Saturday, 18 July 2015
05 December 2023
«لیو شیائوبو» برنده جایزه‌ نوبل

«چشم‌های چین به دنبال جایزه»

2010 November 03

شهره / واحد ترجمه / رادیو کوچه

رهبر چین با خشم و غضب به «لیو شیائوبو» برنده جایزه نوبل تبریک گفت. اما مردم عادی چین در این‌باره چه می‌گویند؟

پس از آن‌که ‌زندانی چینی «لیو شیائوبو» ‌(Liu Xiaobo)‌، در 8 اکتبر جایزه‌ی نوبل صلح را از آن خود کرد، کاربران توئیتر چینی (Chinese Twitter) توانستند دیوار بزرگی را که دست‌رسی به سایت را مسدود کرده بود، از میان بردارند: «من نمی‌دانم این آقای لیو کیست. اما به عنوان یک چینی بسیار خوش‌حالم که یک شهروند توانسته جایزه‌ی نوبل را به خود اختصاص دهد. او باید یکی از اعضای بزرگ حزب ما باشد، یک مقام عالی‌رتبه و رهبری که کارهای بزرگی برای مردمش انجام می‌دهد.»

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

البته لیو شیائوبو، نه یک مقام عالی‌رتبه‌ی چینی است و نه عضو حزب کمونیست. او یک منتقد ادبی و یک شاعر است. او یکی از مخالفان سرسخت و پای‌بند اصول و قوانین چین است. او که سرپرستی و رهبری جنبش دموکراسی تیانانمن (Tiananmen) در سال 1989  را به عهده داشت که به خون‌ریزی نیز منجر شد، حالا مردی 54 ساله است که نیمی از زندگی خود را یا در زندان گذرانده و یا تحت نظر بوده است. بسیاری از فعالان دوره‌ی جنبش تیانانمن به خاطر تمام درخششی که در چین جدید ایجاد کردند یا پوسیدن در تبعید، مبارزه را کنار گذاشته و به احزاب مخالف پیوسته‌اند. اما لیو هم‌چنان مانند روبات‌های بی‌رحم حقوق بشر، به راهش ادامه داده است. در سال 2008، او اساس‌نامه‌ی 08‌ را تالیف کرد که بیانیه‌ی دموکراسی است که قبل از مداخله‌ی مقامات رسمی موفق به جمع‌آوری 303 امضا‌ شد.

از نظر کمیته‌ی نروژی نوبل، لیو استحقاق دریافت جایزه‌ی صلح را دارد. به این دلیل که به مدت طولانی برای حقوق اساسی مردم چین جنگیده است. از دید دولت چین او یک مجرم است که به خاطر «تحریک به سرنگونی حکومت» مستحق محکومیت به زندان است. در واقع، برای دولت، اعطای جایزه‌ی نوبل به مردی که حزب کمونیست را یک  «دیکتاتوری کور و نادان» قلمداد می‌کند، نوعی شکنجه است. اولین فرد برجسته‌ای که در چین متولد شد و در سال 2000 جایزه دریافت کرد رمان‌نویس تبعیدی «گائو زینگجیان» (Gao Xingian) بود که در حال حاضر جز  شهروندان فرانسوی بوده و با رژیم چین مخالف است. چندین دانش‌مند برجسته که در چین متولد شده‌اند به دریافت جوایزی نایل آمده‌اند که همه‌ی آن‌ها پس از خارج شدن از کشور به این موفقیت‌ها دست یافته‌اند‌. و حالا کسی که دولت برچسب مجرم را به او چسبانده و برنده‌ی جایزه‌ی صلح شده است به دالای لامای تبعیدی می‌پیوندد، کسی که در سال 1989 برنده‌ی جایزه شد. او یکی دیگر از کسانی است که محبوبیتی در دولت چین ندارد.

هنوز مشخص نیست که چه تعدادی از مردم چین از بردن جایزه‌ی نوبل توسط لیو اطلاع دارند. این اخبار از تلویزیون دولتی پخش نشد. برنامه‌ی زنده‌ی شبکه‌های سی‌ان‌ان(CNN) ‌‌و بی‌بی‌سی(BBC) در زمان اعلام نام لیو توسط کمیته‌ی نوبل قطع شد. و جشنی که به افتخار او در پکن ترتیب داده شده بود نیز به هم خورد. گرچه سرویس خبری زینهوا که توسط دولت اداره می‌شود پس از پیروزی او خبر کوتاه تهدیدآمیزی به نقل از وزارت امورخارجه پخش کرد که تعداد کمی از نشریه‌ها آن را منتشر کردند. صفحه‌ی اول نسخه‌ی روز بعد مجله‌ی «پیپلز دیلی»        (People’s Daily) ‌که مربوط به گروه‌های کمونیستی است خبری در این‌باره منتشر نکرد. روزنامه‌ی هم ردیف این روزنامه یعنی «گلوبال تایم» (Global Times) خبری معترضانه با این مضمون منتشر کرد که «کمیته‌ی نوبل یک بار دیگر گستاخی و غرض‌ورزی خود را در برابر کشوری که چشم‌گیرترین اقتصاد و پیش‌رفت اجتماعی را در سه دهه‌ی پیش داشته است به نمایش گذارد.»

اقتصاد سیاست را مغلوب می‌کند، موفقیت بر رای‌گیری مقدم است، امنیت اجتماعی بر بیان عقاید فردی ارجحیت دارد نا‌همگونی رشد اقتصادی چین، به سادگی ما را به این عقیده سوق می‌دهد که یک کشور می‌تواند به آینده به گونه‌ای بنگرد که از یک طرف یک تسریع کننده‌ی اقتصادی باشد و از طرف دیگر یک بازدارنده‌ی سیاسی

پیام‌های متنی با نام لیو به سرعت توسط ماموران‌ سانسور، حذف شدند و زمانی که در صفحه‌ی اول جست‌وجوی اینترنت چینی‌ها نام لیو را وارد می‌کنید تنها یک سری مطالب کوتاه داخلی انتقادآمیز در مورد او دیده می‌شود. دو روز پس از آن‌که جایزه‌ی نوبل به لیو اعطا شد، دانش‌جویی در دانش‌کده‌ی‌ «تسینگهوا»  (Tsinghua)‌‌در پکن به جمع‌آوری آرا پرداخت تا بفهمد که فردی که این جایزه را از آن خود کرده تا چه حد مشهور و شناخته شده است. از23 ‌‌دانش‌جویی که در این رای‌گیری شرکت کردند تنها 5 نفر تایید کردند که او را به عنوان برنده‌ی جایزه‌ی صلح می‌شناسند. در وب سایت «دوبان»(Douban) که یک سایت چینی است و کاربران در آن سایت درباره‌ی فیلم، موزیک و کتاب بحث می‌کنند، یک نفر سوالی پرسیده بود که چه کسی درباره‌ی «LXB» شنیده است. 50 نفر به این سوال پاسخ داده بودند. 16 دقیقه پس از شروع پیام‌گذاری همه‌ی پیام‌ها پاک شدند. اما حتا در جامعه‌ی سانسوری نیز، حرف‌ها و خبرها درز پیدا می‌کند. یک میوه‌فروش در جنوب غربی شهر کانمینگ (Kunming) دست یک خارجی را گرفت و پرسید آیا جایزه‌ی نوبل به یک چینی اعطا شده است؟ او زیر لب زمزمه کرد «او در زندان به سر می برد اما من فکر می‌کنم این خیلی خوب است که یک چینی جایزه‌ی نوبل را برده است.»

لیو با رفتار نه چندان مودبانه و لباس‌های از مد افتاده بیش‌تر اوقات مانند یک آدم بی‌دست و پا به نظر می‌رسید که می‌توانست وارد رویای مدرن چینی‌ها شود. او سواد و دانش کافی برای رویارویی و حضور در جمع اندیش‌مندان در خارج از کشور را ندارد. وقتی برای ملاقات با او وارد یک رستوران پر سرو صدا می‌شوی فکر می‌کنی که آن مرد لاغراندام که در پشت رستوران در حال وقت هدر دادن است خدمت‌کاری است که ساعت کاری او تمام شده نه یک ادیب برجسته. یکی از مقاله‌ها‌ی منتقدانه‌ی لیو به نام «فلسفه‌ی خوک» تعمقی است بر این‌که چگونه افراد روشن‌فکر چینی دیگر وجود ندارند و تنها چهره‌های روشن‌فکر بسیار کمی هستند که شجاعت رویارویی با سیستم را دارند.

لیو در سال 1989 برای پیوستن به دانش‌جویان تظاهر‌کننده در میدان تیانمن کلاس درس دانش‌گاه کلمبیا را زودتر از موقع ترک کرد. به رغم آن‌که در دوران دانش‌جویی در چین او را به عنوان یک دانش‌جوی عصبی می‌شناختند اما بعدها طرف‌دار عمل‌کرد بدون خشونت شد. هم‌زمان با مداخله‌ی نیروهای ارتشی در سوم جون جهت متفرق کردن تظاهر‌کنندگان، لیو سعی کرد با مذاکره با نیروهای ارتش و هم‌چنین گفت‌وگو با تظاهر کنندگان جهت تخلیه‌ی میدان تیانمن از خون‌ریزی جلوگیری کند. پس از آن او از دو جناح مورد حمله قرار گرفت: از یک طرف دولت، لیو را به بیست سال حبس محکوم کرد و از طرف دیگر فعالان دموکراسی به خاطر صحبت کردنش با نیروهای ارتشی خواستار شکنجه‌ی او شدند. گرچه شاید مذاکراتش با نیروهای ارتش جان بسیاری را نجات داد اما بر خلاف بسیاری از معترضان آن دوره او تصمیم گرفت در چین بماند. لیو در سال 1996 به اردوگاه کار رفت جایی که سه سال دیگر را در آن‌جا گذراند و به انتقاد از سیستم بسته‌ی سیاسی دولت ادامه داد. پس از دو دهه تحت نظر بودن تنها بخش کمی از کارهای کوچکی که لیو انجام داد از دید پلیس مخفی ماند. دستگیری او در 8 دسامبر سال 2008 قبل از تصویب منشور 08 اتفاق افتاد که طبق در خواست اصلاحیه گسترده‌ی سیاسی شامل انتخابات، جداسازی قدرت‌ها و دست‌گاه قضایی مستقل صادر شده بود.

پس از دستگیری او بیش‌تر طرف‌دارانش تصور می‌کردند که او به مدت چند سال به زندان می‌رود. همانند اتفاقی که برای سایر فعالان معروف افتاده و این تادیبی بوده است که دولت اخیرن برای دشمنانش در نظر گرفته است. بنابراین زمانی که سال گذشته لیو به یازده سال زندان محکوم شد، طولانی‌ترین مدت محکومیتی بود که ناظران حقوقی در سال‌های اخیر به یاد دارند،  و این باعث تعجب بسیاری از طرف‌داران او در داخل و خارج چین شد. با این وجود این محکومیت نا‌گوار وجهه‌ی او از دیدگاه بین‌المللی را بالا برد و توسط کمیته‌ی نوبل مورد تحسین قرار گرفت و دلیلی بود برای این‌که او هم اکنون به عنوان سمبل کمبودهای حقوق بشری چینی‌ها شناخته شود. «نیکولاس بکوئلین» (Nicholas Bequelin) یکی از محققان حقوق بشر در هنگ کونگ می‌گوید: «این زخمی است که خود دولت آن را ایجاد کرده است. رهبری چین به مدت بیست سال برنامه‌ریزی کرده بود که از داشتن یک دست‌نشانده برای جنبش دموکراسی در چین جلوگیری کند و حالا آن‌ها لیو شیائوبو را به عنوان یک چهره‌ی واحد می‌شناسند.»

یک نقطه‌ی عطف؟

اکنون در خلال اعتراض‌های وارده به دولت چین چه اتفاقی برای لیو و دیگر معترضان چینی خواهد افتاد‌؟ گرچه طبق گزارش‌های رسیده نگه‌بانان زندان لیو به جای غذاهای بی‌مزه‌ی زندان به او غذاهای خانگی می‌دادند‌، اما در همان زمان فعالان و برادران او مورد آزار و اذیت بیش‌تری قرار گرفتند. چند ساعت پس از اعلام جایزه‌ی نوبل زیا(Xia) همسر لیو و برخی از دوستانش دستگیر شدند و یا در خانه‌هایشان تحت نظر قرار گرفتند.

با این حال، این جایزه ممکن است به نقطه‌ی عطفی در تاریخ‌چه‌ی چین مدرن تبدیل شود. لحظه‌ای که مردم چین و دنیایی که حسودانه به رکورد اقتصادی درخشانش می‌نگرد متوجه نقص و کاستی در مدل توسعه این کشور می‌شوند. ای وی وی (Ai Wei wei) هنرمند و حامی حقوق بشر که سال پیش توسط پلیس چین مورد ضرب و شتم قرار گرفت و منجر به جراحی جمجمه‌ی وی شد در این‌باره می‌گوید: «امروزه که چین چنین قدرت اقتصادی را از خود به نمایش می‌گذارد هنوز در ساختار سیاسیش هیچ تغییری صورت نگرفته و دولت از هر گونه درک و مباحثه‌ی عقاید مختلف اجتناب می‌کند.» این نوبل پیامی را به نسل جوان و به مردمی که تاریخ را نمی‌دانند مخابره و به آن‌ها یادآوری می‌کند که دنیا هنوز نگران چین و ارزش‌های مردمی است.»

جایزه‌ی نوبل به چینی‌ها این شانس را می‌دهد که بفهمند این‌گونه نیست که یک کشور توسط حاکمانی اداره شود که برحسب غریزه‌شان به همه به عنوان تهدید برای قدرتشان می‌نگرند و همه را متهم می‌کنند

برابری که مورد تایید حزب کمونیست چین است بسیار ساده است: اقتصاد سیاست را مغلوب می‌کند، موفقیت بر رای‌گیری مقدم است، امنیت اجتماعی بر بیان عقاید فردی ارجحیت دارد. نا‌همگونی رشد اقتصادی چین، به سادگی ما را به این عقیده سوق می‌دهد که یک کشور می‌تواند به آینده به گونه‌ای بنگرد که از یک طرف یک تسریع کننده‌ی اقتصادی باشد و از طرف دیگر یک بازدارنده‌ی سیاسی.

آیا چین که تاکنون میلیون‌ها انسان را از ورطه‌ی فقر بیرون کشیده، به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا خود را مطرح کرده و میزبان بازی‌های با‌شکوه المپیک 2008 بوده است، پیش‌رفت و الگوی موفقیت خود را اثبات کرده است؟ اما کمیته‌ی نوبل با این نظریه مخالف است که خط سیر چشم‌گیر اقتصادی چین باعث شده که این کشور آزادی زندانی کردن فعالان سیاسی را داشته باشد. «تور بجوئرن جاگلند»(Thorbjoern Jagland)  رییس کمیته‌ی نوبل گفت: «وضعیت جدید کشور چین مستلزم وجود مسوولیت بالاتری است. چین چندین موافقت‌نامه بین‌المللی را امضا کرده و به رعایت حقوق بشر تعهد داده است اما این موافقت‌نامه‌ها را نقض کرده است.»

با این حال چیزی که در آینده واقعن نگران‌کننده است، کم‌بودن عقاید نروژی‌ها و افزایش میلیون‌ها نظریه‌ی چینی است، در این موضوع شکی وجود ندارد که امروزه چینی‌ها از آزادی‌های فردی بیش‌تری لذت می‌برند و جیب‌های پر پول‌تری نسبت به یک دهه پیش دارند. این موفقیت انکار‌ناپذیر چیزی است که حزب را قدرت‌مند نگاه می‌دارد و رهبران آن معتقدند که این تنها اصل حقوقی برای مدیریت و انتقال چین به مرحله‌ای بسیار قوی‌تر بدون ایجاد هرج و مرج و ایجاد شکاف میان ملت‌ها است، چیزی که در قرن‌های گذشته باعث آزار رساندن به کشور شده است.

اگر شما راجع به تاریخ‌چه‌ی چین بدانید، بروز این کشور و واکنش‌هایی برای برقراری امنیت اجتماعی را دست‌کم نمی‌گیرید. پیچیدگی خاصی درباره‌ی واکنش تند و شدید دولت نسبت به دریافت جایزه‌ی نوبل وجود دارد. نوروژ نیز متحمل خشم و انتقام شده است. وزیر شیلات نروژ که برای تعیین صادرات 21 ساله‌ی ماهی سالمون به چین و شانگهای سفر کرده بود، ملاقات رسمی خود را لغو کرد. رهبری چین ممکن است بتواند اقتصاد خود را با مهارت مدیریت کند که استحقاق تحسین و تمجید تمام دنیا باشد، اما کنترل مناقشات سیاسی‌اش در هیچ‌جا به عنوان یک سیاست تکامل‌یافته شناخته نمی‌شود و تزلزل و زورگویی را به نمایش می‌گذارد. «راسل لیگ موسس»      Moses) Leigh (Russell تحلیل‌گر اهل پکن در این‌باره می‌گوید: «پاسخی که در این‌جا پیش‌بینی می‌شود این است که همیشه ترس ضعیف به نظر رسیدن در داخل و خارج از وطن وجود دارد. در حالی‌که نخست‌وزیر چین ون جیابو (Wen Jiabo) به فرید زکریا در شبکه‌ی سی‌ان‌ان (CNN) گفت: «آزادی بیان امری اجتناب‌ناپذیر در هر کشوری است.»

انتخاب این جمله از متن آن مصاحبه هرگز تحت کنترل و نظارت سیاسی مطبوعات نبوده است گرچه گروهی از قدیمی‌تر‌های حزب نامه‌ای سر‌گشاده منتشر کرده‌اند و خواستار پایان سانسور عقاید شدند.

در روزهای آینده، هم‌زمان با پخش خبر دریافت جایزه توسط لیو در سراسر کشور، نظر مردم عادی چین در این‌باره مهم‌ترین موضوع است. آیا آن‌ها دولت را تطمیع کرده‌اند به این‌که لیو یک آدم مشکل‌ساز و مجرم است؟ آیا آن‌ها موضوع جایزه را مختومه می‌دانند چرا که به آن به عنوان تلاشی امپریالیستی برای تحمیل ارزش‌های غربی به چین می‌نگرند؟ آیا آن‌ها در نهان به این حقیقت رسیده‌اند که فردی چینی که در وطن خود زندگی می‌کند، افتخار‌آفرین شده است؟ هرساله به اندازه‌ی جهش و رونق اقتصادی‌، میزان تظاهرات نیز در حال افزایش است. آیا معترضان‌، ساکنین قشر متوسط شهر هستند که نسبت به آلودگی کارخانه‌ها اعتراض دارند و یا کشاورزانی که با فساد رییسان قبایل محلی مبارزه می‌کنند، به این دلیل که زمین‌هایشان را بدون جبران خسارت مالی مصادره می‌کنند؟ این معترضان قانون‌شکنانی دیوانه نیستند که بخواهند با خشونت خود به دنبال براندازی رژیم باشند، بلکه شهروندان معمولی هستند که به درجه‌ای رسیده‌اند که خواستار حمایت هستند.

در آخر جایزه‌ی نوبل به چینی‌ها این شانس را می‌دهد که بفهمند این‌گونه نیست که یک کشور توسط حاکمانی اداره شود که برحسب غریزه‌شان به همه به عنوان تهدید برای قدرتشان می‌نگرند و همه را متهم می‌کنند. «پری لینک»  (Perry Link)‌کارشناس در دانش‌گاه کالیفورنیا در «ریورساید»‌ (River Side) که به لیو در ترجمه‌ی اساس‌نامه‌ی  08به زبان انگلیسی کمک کرد در این‌باره می‌گوید: «بزرگ‌ترین منفعت این جایزه این است که به میلیون‌ها چینی در داخل چین و در سراسر دنیا کمک می‌کند تا بهتر ببینند و حس کنند که چین می‌تواند چیزی به مراتب بالاتر از حزب کمونیست باشد.»

دوستان لیو، مطمئنن واقع‌بین هستند و می‌دانند که برای درک فرضیه‌ی لیو در چین زمان لازم است. هی یانگ (He  Yang)  فیلم‌ساز مستند که به هم‌راه بقیه به خاطر شرکت در جشن حزب در پکن دستگیر شده بود حالا در خانه‌اش تحت نظر است. مخالفان و معترضان در چین چگونگی تحمل و مقاومت در برابر چنین ممنوعیت‌ها و تهدید‌هایی را به خوبی آموخته‌اند. او می‌گوید:  «بعدها بیش‌تر مردم پی خواهند برد که لیو چه کسی است. آن‌ها می‌آموزند که همه‌ی مردم چین به دنبال پول درآوردن نیستند و برخی از آن‌ها می‌خواهند عقاید خود را فریاد بزنند.»

برگرفته از مجله‌ی تایم

نوشته‌ی هانا بیچ و آستین رمزی (Hannah Beech and Austin Ramzy)

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , ,