محبوبه شعاع / رادیو کوچه
یازدهم ذیقعده برابر با بیستوهفتم مهر مصادف با زادروز «علی ابن موسا» با لقب «رضا»، امام هشتم شیعیان دوازده امامی است. زادگاهش مدینه بود و بعد از بیست سال امامت در «توس» توسط مامون کشته شد. مقبره وی در شهر «مشهد» قرار دارد و سالانه مورد بازدید میلیونها مسلمان شیعه قرار میگیرد.
امام هشتم شیعیان «على بن موساالرضا» بنا به نقل «کلینى» و «شیخ مفید» در یازدهم ذیقعده سال 148 هجری قمری در مدینه متولد شد. پدرش امام هفتم شیعیان «موسا ابن جعفر» و مادرش «نجمه خاتون» که تکتم، امالبنین و طاهره هم نام دارد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
کنیه امام هشتم شیعیان، «ابوالحسن» بود و او را «ابوالحسن ثانى» میگویند. مشهورترین لقب او «رضا» و لقبها و عناوین دیگرى نیز مانند صابر، فاضل، وفى، رضى و چند نام دیگر براى او نقل شده است.
امام هشتم شیعیان دوران کودکى و جوانى را در مدینه در تحت تعلیم و تربیت پدر که امام هفتم شیعیان بود، قرار گرفت و علوم و معارف و اخلاق و تربیتى را که پدر از پدرانش به ارث برده بود، به او آموخت. دانشمند لبنانى، «احمد مغنیه»، در خصوص این دوران از زندگانى وی چنین مىنویسد:
«امام هشتم 35 سال در حیات پدر بزرگوارش زندگانى کرد که قسمت اعظم آن در دوره «هارون الرشید» بود و پدرش در حبس هارون بود. گاهى در زندان بغداد و گاهى در زندان بصره عمرش مىگذشت.»
«منصور بن یونس برزج» یکى از کسانى بود که دنیادوستى و حب مال او را از مسیر حقیقت منحرف کرد و نزد او به عنوان نماینده موسا بن جعفر اموال فراوانى جمع شده بود. چون امام هفتم شیعیان کشته شد، اموال را به جانشینش، یعنی رضا امام هشتم شیعیان تحویل نداد و مقدار قابل توجهى از سهم وی را تصاحب کرد. خود منصور بن یونس مىگوید:
«روزى خدمت امام موسا بن جعفر رسیدم، حضرت به من فرمود: اى منصور، آیا مىدانى مىخواهم چه مطلب جدیدى را براى تو بگویم؟ عرض کردم، نه آقا نمىدانم. فرمود: فرزندم رضا را وصى و جانشین بعد از خود قرار دادهام. پس به نزد او برو و این جانشینى را به او تبریک بگو.»
منصور بن یونس بر طبق دستور امام هفتم شیعیان نزد رضا رفت و خلافتش را به وى تبریک گفت و در واقع با او بیعت کرد. اما منصور از کسانى بود که بعد از کشته شدن موسا بن جعفر به خاطر تصاحب اموال فراوانى که نزد او جمع شده بود بیعت شکنى کرد و امامت وی را منکر شد.
یکى از برادران امام هشتم شیعیان «احمدبن موسا» بود و معروف به «شاهچراغ» و مرقدش در شیراز است. گفته شده او مورد احترام مردم بود و پس از کشتهشدن پدرش، جمعى در مدینه به عنوان پذیرش امامت او به در خانهاش آمدند، و همراه وی به مسجد رفتند، از آنجا که «احمد بن موسا» داراى کرامات و مقامات ارجمند بود، مردم تصور مىکردند، جانشین بعد از پدرش اوست و با او به عنوان امام بیعت کردند.
احمدبن موسی از مردم بیعت گرفت و سپس بالاى منبر رفت و خطبهاى در نهایت فصاحت و بلاغت خواند، سپس گفت: «اى مردم، شما همه با من بیعت کردید، ولى بدانید من با برادرم «على بن موساالرضا» بیعت کردهام، او امام و جانشین پدرم است، او ولى خداست، و بر من و شما از جانب خدا و رسولش واجب است که هر چه او به ما امر مىکند، اطاعت کنیم.»
همه حاضران سخن او را پذیرفتند، و دسته جمعى از مسجد بیرون آمده در حالى که احمد بن موسا در پیشاپیش آنها بود، با هم به در خانه برادر وی رضا رفتند و با وی بیعت کردند و از آن پس احمد همواره در خدمت برادر بود، تا آن زمان که امام هشتم شیعیان به سوى خراسان حرکت کرد.
احمد بن موسا در عصر خلافت «مامون عباسى»، همراه عدهای از مدینه به قصد زیارت برادرش رضا از طریق فارس به سوى خراسان حرکت کردند، هنگامى که «قتلغ خان» استاندار و نماینده مامون در شیراز از ورود او به سوى شیراز، مطلع شد و سپاهى به سوى او فرستاد و در شیراز در همانجا که اکنون زیارتگاه احمد بن موسا است، او و عدهاى از همراهانش را به شهادت رساندند.
اما مدت امامت علی ابن موساالرضا حدود بیست سال طول کشید، که هفده سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت. که این بیست سال به سه بخش تقسیم شده: ده سال اول امامت وی که همزمان بود با زمامداری هارون. پنج سال بعد از آن که مقارن با خلافت امین بود. پنج سال آخر امامت وی که مصادف با خلافت مامون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.
او در مدینه، پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت و به رسیدگى امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد، و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق پرداخت و در این راستا گامهاى بزرگ و استوارى برداشت.
آنطور که تاریخدانان نوشتن، امام هشتم شیعیان براى رفع مشکلات اجتماعى، فرهنگى و سیاسى مردم، در همه امور همراهی مىکرد و در متن جامعه قرار داشت، به ویژه در دو بعد فرهنگى و سیاسى، تلاش فراوان داشت.
«ابراهیمبنعباس صولى» گفته: «هرگز ندیدم چیزى از امام رضا پرسیده شود و او پاسخش را نداند و در زمان و عصر او کسى را داناتر و آگاهتر از او نیافتم. همواره همراه غلامان بر سر یک سفره مىنشست و میگفت هیچ کس را بر دیگرى برترى نیست مگر به تقوا و اطاعت از خداوند.»
دوران حیات امام هشتم دوران اوجگیری گرایش مردم به اهل بیت و دوران گسترش پایگاههای مردمی این خاندان بود. چنانکه میدانیم امام رضا از پایگاه مردمی شایستهای برخوردار بود و در همان شهر که مامون با زور حکومت میکرد او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حکم میراند. نشانهها و شواهد تاریخی ثابت میکند که در این دوران پایگاه مردمی مکتب علیابنموسیالرضا از جهت علمی و اجتماعی تا حدی بسیار رشد کرده و گسترش یافته بود.
در زمان حکومت مامون، آنگونه که در کتابهای معتبر شیعه آوردهاند او که علاقه مردم ایران به امامان شیعه را میدید تصمیم گرفت امام رضا را مجبور کند تا از مدینه به خراسان بیاید و او را بهعنوان ولیعهد و جانشین خود معرفی کند و سپس وی به درخواست مامون عباسی، به خراسان رفته و به اصرار خلیفه، ولایت عهدی او را میپذیرد. با اینکار مامون قصد داشت هم امام را تحت نظر خود داشته باشد و هم خود را دوستدار اهل بیت عنوان کرده و از محبوبیت برخوردار شود.
اما سرانجام به روایتهای بسیار، مامون خود به وسیله میوه زهرآلود آن امام را به شهادت رساند. بعد از این اتفاق آن محل بهنام «مشهد الرضا» نامیده شد. شیعیان شروع به زیارت و بازدید از مرقد آن امام کردند. اواخر قرن نهم بر روی مرقد او گنبد ساختند و مقبره او را گسترش دادند و امروز مقبره امام هشتم شیعان در مشهد، میعادگاه عاشقانی است که به شوق نزدیکی هر چه بیشتر به خالق خویش در این مکان گردهم آمده و در جوار محبوب خویش به راز و نیاز با خدا میپردازند .
منبعها:
گوگل
دین و اندیشه
پایگاه اسلامی رشد
راسخون
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»