مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته های این بخش دارید می توانید برای ما ارسال کنید.
منبع : مدرسه فمینیستی
منصوره شجاعی
نقد زیر، بررسی رمان «زنستان»، اثر شارلوت پرکینز گیلمن، ترجمه نوشین احمدیخراسانی است که در سال 1388 منتشر شده. خلاصهای از مقاله منصوره شجاعی، پیشتر در روزنامه «شرق» منتشر شده که به بهانه چاپ دوم رمان «زنستان» که به تازگی راهی بازار کتاب شده است، متن کامل آن در اینجا منتشر میشود: داستان زنستان(1) داستانی است روایی. روایت بر تجربه انسانی استوار است که گاه ذهنی است و گاه عینی. زنستان روایتی ذهنی است که اززبان راوی اول شخص، آرمان شهری زنانه را از منظر نویسنده، در قالب داستانی فانتزی – تخیلی به خوانندگان طیفهای مختلف معرفی میکند. شارلوت پرکینز گیلمن پرسشهایی ساده و ابتدایی در مورد برابری جنسی و تبعیض جنسی را تیزهوشانه اززبان راوی مرد که خود گاه درگیر وقایع داستان و گاه نیز شاهدی بر آن وقایع است طرح میسازد و در یک طرح داستانی پرکشش به یکایک آنان پاسخی در خور میدهد.
مفاهیم ابتدایی فمینیسم، مفاهیم برگرفته از تجارب روزمره زندگی است. این مفاهیم بهدلیل غریب ماندن واژه فمینیسم در حلقهای از بیمهریهای فرهنگ سنتی و قبیلهای همچون کلامی ممنوعه نزدیک به صد سال است که پشت دیوارهای بلند قلعه به ظاهر تسخیرناپذیری از هنجارهای مهندسی شده و روی هم چیدهشدهای همچون تعصب، غیرت، حیا، آبرو، اصالت، شخصیت، فرهنگ، غرب، شرق، خودی، غیرخودی، مرسوم، نامرسوم، آشنا، بیگانه برای ورود به ساحت عمومی جامعه منتظر دریافت روادید مانده است. جالب اینجاست که این جوامع مدرن مانده در قلعه سنگباران اعتقادات مرسوم، استفاده از انواع و اقسام کلمات غربی و ایسمهای مختلف را منع که نمیکند حتا گاه تجویز نیز میکند اما این نفی و این منع گاه حتا از سوی قشر تحصیل کرده و دانشگاهی نیز به اشد درجه تنها برای واژه بخت برگشته و بدشانس فمینیسم بهکار برده میشود.
رمان زنستان همچون قوم و خویش راهگشای این واژه به واسطه نسب ادبیاتی خویش موفق به دریافت ویزا ی ورود به قلعه اعتقادات مرسوم شده تا که با نامی دیگر والبته از همان اصل و نسب، معرف مفاهیم ساده و بدیهی برابری جنسی برای مخاطبان عام و خاص باشد. تعاریفی که در شکل متعالی خویش میتواند نوعی از انواع رویکردها در فمینیسم را به زبان ساده، هر چند با حال و هوای صدسال پیش بیان کند. شارلوت پرکینزگیلمن (Charlotte Perkins Gilman) در این کتاب، مفاهیمی ابتدایی را که پس از گذشت تقریبن صدسال از نوشتن این رمان، هنوز تابو شناخته میشود و نزدیک شدن به آن به مثابه دور شدن از هنجارهای اجتماعی است، در قالب داستانی فانتزی وارد عرصه آموزش عمومی کرده است. این اثر را میتوان اولین و قدیمیترین اثر ادبی–آموزشی در حوزه زنان دانست.
رمان زنستان همچون قوم و خویش راهگشای این واژه به واسطه نسب ادبیاتی خویش موفق به دریافت ویزا ی ورود به قلعه اعتقادات مرسوم شده تا که با نامی دیگر والبته از همان اصل و نسب، معرف مفاهیم ساده و بدیهی برابری جنسی برای مخاطبان عام و خاص باشد
شارلوت پرکینز گیلمن، از فمینیستهای موج اولی است. پیش از نوشتن این رمان، نظریات خویش درباره فمینیسم و ویژگیهای آنرا در کتاب زنان و اقتصاد (1898) بیان کرد. گیلمن فمینیسم را با اندیشه آنارشیستی برگرفته از نظرات کروپاتکین پیوند داده که طبق این نظریه نوع بشر در حال تکامل به سمت مرحلهای جمعی و اشتراکی پیش میرود. وی سپس چنین استدلال میکند که قابلیتهای زنانه ازجمله از خودگذشتگی، ویژگیهایی هستند که در چنین مرحلهای نیاز فراوانی به آنها وجود دارد. او معتقد بود که قدرت و مهر مادری به لحاظ اجتماعی وحدتبخش است. همچنین در اثر دیگر خویش جهان مردساخته یا فرهنگ مرد محور ما (1911) میگوید که مردمحوری ویرانگر است و باید گونهای جهان مادر محور جایگزین آن شود(2). سرانجام گیلمن برای ورود نظریات خویش به ساحت عمومی جامعه، به جادوی ادبیات فانتزی متوسل میشود در سال 1915 رمان «زنستان» را با هدف آموزش مفاهیم ابتدایی فمینیسم به زبان ساده منتشر میکند.
قصه از این قرار است که سه مرد جوان آمریکایی راهی سفری اکتشافی میشوند. مقصد این سفر سرزمینی ساخته ذهن و تخیل زنانه نویسنده است که نام زنستان را بر آن نهاده. داستان از پیش فرضهای این سه جوان پیش از رسیدن و مشاهده این خطه آغاز میشود و سپس وقایعی که در طی اقامت آنان اتفاق افتاده و سرانجام تاثیر آموزشی و عاطفی این سفر بر این سه جوان است.
سه زن مسول و راهنمای این سه مرد میشوند تا که سرزمین خویش و عادات و سلوک زنان ساکن آنجا را به این سه توریست- محقق از خودراضی معرفی کنند. سه مسافر نه چندان کوچولوی این سرزمین فرضی، نماینده سه شخصیت از جنس مذکر با تفاوتها و تشابههای معمول و البته عمدتن با ویژگیهای منفی و هژمونی طلبیهای جنسی، طبقاتی و نژادی هستند. اما سه زن راهنما و معلم آنان از چنان تشابه و یکدستی ممتازی در گفتار و رفتار و کردار برخوردارند که از همان ابتدا متوجه رویکرد اونیفورمیک و ایدهآلیستی نویسنده در مورد نوع انسان مونث میشویم.
اما آنچه که کتاب را تبدیل به یک سند آموزش اولیهی مفاهیم جنسیتی کرده ایجاد فضای پرسش از هر دوسوی مشاهدهگر و مشاهده شونده و جابهجایی پیدرپی این دو نقش است. این بازی تا آخر داستان خواننده را وا میدارد که در نقش شاگردی تحت تعلیم، کتاب را همچون پرسشنامهای هیجانانگیز در دست گیرد و گاه به پاسخگویی و گاه در ذهن خویش به خلق پرسشهای جدید بنشیند.
به دور از نقدها و نظراتی که پیرامون رویکرد گیلمن به فمینیسم وجود دارد، تاکید گیلمن در این کتاب بر پدیده آموزش و بهره گیری ازفضاهای غیررسمی برای آموزش مفاهیمی کلی همچون برابری، عدالت، حق، زیبایی، زشتی، زنانگی، مادری، خواهری، پذیرش دیگری، احترام به آرا و عقاید بیگانگان و مفاهیمی از این دست، همگام با آموزش گامبهگام مسایل روزمره، کتاب را تمام و کمال تبدیل به یک دستنامه (manual) حقوق شهروندی کرده است. درسنامهای برای یادگیری آدابی همچون آداب شهروندی، چگونگی برقراری ارتباط با اقوام دیگر، محترم شمردن حقیقی جنس دیگر و نه با ادا و اصول باسمهای و ظاهری جنتلمنانه و یا خانومانه، و حتا موارد بسیار کاربردیتر مانند چگونگی تهیه ابزار و مقدمات یک سفر، برقر اری و حفظ ارتباطات لازم در مواجهه با مردم نقاط مختلف، نحوه برخورد با مهاجران و مسافران سرزمینی غریب، روشهای عملی احترام به محیط زیست و زمین، آیین مجازات مجرمان و تمامی آدابی که برای زندگی در یک جامعه برابر البته با سلیقه و نگرش فمینیستهای رادیکال صد سال پیش، ضروری است. اما، شاه بیت غزل زنستان ورود معصومانه و محقانهاش به حیطه تن و تبعیضهای تنانه بر زنان است. آموزشی که خواه ناخواه موجب ترک برداشتن باورهای ناعادلانه و رایج نسبت به حقوق جنسی زنان شده، حقوقی که همواره در پس هالهای از منع و شرم، ممنوعه و دور از هنجارهای جامعه فرض شده است.
در واقع راه حل او در نبود مکانیسمها و ابزارهای کمکی و تامین اجتماعی در یاریرسانی به خانوادهها و بهویژه مادران، در انجام امر خطیر تعلیم و تربیت فرزندان، نوعی مادری جمعی و اشتراکی است
«…در میان حیواناتی که جفتگیری میکنند(نر با ماده)، اصطلاح باکره به جانوران مادهای اطلاق میشود که جفت ندارند…. آه فهمیدم. آیا باکره به جانوران نر هم گفته میشود؟ یا اصطلاح متفاوتی برای آنان وجود دارد؟… جف با گفتن این که «همان اصطلاح میتواند شامل جانوران نر هم بشود اما معمولن کمتر مورد استفاده قرار میگیرد» از روی این موضوع به عجله رد شد. زاوا گفت: «نه؟… اما یک جفت بدون آن جفت دیگر نمیتواند مطمئنن جفتگیری کند. پس هر کدام از این دو جفت پیش از جفتگیری باکره هستند، اینطور نیست؟…» (زنستان، ص 96)
و به همین روال با ساختن فضاهایی ساده و پرسشهایی برحق و معصومانه، بیرحمانهترین ارزشهای سنت ساخت را به چالش میکشد. هر چند که بخشی از نظریات فمینیستهایی همچون شارلوت پرکینز گیلمن از جمله نظریات منسوخ شده در سالهای اخیر به شمار میآید اما در بررسی سیر تکوین هر جریان فکری و نگرشی، نظریات رد شده و نقد شدهای از این دست نیز از ابزار لازم برای شناخت و بررسی سیر تکوین آن است.
به هر طریق رویکرد گیلمن به فمینیسم هر چند رویکردی متعلق به همان سالهای تحریر رمان زنستان است اما تلاش او در بیان مفاهیم ابتدایی در قالب داستانی آموزشی برای مخاطبان عام، تلاشی موفق بوده است. بیتعارف میتوان گفت که این رمان دستورالعمل و دفترچه راهنمایی است برای اصلاح و تربیت اصحاب نگرش مردانه، تا که افتخار شهروندی در کشور زنستان را بهدست آورند.
افسانههای مادری از زنستان تا پارک لاله
هرچند که در برخی از قسمتهای این کتاب و از لابهلای سطور زن نوشت آن به وضوح میتوان شاهد حذف زنانگی به نفع تکریم مادری بود، لیکن غرور و لذتی که با خواندن جملاتی که توانایی مادری را به تصویر میکشد نصیب خواننده زن میشود را نیز نمیتوان کتمان کرد.
شارلوت پرکینزگیلمن معتقد به ایجاد وحدت اجتماعی ازطریق مهر مادری است. او در این کتاب نقش مادری را نه یک وظیفه و کار خانگی بلکه یک رسالت اجتماعی میداند که برای ساختن جامعهای مترقی و عدالتخواه بر دوش کلیه مادران جامعه سنگینی میکند. «با توجه به عشق مادری تکامل یافته آنان که در پهنه جامعه و حوزه عمومی محقق میشد و نه صرفن در چهاردیواری تنگ خانه، طبیعتن هر اقدام و برنامهای که میخواستند در جهت پیشرفت انجام دهند، ابتدا تاثیر آن را بر رشد ملی و آینده کودکانشان میسنجیدند…» (زنستان ، ص.211)
ودرجای دیگر چنین مینویسد: «آنها مادر بودند اما نه در معنایی که ما از مفهوم مادری در ذهن خود داریم،یعنی زنانی بیپناه با حاملگیهای ناخواسته…بلکه مادر به مفهوم سازندگان هوشیار مردم… عشق مادری از نظر آنان یک آیین و مذهب والا و دوستداشتنی بود.» (زنستان،ص.139)
در واقع راه حل او در نبود مکانیسمها و ابزارهای کمکی و تامین اجتماعی در یاریرسانی به خانوادهها و بهویژه مادران، در انجام امر خطیر تعلیم و تربیت فرزندان، نوعی مادری جمعی و اشتراکی است «ما در سرزمین خودمان، یک نوع مادری بشری داریم که کاملن نمود بیرونی و عینی دارد… و هیچ آرمان دیگری به جز خواهری اصیل بین ما که از اصل و ریشهمان سرچشمه میگیرد و نیز اتحادی فوقالعاده عمیقتر در جهت رشد اجتماعی ما وجود ندارد… بچهها در این سرزمین محور هستند و رشد و شکوفایی آنها فکر و ذکر اصلی ماست. هر گامی که میخواهیم به سمت پیشرفت برداریم همیشه تاثیر آنرا روی بچهها و نسل آینده در نظر میگیریم… می دانید آخر ما مادر هستیم». (زنستان،ص. 135)
هرچند که این راهکار از نظریه آنارشیستی اشتراکی او برمیخیزد اما به هر روی، سراسر داستان و تاکید نویسنده بر مهر مادری یادآور همان عشق افلاطونی است که از زنستان برخاسته، در میدانهای محل تجمع مادران سفیدپوش آرژانتینی جاری شده و اینک با جامهای سیاه برتن مادران عزادار در پارک لاله چنین زیبا و آراسته قد برافراشته است.
و اما ترجمه و مترجم…
نوشین احمدیخراسانی را پیش از این با ترجمه مقالات و کتابهای ماندگاری همچون «فرهنگ نظریههای فمینیستی» ، «جنبش حقوقی زنان»، و… در عرصه ترجمه آثار زنان میشناسیم. در ترجمه متون مربوط به مطالعات زنان چنان مسلط و روان پیش میرود که گویی خود، نویسنده مطلع و توانمند متنی است که قرار بوده مترجماش باشد. زبان نوشین زبانی ساده، صمیمی، بیآلایش و البته غیر ادبی است.
در ترجمه این اثر، سعی نوشین احمدی بر ساختن زبانی نزدیک به حال و هوای داستان وشخصیت راوی بوده است. در این تلاش تا حد زیادی موفق بوده و بیتردید جسارت وی در ترجمه اثری که در نوع خود معرف ژانری ادبی است قابل ستایش است. اما از خردهگیریهای زبانی و ادبی در متن و تاکید بر صحت نثر و دقت در تحریر نیز نباید چشم پوشید، تا که زین پس در بازگشت از سفرهای ماجراجویانهاش به قلمرو ادبیات و داستان، سوغاتی که در کولهبار زنانهاش با عشق و تعهدی چشمگیر، برای خوانندگان آثار خویش جای میدهد؛ قند مکرری باشد که آموزش و ادبیات را هر دو به یک میزان نوشگوار آنان سازد.
پانوشت:
1. زنستان شارلوت پرکینزگیلمن. ترجمه نوشین احمدیخراسانی. تهران: نشر توسعه، زمستان 1388.
2. فرهنگ نظریه های فمینیستی . مگی هام. ترجمه نوشین احمدی خراسانی، فرخ قره داغی و فیروزه مهاجر. تهران: نشرتوسعه،1382.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»