نحوه استقبال از محمود احمدینژاد در بیروت نشاندهنده تاثیر مواضع و سخنرانیهای او بر طبقات خاصی از مردمان خاورمیانه و بهطور عام در ذهنیت مسلمانان است. زمانی که احمدینژاد در ارتباط با مناقشه اعراب و اسراییل موضعگیری میکند و هلوکاست را افسانه میخواند یا حادثه یازده سپتامبر را ساخته و پرداخته بخشی از سیستمهای اطلاعاتی آمریکا میداند، در حقیقت او با هوشیاری طبقهی هدفش را انتخاب کرده است.
او در نیویورک و ژنو برای کسانی سخن گفت که در چند روز گذشته در مناطق جنوبی بیروت به استقبالاش آمدند، دقیقن به همین دلیل در زمانی که دیپلماتهای اروپایی و آمریکایی در هنگام سخنرانیاش جلسه را ترک میکنند او از برد نفوذ سخنان خویش در اذهان طبقات اسلامگرای خاورمیانه و کشورهای اسلامی اطمینان حاصل میکند.
بهطور اساسی رشد افراطگرایی اسلامی در جهت منافع کلی حکومت اسراییل است
بسیار سادهانگاری خواهد بود اگر محبوبیت مواضع احمدینژاد در لبنان و فلسطین و دیگر کشورهای اسلامی را تنها به دلیل کمکهای چند صد میلیون دلاری حکومت اسلامی ایران به گروههایی چون حماس و حزباله دانست چرا که توان چنین خاصه خرجیهایی در کشورهای دیگر منطقه نیز وجود دارد اما از آنجایی که گزینههای مورد حمایت دیکتاتوریهای میانهروی عربی در ذهنیت مردم منطقه جذابیتی ندارد، مواضع رادیکال احمدینژاد به عنوان راه حل جلوه میکند.
زمانی که سران تشکیلات خودگردان فلسطین و مصر و اردن در آمریکا در برابر دولت راستگرای اسراییل مینشینند در واقع تمام طرفهای عربی مذاکره میدانند که نتانیاهو میان ادامه دولت راستگرای ائتلافیاش و پیشبرد روند صلح خاورمیانه، مورد نخست را انتخاب خواهد کرد.
در این مناقشه اسراییل به کمک لابی رسانهای و سیاسی خویش شکست این مذاکرات را متوجه دلایلی جز شروع دوباره پروژههای شهرکسازی در اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ یا دیوارکشیهای تبعیضآمیز در کرانه باختری و محاصره غیرانسانی غزه خواهد کرد.
بهطور اساسی رشد افراطگرایی اسلامی در جهت منافع کلی حکومت اسراییل است. تجربه تاریخی نشان میدهد چندان تفاوتی هم به دست راستی یا چپی بودن آنان نیز ندارد. چرا که اسراییل به این واسطه به آسانی میتواند از اعطای امتیازات جدی و حقیقی به طرف فلسطینی شانه خالی کند و از اعمال فشار دولت اوباما بر خود بکاهد و در عوض خزانه خویش را با کمکهای نقدی و تسلیحاتی غرب و به خصوص آمریکا پر کند.
پس از درگیریهای انتخاباتی در سال گذشته در ایران با وجود اینکه ضربهی قابل توجهی به وجهه بینالمللی احمدینژاد وارد شد، اما به دلیل استانداردهای دوگانهای که غرب و آمریکا در ارتباط با مسایلی چون فعالیتهای هستهای، دمکراسی و حقوق بشر در خاورمیانه دنبال میکنند، تبلیغات رسانهای غرب چندان جذابیتی در بین مردم منطقه نداشت.
خود احمدینژاد نیز معمولن در مصاحبههایش با رسانههای غربی از این استانداردهای دوگانه استفاده شایانی میکند. شاید زمانی که اسماعیل ابو ردینه (سخنگوی تشکیلات خودگردان فلسطین) احمدینژاد را سارق نتیجه انتخابات ایران نامید و او را فاقد مشروعیت کافی برای ابراز نظر در ارتباط با مسئله صلح اعراب و اسراییل دانست، تنها مخالفان ایرانی احمدینژاد این اظهارات را بسیار پسندیدند اما چنین مواضعی در ذهنیت اکثریت مردم عرب منطقه اهمیت چندانی ندارد.
مردم منطقه و کشورهای اسلامی فساد و ناکار آمدی دولت محمود عباس و دیگر دولتهای عربی در ارتباط با احقاق حقوق فلسطینیان را در برابر سیاست تهاجمی محمود احمدینژاد و هم پیمانانش در فلسطین و لبنان قرار میدهند
زمانی که تمام فشار دولت آمریکا و خواهشهای دولتهای عرب منطقه مانع از سرگیری دوباره پروژههای شهرکسازی در اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ نمیشود و آویگدور لیبرمن وزیر خارجه اسراییل مصالحه با فلسطینیان و توقف روند کنونی این شهرکسازیها را تشبیه به این میکند که اروپا نیز در سال ۱۹۳۸ برای آشتی دادن هیتلر که حرص و آز تسلط بر اروپا را داشت، به جای حمایت از چکاسلواکی، آن کشور را قربانی کرد میگوید: «اسراییل چکاسلواکی دوم نخواهد شد و بر منافع حیاتی خود پافشاری خواهد کرد.»
و نتانیاهو هم توقف شهرکسازیها را به بهرسمیت شناختن اسراییل بهعنوان یک دولت یهودی از سوی طرف فلسطینی موکول میکند و عملن به تحقیر طرف مذاکره کننده فلسطینی میپردازد.
مردم منطقه و کشورهای اسلامی فساد و ناکار آمدی دولت محمود عباس و دیگر دولتهای عربی در ارتباط با احقاق حقوق فلسطینیان را در برابر سیاست تهاجمی محمود احمدینژاد و هم پیمانانش در فلسطین و لبنان قرار میدهند، واضح است که در این میان چه کسانی سازشکار و چه کسانی قهرمان مظلومان منطقه نام میگیرند.
زمانی که در کشورهای عربی منطقه جمهوریهای پادشاهی چون مصر حسنی مبارک وجود دارد که در حدود سه ده است که در جایگاه ریاست جمهوری تکیه زده است و در پی مقدمات جانشینی پسرش نیز است، یا وضعیت حقوق بشر در کشورهای عربی منطقه و اراضی اشغالی فلسطینی به وضع کنونی است و اسراییل تنها قدرت هستهای منطقه است که حتا به در خواست پیوستن به معاهدههای بینالمللی منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی کوچکترین توجهی را نمیکند و همهی این ترتیبات با سکوت یا حمایت ضمنی آمریکا همراه است، اصلن دور از ذهن نخواهد بود تا اظهارات مقامات غربی در ارتباط با مواضع احمدینژاد در ذهن مردم منطقه دوگانه و غیرقابل قبول جلوه کند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»