شهره / واحد ترجمه / رادیو کوچه
ماجرای 33 معدنچی شیلیایی که ماهها در زیر زمین زندانی شدهاند آزمایش واقعی از چگونگی تطبیق ذهن و جسم و روح انسان در شرایط دشوار است. انسانها عاشق همکاری و تعاون هستند. ما بحث و جدل میکنیم، به جنگ میرویم اما اگر فرصت کوچکی بیابیم دستهای یکدیگر را میگیریم و با یکدیگر مشارکت میکنیم. ما این کار را در محل کارمان و در صف بلیط تاتر نیز انجام میدهیم. حتا این کار را در مقطع پیشدبستانی نیز انجام میدهیم، جایی که گروهی از کودکان کوچک به طور غریزی فرهنگ داخلی پیچیدهای را تشکیل دادهاند، برای کسانی که از بیرون به آنها نگاه میکنند ممکن است این موضوع مبهم باشد اما برای کسانی که عضوی از آن اجتماع هستند بسیار حیاتی است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
انگیزهی همپیمان شدن و اتحاد در هیچ زمانی به اندازهی زمان بحران قوی نیست. در حال حاضر هیچ دلیلی برای اتحاد محکمتر از عمق 2300 پایی (700) متری زیر زمین در صحرای آتاکاما (Atacama) در شیلی نیست، جایی که 33 معدنچی از تاریخ 5 آگوست در آنجا گیر افتادهاند و برای آزاد شدن بیش از چهار ماه باید صبر کنند. اغلب چنین عملیات نجاتی با سرعت انجام میشود اما این یکی مانند یک دو ماراتون است و در حال حاضر از رکورد ثبت شدهی گروهی از معدنچیهای چینی در سال 2009 نیز بیشتر شده است. جهان مبهوت این ماجرا شده است اما روانشناسان و انسانشناسان در حال بررسی این رویداد از دیدگاه خودشان هستند و در صدد یافتن این موضوع هستند که بحران چه چیزهایی میتواند دربارهی عملکرد انسان به ما بگوید و زمانی که موارد اورژانسی قوانین متعارف را از بین میبرد و جامعهای به صورت موقت در محل بحران شکل میگیرد، عکسالعمل ما چه خواهد بود.
دوک جان فر بنک (Duke John Fair Bank) روانشناس دانشگاه و کارشناس استرس در این باره میگوید: «هر مورد استرسآور که برای انسان شناخته شده است روی ذهن آن معدنچیها تاثیر میگذارد. در حال حاضر کاری که باید برای آنها انجام دهیم این است که سعی کنیم وضعیت آنها را کمی عادیتر کنیم، به زندگی آنها یک روال منظم داده و ساخت و هدف ایجاد کنیم.»
نرمال کردن یک وضعیت غیرعادی، یکی از اولین اقداماتی است که همهی ما در هنگام بحران انجام میدهیم و این یک استراتژی بسیار انطباقی است. خاموشی تمام شهر را فرا میگیرد و ما فورن شروع به لیست کردن وسایلی میکنیم که مورد نیازمان است. مانند باتریها، بطری آب، غذاهای کنسروی که در خانه داریم، محاسبهی این که چگونه به بچهها غذا بدهیم و آنها را حمام کنیم، لباسها را اتو کنیم و سعی میکنیم این کار را به معمولترین روش ممکن انجام دهیم. تیم نجات در شیلی، که 24 ساعته به صورت شیفتی کار میکنند برای کمک به معدنچیها از سه سوراخ باریک برای پایین فرستادن مایحتاج آنها استفاده میکنند تا در زیرزمین فضای 50 متر مربعی را برای آنها تبدیل به یک خانهی کامل کنند.
اولین فیلم ویدئویی معدنچیها در 27 آگوست به سطح زمین فرستاده شد. «آن زمان، بدنهایشان از گرما خیس شده و ریشهایشان بلند شده است. حالا آنها ریشهایشان را تراشیدهاند و لباس تمیز به تن دارند- مهمترین نشانهی تمدن.»
کارگران، لباسهای تمیز، کتاب و مجله، بازی فکری و نامههای خانواده و دوستان آنها را برایشان میفرستند. هم چنین برایشان موزیک ترتیب داده شده و میتوانند با خانوادههایشان مکالمهی تلفنی داشته باشند. لیست مواد مورد نیاز معدنچیها که در ابتدا فقط نوشیدنیهای مقوی بود، حالا شامل ماست، غلات، چای، ساندویچ، کیوی است و اخیرن غذای گرم مثل گوشت قلقلی با برنج نیز به آن اضافه شده است. لوبیا از لیست غذاهای آنان حذف شده است، چون 33 نفر در یک فضای کوچک زندگی میکنند. کلنل تام کولدیتز(Colonel Tom Kolditz)، روانشناس و کارشناس علم رفتارشناسی از آکادمی وست پوینت (West point) و نویسندهی کتاب (In Extremis Leadership) میگوید: «در شرایطی که هیچ امکاناتی وجود ندارد، مهمترین مسئله ایجاد تمدن است.»
با این حال دومین و قویترین محرک رفتاری، عادی بودن است. اولین محرک چیزی است که کولدتیز آن را، «سکوت مرگ» مینامد. همه میدانند که مرگ یک مسئلهی اجتنابناپذیر است اما بیشتر اوقات به مرگ به عنوان یک احتمال نگاه میکنیم. اگر امکان مرگ حتمی باشد رفتار نیز تغییر میکند. کولدتیز میگوید: «اگر ترس جانتان را داشته باشید، با یکدیگر همکاری میکنید.»
اغلب اوقات انسانها در سنین مختلف عملکردهای متفاوتی ارایه میدهند. کمی پس از آنکه بین معدنچیها و دنیای بیرون ارتباط برقرار شد، دنیس اودل (Dennis Odell) رییس سازمان امنیت و سلامت شغلی اتحادیهی معدنچیهای آمریکا که تجربهی 20 ساله در کمکرسانی به معدنچیها دارد در مصاحبه با «تایم» گفت: «در میان معدنچیها چند نفر به عنوان رهبر عمل میکنند و زمانی که کسی با مشکلی مواجه شود آنها سعی میکنند به او کمک کنند. افراد جوانتر احتمالن در پشت سر افراد مسنتر حرکت میکنند.»
این دقیقن همان اتفاقی است که میافتد. جوانترین معدنچی در میان این گروه تنها 19 سال سن دارد و مسنترین آنها ماریو گومز(Mario Gomez)، 62 ساله است و نقش هماهنگکنندهی گروه را به عهده گرفته است و گروه را به 3 دسته سازماندهی کرده است که بتوانند از یکدیگر محافظت کنند و به عنوان رابط با سطح زمین کارها را انجام دهند. او همچنین یک کلیسای موقتی برای حمایت روحی افراد گروه پیشنهاد کرده است. دیگر معدنچی ارشد، لوییز اوزوا (Luiz Urzua) 54 ساله است که برنامههای کاری را هماهنگ میکند که شامل پاکسازی چند تن قلوه سنگ از سه راه لوله نجات است. اوزوا از کاپوت وسیلهی حمل و نقل معدن به عنوان میز استفاده میکند که یکی از اشیا مهم یک دفتر کار است. او همچنین قانونی را وضع کرده است که بر طبق آن تا زمانی که همهی 33 نفر غذایشان را دریافت کنند، هیچکس حق غذا خوردن ندارد.
احتمالن مسنترها، با تجربهی زیادی که دارند در طی زمان اقامتشان در زیر زمین مدیریت گروه را به عهده دارند، گرچه ممکن است پس از گذشت ماهها افراد جوانتر به دلیل قدرت جسمانی بیشتر کنترل امور را به عهده گیرند. پم رایان(Pam Ryan) روانشناس و مدیر اجرایی «موسسهی روانشناسی فراتر از مرزها» که یک سازمان غیرانتفاعی است و بر روی به حداقل رساندن آسیب روحی در طی جنگ و یا سایر فاجعهها مطالعه میکند در این باره میگوید: «نقشپذیری در فرهنگ انسانها به صورت فطری وجود دارد. بعضی از ما انسانها در این موارد خوب عمل میکنیم و برخی دیگر از ما در موارد دیگر عملکرد خوبی داریم.»
گاهی اوقات استراتژی نجات دادن جان افراد پیچیدگی کمتری دارد و صرفن جنبهی ظاهری دارد. اولین چیزی که معدنچیها پس از برقراری ارتباط با دنیای بیرون در خواست کردند، مسواک بود، و پس از آن لباس تمیز و تیغ ریش تراش دریافت کردند. در اولین فیلم ویدئویی که از خودشان به بیرون فرستادند لباسی به تن نداشتند، کثیف و نامرتب بودند و ریشهایشان بلند شده بود. حالا آنها تمیزتر هستند لباسهای یک دست قرمز به تن دارند و ریشهایشان تراشیده است. آراستگی نشانهی نظموانضباط است و میتواند وسیلهای برای نجات زندگی باشد.
کولدتیز میگوید: «من با فرماندههان ویتنام که افرادشان را به مدت 40 روز به جنگل میبردند صحبت کردم. افراد گروه باید هر روز رنگهای صورتشان را میشستند و موهای صورتشان را میتراشیدند. این کار تمدن و ادب ایجاد میکند و تمدن از درگیری و نزاع و قساوت و بیرحمی جلوگیری میکند.»
البته ماههایی که این معدنچیها در زیر زمین گذراندهاند شبیه به ماههایی نخواهد بود که هنوز پیش رو دارند. خستگی شدید و بیماری ممکن است آنها را تلف کند. تجویز دارو شامل داروهای اعصاب خواهد بود که در صورت نیاز و به تشخیص پزشکان در اختیار آنان قرار خواهد گرفت. سلامت احساسات و روح این افراد بسیار مهم است و امید را در آنها زنده نگاه میدارد. در ابتدا این سوال مطرح بود که زندانی بودن این افراد چقدر طول خواهد کشید، و هیچکس نیز از اطلاعرسانی دریغ نمیکرد. از آن زمان یک سری کامل از احتمالات در اختیار آنان قرار داده شده است. زمان اعلام شده بین کمتر از یک ماه تا زمانی نزدیک به کریسمس است. فربنک (Fairbank) میگوید: «شما نمیخواهید امید واهی به آنها بدهید و درست زمانی که آنها خود را آمادهی رفتن کردهاند به یکباره ناامید شوند و این میتواند بسیار تخریبکننده و ناراحتکننده باشد.»
احتمال یک اقامت تقریبن کوتاه مدت زمانی ثابت شد که دومین عملیات حفاری برای ارسال مایحتاج انجام شد: و ممکن است سومین حفاری نجات نیز برای ارسال کمک انجام شود. تمام این 3 منبع کمکرسانی در یک زمان حفر میشود و تونلی که در ابتدا تکمیل شد به عنوان تونل استرداد مورد استفاده خواهد بود. خارج شدن از این مکان از موقعیت فعلی جالبتر نخواهد بود. این افراد باید بر ترس از مکانهای بسته در یک قفس که کمی بزرگتر از جسمشان است، غلبه کنند. بالا کشیدن این افراد به سطح زمین چیزی حدود 2 ساعت طول خواهد کشید، که در طول این مدت ممکن است چشمهایشان بسته باشد یا برای آرام نگه داشتنشان به آنها آرامبخش داده شود. نجات تمام این 33 نفر 3 روز طول خواهد کشید و برخی از آنها جز نفرات آخری هستند که نجات مییابند باید در آن حفره به تنهایی بمانند و منتظر شوند.
تا زمانی که روز نجات فرا برسد، معدنچیها به لذت روزی فکر میکنند که تیم راه نجات آنها را پیدا میکند. اتاق تک و بزرگ آنها به تونلهای مجاور راه دارد، زمانی که اطاق خیلی شلوغ میشود آنجا کمی خلوتتر است و همچنین به عنوان مکانی برای حمام کردن از آن استفاده میشود. موسسهی ناسا (NASA) ، راجع به معقول نگاه داشتن افرادی که در دورهای طولانی در انزوا هستند راهکارهایی را ارایه میدهد و مشاورانی دارد که در صحنه حاضر میشوند. این گروه چراغهای درخشانی را تهیه میکنند که از لولهی کمکرسانی به پایین میفرستند تا گردش روز و شب را مشخص کند. پزشکان آژانس فضایی، نظریهی ارسال سیگار برای این افراد را رد کردهاند و معتقدند در یک مکان بسته این کار برای آنها سم است. تا این لحظه مصرف شراب نیز ممنوع است. ظاهرن تا زمانی که رژیم این مردان متعادل باشد، رفتار آنها نیز تعادل خواهد داشت.
معدنچیها در برابر این محدودیت شورش کرداند و اخیرن به عنوان اعتراض غذاهای لذیذ ارسال شده را نپذیرفتهاند. سازمان ناسا این عکسالعمل را کاملن طبیعی میداند و حتا آنها را تشویق میکند چون معتقد است مردان جسور کسانی هستند که مغلوب نمیشوند. آژانس فضایی به شورش کوچک مشابه این شورش یعنی آپولوی 7 (Apollo7) اشاره میکند، زمانی که بین خدمهی آن سرماخوردگی شایع شده بود و بهطور مرتب با برج کنترل پرواز بحث میکردند و همینطور آپولوی 13 (Apollo13) زمانی که فرود اضطراری برای هر دو طرف در فضا و زمین قوت قلب بود.
از آنجایی که معدنچیها میدانند که تنها مسیر نجاتشان همین است بنابراین مراتب به همین صورت حفظ خواهد شد. در واقع، از حالا برای آن زمان برنامهریزی میکنند. در میان کتابهایی که مطالعه میکنند، دفترچهی راهنمایی است بهنام «تاکتیکهای مکالمهی عمومی» که آنها میتوانند از حالا خود را برای مصاحبه مطبوعاتی پس از نجات آماده کنند. ظاهرن آنها میدانند که پس از حبس اوقات بهتر و شاید کتابهای بیشتری در انتظارشان خواهد بود.
برگرفته از مجلهی تایم
نوشتهی: جفری کلاگر (Jeffrey Kluger )
بیشتر بخوانید :
«نجات معدنچیان شیلی پس از شصتونه روز حبس»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»