سیدرضا حسینی (مدحی)/ کارشناس ارشد علوم سیاسی و علوم استراتژیک مسایل نظامی
با گذشت حدود 10 سال از سفر رسمی رهبری به قم، سفر قریبالوقوع وی در حالی انجام میشود که کشور در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و … نسبت به سفر قبلی وی دستخوش تغییرات فراوان و اساسی واقع شده و مشکلات عدیده گردیده است از جمله: «عدم اقبال ایشان در هدایت صحیح کشور و مورد سواستفاده قرارگرفتن از سوی برخی جناحهای سیاسی، هزینه کردن جایگاه رهبری برای گروهی خاص، که در واقع بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که آن حمایتها را نیز میتوان در ردیف بازیخوردنهای سیاسی ارزیابی کرد و موجب دلخوری بسیاری از بزرگان حوزه گردیده، و نیز مقبولیت رهبری در نزد افکار عمومی حوزوی یعنی روحانیون و طلاب علوم دینی و مراجع بیش از پیشکم رنگ شده است. با این حال که خود ایشان نیز از عدم استقبال علما و روحانیون برجسته از خود اطلاع کافی دارد و به عواقب این کم محلی آگاه و واقف است لذا مهیا شدن برای این سفر از چند حیث قابل تامل و بررسی میباشد.
دو حالت متصور است:
1- این سفر با میل و موافقت ایشان و برنامهریزی مشاورین ایشان انجام میگردد که در آن صورت:
الف) با توجه به محتمل بودن مشاورههای اشتباه (جهت دار و عمدی) جهت تخریب ایشان، مشاورههای اشتباه توٲم با القا این موضوع که این سفر میتواند در این شرایط نتایج قابل توجهی داشته باشد، موجب این سفر شده است.
ب) با توجه به حمایتی که ایشان تاکنون از دولت احمدینژاد نموده است (آنهم نیز در اثر مشاورههای اشتباه و جهتدار بود)، بیمحلی و اعتراض علمای قم به دولــت و شخـص احمدینژاد موجب شده است تا وی جهت تقویت ارتباط بین قم و دولت شخصن پیشقدم شده باشد تا با جلب حمایت حوزه، عرصه را بر مخالفین خود تنگتر نماید.
که در این حالت نیز با دست خالی باز خواهد گشت.
ج) عدهای نیز معتقدند جهت اعلام مرجعیت عام و تثبیت امامت این سفر انجام میگیرد.
2- این سفر به اجبار و در شرایطی که ایشان ناچار به انجام این سفر است انجام میگردد که در آن صورت:
الف) با توجه به فشار همهجانبه مبنی بر استیضاح وی (نامه کروبی به هاشمی، نامه کدیور به هاشمی، نامه کنشگران اجتماعی مانند نوریزاد به آیهاله خامنهای، انتشار شایعهنامه آقای صادق لاریجانی به آیهاله خامنهای و …) و اجرای بدون کم و کاست اصل 111، برای جلب نظر علما و جلوگیری از این اتفاق و گرفتن تاییدیه، ناچار به این سفر است.
ب) در زمان نبود وی عدهای از موافقان افراطی وی جهت حفظ قدرت و ثبات دست به اقداماتی از جمله حذف و یا دستگیریهای گسترده در سطح سران مخالفان بزنند لذا وی جهت حفظ جایگاه رهبری بهناچار به این سفر میرود.
ج) فرستادن وی به این سفر جهت حذف فیزیکی ایشان توسط دارو یا … و متهم نمودن علمای مخالف و آماده کردن بستر حذف مخالفان تفکر فرقه مصباحیه و تثبیت تفکر تکقطبی.
د) فرستادن وی به این سفر و تخریب وجهه نمودن وی و سپس انجام کودتا توسط یک طیف و مطرح نمودن رهبری هاشمی شاهرودی که تقریبن همه چیز برای رهبر شدن ایشان محیا بوده و میتوانند روی وی به اجماع برسند، میباشد و …
در حالت دوم که بسیار محتمل است، رهبری به ناچار به این سفر میرود تا اعتبار خدشهدار شده جایگاه رهبری را بازسازی نماید و مقدمه آشتی حوزه و طیف رهبری شود. در ماههای اخیر شاهد اوج اختلافات میان هاشمی رفسنجانی و ایشان بودیم که در زیر به صورت کامل بدان اشاره میگردد.
همگان به این موضوع وحدت نظر دارند که پاشنه آشیل هاشمی رفسنجانی فرزندانش میباشد و هنگامی که به فرزندان وی فشار وارد میشود وی عقبنشینی میکند. پس از جریانات انتخابات 88 و اعتراضات علنی هاشمی رفسنجانی به شخص رهبری و سپس خروج مهدی هاشمی، آیهاله خامنهای تمام تلاش خود را نمود تا با تحت فشار دادن فرزندان هاشمی در شرایط بحرانی آن زمان، هاشمی را به عقب براند که در این راستا میتوان به جریان انداختن پرونده مهدی در پلیس اینترپل، آزار و اذیت و سلب امنیت جانی فرزندان هاشمی مانند فائزه را اشاره نمود که نهایتن منتج به اجلاسیه خبرگان سال گذشته و دفاع همهجانبه هاشمی از رهبری و سکوت ایشان در برابر مسایل اخیر گردید و سپس با این عقبنشینی، رهبر جمهوری اسلامی نیز عقب نشست و تا مدتها دستگاه قضایی در خصوص پرونده فرزندان هاشمی اظهارنظر ننمود و در خصوص دانشگاه آزاد و درگیری میان احمدینژاد و دانشگاه آزاد، رهبری طرف هاشمی بلند شد و اظهار کرد که دانشگاه آزاد باید به روال قبل اداره گردد.
اما با گذشت چند مدت و اینکه هاشمی اطراف خود را تقویت نمود با برنامهای کاملن از پیش تعریف شده و نسبتن پیچیده به مصاف آیهاله خامنهای رفت. در اجلاس اخیر خبرگان شدیدن به سیاستهای ماجراجویانه و غلط دولت احمدینژاد تاخت و توانست اکثریت خبرگان را با خود همراه نموده و طرفداران آیهاله خامنهای در این مجلس خبرگان را به انزوا بکشاند. در ماجرای نامهنگاریها نیز مفروض است ابتدا به خواست هاشمی، کروبی به هاشمی نامه مینویسد و در اعتراض شدیداللحن به مواضع رهبری و عملکرد ضعیف وی از هاشمی خواستار اجرای اصل 111 قانون اساسی میشود و این نامه را علنی مینماید.
عدهای از کارشناسان با نفوذ سیاسی معتقدند احمدینژاد به همراه عدهای در زمان نبود رهبری در تهران و همچنین همزمان با تخریب شدن وی در قم، قصد انجام کودتا و اعلام رهبری هاشمی شاهرودی را دارند که با توجه به اینکه همیشه عنوان شده است این جریان از رهبری نیز عبور خواهد نمود محقق خواهد شد
در مرحله بعدی با به وجود آوردن فضایی که باب انتقادات به رهبری باز گردد کنشگران اجتماعی ترغیب میشوند تا نامههای اعتراضی به آیهاله خامنهای بنویسند مانند نامههای محمد نوریزاد به رهبری، سپس حلقه کدیور با محوریت خود او که بسیار نیز نزدیک به مهدی هاشمی میباشد بنا به هماهنگیهای قبلی و خواست هاشمی یک نامه حقوقی و بهنظر مستدل با ذکر موارد فقهی که ولایت آیهاله خامنهای باطل گردیده است به هاشمی مینویسد و از هاشمی خواستار اجرای وظایف مجلس خبرگان میگردد و سپس این نامه را علنی میکنند و سپس دست به اختلافاتی صوری در خبرگان مبنی بر لزوم پاسخگویی به این نامه میزنند سپس هاشمی در اظهار نظری آشکار اظهار مینماید که شما نیز مورد خطاب قرار گرفتهاید اگر نیاز میبینید پاسخ دهید و در آخر با ذکر اینکه برخی ایرادات وارده را خود من نیز قبول دارم و در صورت لزوم پاسخ داده خواهد شد به مشتعلتر شدن این جریان دامن میزند. سپس حلقه جرس نزدیک به مهاجرانی که وی نیز ارتباط نزدیکی با مهدی هاشمی دارد دست به انتشار نامهای غیرواقعی و انتقادی از سوی لاریجانی به آیهاله خامنهای میزند تا پازل تکمیل گردد و القا این موضوع که اعتراضات همهجانبه به رهبری وارد شده است مقدمات استیضاح را فراهم آورند، در برخی موارد نیز مانند پیش از انتخابات تبخیر مسایل سری کشور را از زبان همسر هاشمی عفت خانم میتوان شنید.
ایشان پیش از انتخابات گفت اگر تقلب شود مردم به خیابان میریزند. مشارالیها در اظهار نظری جدید عنوان نمودند که مهدی با افتخار به کشور بازخواهد گشت به صورتی که بسیاری از طرفداران وی در فرودگاه به استقبالش خواهند رفت، لذا این موضوع نیز بسیار قابل تامل است.
از طرفی نباید نادیده گرفت مدتهاست هاشمی رفسنجانی در خبرگان شورایی شدن رهبری را مطرح نموده است و از طرف دیگر با اعلام مرجعیت هاشـمی شاهــرودی، راهاندازی وبسایت رسمی وی به چند زبان، حتا قویتر از سایت رهبری، قایم مقامی وی را تثبیت نمودند تا آن اشتباهی که در ارتباط با آیهاله خامنهای مرتکب شد مجددن مرتکب نشود تا بدین ترتیب پیش از اعلام رهبری، وی صلاحیت مقام رهبری را احراز نموده باشد.
به همین منظور آیهاله خامنهای ناچارن باید قدم به این سفر بگذارد تا اقبال خود را امتحان نماید. (شاید هم بازی باخت باخت خود را امتحان نماید) و البته به علت فشار مجلس خبرگان و ارزیابی خود رهبر جمهوری اسلامی از میزان وجاهت و مقبولیتش نزد علمای قم، دلیل دیگر انجام این سفر میباشد.
این نکته حایز اهمیت است که هاشمی شاهرودی در این چند مدت اکیدن اظهار نظری در خصوص مسایل انتخابات به نفع و ضرر جناح خاصی ننموده است و به نوعی میتوان گفت که وی را، که دارای وجاهتی (ساختگی و غیرواقعی) بین جریان اصلاحات و سبز نیز هست، تا به حال هزینه ننمودهاند تا در زمان نیاز با حمایت همه گروهها و جریانات با تغییر رهبری و استراتژی حفظ نظام، با ایجاد امید به آینده بهتر و با تغییر رهبری، خطر سقوط نظام را ولو با هزینه نمودن آیهاله خامنهای، از سر بگذرانند.
در این میان البته سفر احمدینژاد به لبنان که قرار بود چند روز به طول بیانجامد، با اعلام خبر رسمی زمان دقیق سفر رهبری به قم، (27/07/1389) به دو روز کاهش یافت و بنا به دلایل نامعلوم از جنبه عمومی به سرعت به ایران باز میگردد.
عدهای از کارشناسان با نفوذ سیاسی معتقدند احمدینژاد به همراه عدهای در زمان نبود رهبری در تهران و همچنین همزمان با تخریب شدن وی در قم، قصد انجام کودتا و اعلام رهبری هاشمی شاهرودی را دارند که با توجه به اینکه همیشه عنوان شده است این جریان از رهبری نیز عبور خواهد نمود محقق خواهد شد.
در تشریح علل انجام سفر آیهاله خامنهای به قم و در حالت اول یعنی ایشان با میل خود به این سفر میرود که کاملن شکل خوشبینانه ماجراست. مشخص است که قم با توجه به جو حاکم پس از اتفاقاتی که افتاد مانند حمله به نام طرفداران وی به خانه علما مانند آیات عظام منتظری (رضوان اله) و صانعی و تخریب بیوت آنها، فیلترکردن سایتهای ایشان و همینطور ایجاد مزاحمت برای روحانیون ناراضی و از طرفی دیگر بازداشت گسترده بسیاری از روحانیون مخالف، اکیدن تمایلی به پذیرفتن وی آنهم با این وضعیت ندارند.
لذا میتوان اینگونه ارزیابی نمود که در حالتی که رهبری با میل خود اما تحت تاثیر مشاورههای اشتباه به این سفر میرود، عدهای درصددند با علم به اینکه ایشان تخریب شده به تهران بازخواهد گشت برای پیشبرد برنامههای آتی خود و هموار نمودن مسیر حذف وی، ایشان را ترغیب به انجام این سفر نمایند.
ایشان تحتتاثیر آن مشاورهها در این سفر سعی خواهد کرد به هر نحو ممکن با وعده و وعیدهایی که به مراجع و روحانیون میدهد چهره مخدوش جایگاه خود را نزد آنان ترمیم کند و پایگاه روحانیتی خود را در حوزه مستحکمتر از گذشته کند. در صورت تحقق، این مهمترین دستآورد این سفر میتواند باشد.
اما در خصوص حمایتی که ایشان از دولت نمود و بعدها احمدینژاد در برابر وی مواضع سرسختانهای اتخاذ نمود، بنا به موضعگیریها و عملکرد دولت دلخوریها و واکنشهای تندی را از سوی مراجع و حوزویان حتا مراجع نزدیک به رهبری همچون آیتاله مکارم شیرازی و آیتاله نوری همدانی را در پی داشته است که میتوان به اظهارات احمدینژاد در خصوص مسئله حجاب و اخیرن هم اظهارنظر در رابطه با منشور کورش و اظهارات مشایی در خصوص مکتب ایرانی بهجای مکتب اسلامی و طرفداری سرسختانه احمدینژاد از وی اشاره داشت که جهت دلجویی و ترغیب به دیدار علما با دولت نیز میتوان این سفر را ارزیابی نمود.
البته حالت اول بسیار بعید به نظر میرسد، اما در مفروضات جای خود را دارد.
اما در میان تمام مواردی که ذکر شد برای مردم ایران و جنبش جمع یاران آماده باشی کامل جهت رویارویی با جریانات احتمالی لازم بوده و میبایست از نقش پدرخواندههای قدرت و قدرتطلبان غافل نباشند و خود را جهت روزهای پر از حوادث سخت آماده نمایند. تا اشتباهات تاریخی گذشته تکرار نشود.
قریب به سه ماه قبل و پس از بازگشت از یک سفر سخت به آقایان سید محمد کشتزاری و احسان سلطانی در منزل خود عرض نمودم که در چهار ماه آینده ایران آبستن حوادثی هولناک خواهد شد و لذا برای آنروز باید تدبیری اندیشد. امروز باز بر سر همان عرایض خود بوده و اعلام میدارم که میبایست تدبیری از برای برون رفت از بحران کشور و پدرخواندههای داخلی اتخاذ گردد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
nabi
تفسیر اشتباهیست، خودتان خواهید دید،