علی / رادیو کوچه
فیدل کاسترو رهبر کاریزماتیک کوبا در کشمکش هستهای ایران و غرب به محمد خاتمی گفته بود: «ما همچنان زخم خنجر روسها را درجریان بحران موشکی کوبا در پهلویمان احساس میکنیم، شما هم دقت کنید تا وجهالمصالحه روابط روسیه با غرب قرار نگیرید.»
روسها تدبیری تمام در بهرهبرداری حداکثری از شرکایشان دارند، اما به گمان من این فرصتطلبی اساسن به معنی هوش سرشار آنان در عرصه سیاست خارجی نیست. چنان که در مواردی ایران توانسته است از آنها در جهت منافع خویش بهره ببرد.
میگویند پس از اینکه قوامالسطنه (نخست وزیر ایران سالهای پس از جنگ جهانی دوم) زمانی که از سفر مسکو به تهران بازگشت پالتو پوست اهدایی استالین را بر تن داشت. او در جریان مذاکرات دو کشور بر سر حل بحران آذربایجان و قضیه امتیاز نفت شمال استالین را دور زد و پس از خروج ارتش سرخ از آذربایجان، اعطای امتیازات نفتی به روسها را موکول به نظر مجلس شورای ملی نمود. گفته میشود بعدها هرگاه صحبتی از پالتو پوست خرس شمالی میشد قوامالسطنه رندانه میخندید و میگفت: «باید نظر مجلس شورای ملی را بگیریم.»
شاه نیز در اوایل دهه هفتاد زمانی که کار خریدهای تسلیحاتیاش از آمریکا در کنگره گره خورده بود از روسها دعوت کرد تا هیتی به جهت امضا پیمان امنیتی به ایران بفرستند و همین بلوف سیاسی آمریکا را از صرافت اشکالتراشی بر سر خریدهای تسلیحاتی انداخت. هیت روسی نیز پس از یک هفته سردرگمی در تهران، دست از پا درازتر به مسکو بازگشتند.
روسها مشهور به تنها گذاشتن همپیمانانشان در حساسترین لحظات هستند، مانند بلایی که سر جمال عبدالناصر در جریان جنگ شش روزه آوردند. آنها در شرایطی از فروش تجهیزات نظامی ضروری به مصر امتناع کردند که ماشین جنگی آنان کاملن روسی بود و نیروی هوایی مصر و دیگر کشورهای عربی همپیمانش در ساعات اولیه جنگ توسط نیروی هوایی اسراییل بر روی باند فرودگاهها نابود شده بودند. یا قطع گاز خانگی بلاروس در سردترین روزهای زمستان در سالهای اخیر.
این سوشهرت روسها در عرصه سیاست خارجی، بهخصوص در ارتباط با کشورهای کوچک در ضمن اینکه از بدیهیترین گزارههای دنیای روابط بینالملل است نشان دهنده این حقیقت تاریخی است که آنان از اهمیت و ضرورت مسولیتشناسی و اعتبار سیاسی در عرصه بینالملی درک درستی ندارند.
اما از آنجایی که ما در دنیایی نسبی به سر میبریم، روسیه نیز میتواند از ضعف ذکاوت و اعتبار دستگاه سیاست خارجی ایران بهره کافی را ببرد، چنانکه از سابقه روابط ایران و روسیه و اظهارات سران حکومت اسلامی در سالهای اخیر بر میآید. ظاهرن سیاستمداران ایرانی پس از بارها خلف وعده روسها در ارتباط با راهاندازی نیروگاه باستانی بوشهر و در چند روز گذشته در ارتباط با لغو قرارداد S-300، ایشان هنوز پی به عمق صحت تاریخی گزارههای فوق نبردهاند.
زمانی که در ۹ ژوئن گذشته قطعنامه چهارم در مورد تحریمهای ایران توسط شوراى امنیت سازمان ملل صادر شد، سوالاتی در مورد این قرارداد در فضای سیاسی دو کشور مطرح شد.
اما با این حال وزیر خارجه روسیه سرگئی لاوروف، در ۲۲ ژوئن رسمن اعلام کرد که قعطنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل تاثیری بر قرارداد سیستم دفاع موشکی S-300 ندارد، زیرا این سیستم یک سیستم دفاعی است که تحت مفاد قطعنامه صادره قرار نمیگیرد.
با این حال چند ماه بیشتر طول نکشید که روسها از موضع خود عقب نشستند و در آخر شهریورماه، خبرگزاری نووستی روسیه به نقل از نیکلای ماکاروف، رییس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه اعلام کرد که روسیه سیستمهای دفاع موشکی S-300 را به ایران عرضه نخواهد کرد. او گفت: «مسکو سیستم دفاع موشکی S-300 را به دلیل اینکه این سلاح شامل تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل میشود، به ایران تحویل نخواهد داد.»
لازم به ذکر است که در اوایل دهه هشتاد شمسی دریادار علی شمخانی (وزیر وقت دفاع) در جریان سفر وزیر دفاع روسیه به تهران در یک برنامه زنده تلویزیونی با اشاره به بدنامی تاریخی روسها در روابط خارجی، این جریان را موضوعی پایان یافته خواند و از قولهای مساعد طرف روسی در زمینه همکاریهای دفاعی خبر داد. جالب اینکه دریادار نیز در آن برنامه به قضیه جمال عبدالناصر اشاره کرد، اما تکرار آن را در مورد ایران بعید دانست.
سیاست خارجی ایران معمولن مانند قرار دادن تمام تخممرغها در یک سبد است، و در این مورد از جنس روسیاش
آیتاله علی خامنهای رهبر حکومت اسلامی نیز درتاریخ ۲۶ مهر ۱۳۸۶ در جریان سفر ولادیمیر پوتین به تهران در دیداری حضوری از جایگاه تاریخی روسیه در ذهنیت ایرانیان چنین یاد کردند: «تصویر ملت روسیه در ذهن ما، تصویر روشن و خوبی است و این به علت مقاومتها و تدابیری است که ملت روسیه در مقاطع مختلف از خود نشان داده است.»
روسیه همسایه ایران است و ما در دنیای پس از جنگ سرد به سر میبریم و استفاده از تعارضات قدرتهای شرقی و غربی برای حصول به منافع ملی دیگر تاثیرگذاری سابق خویش را از دست داده است. اما اشتهای روسها برای کسب حداکثری امتیازات بینالملی همچنان به قوت خود باقی است، احساسی که میتوان از آن در مواقع حساس به خوبی استفاده کرد. به قول ما ترکها «یالانچی طمعکاری توغلیوب» (آدم دروغگو همیشه آدم طمع کار را فریب میدهد).
تجربه تاریخی نشان میدهد روسها را نباید به عنوان شریک اول انتخاب کرد، بلکه باید در جایگاه دست چندم به منظور حفظ تعادل در روابط خارجی و رعایت حسن همجواری با همسایهای بزرگ استفاده کرد. مانند جریان احداث کارخانه ذوب آهن اصفهان در اوخر دهه چهل شمسی و پرداخت هزینه آن از طریق صادرات گاز به روسیه.
سیاست خارجی ایران تنها به دلیل مجادلهای کشدار و پرهزینه با غرب و بهخصوص با آمریکا، امکان فشار بر روسیه را از دست داده است. برای مثال در طول سالهای اخیر که روسیه از اهرم انرژی به مثابه اسلحهای در برابر اروپا استفاده کرده است، ایران به عنوان دومین کشور گازی جهان میتواند کانالی جایگزین برای تامین این نیاز اروپا باشد، اما به دلیل بیکفایتی سیاست خارجی ایران حتا OMV اطریش از سنتیترین شرکای اروپایی ایران نیز ایران را از پروژه خط لوله انتقال گاز «نابوکو» کنار گذاشته است.
ایران در صورت شراکت در پروژههای چون «نابوکو» در ضمن اینکه امکان چانهزنی خود را در ارتباط با قراردادهایی چون S-300 یا تسریع در راهاندازی نیروگاه باستانی بوشهر میتوانست افزایش دهد، تامین امنیت کشور نیز از راههای دیگری غیر از خریدهای تسلیحاتی چند صد میلیون دلاری از روسیه میسر میشد و چه بسا این حجم دلارهای سرگردان نفتی برای اموری چون آموزش و بهداشت و ایجاد فرصتهای شغلی هزینه میشد.
اما دریغا که سیاست خارجی ایران معمولن مانند قرار دادن تمام تخممرغها در یک سبد است، و در این مورد از جنس روسیاش.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»