سارا / واحد ترجمه / رادیو کوچه
«کوبلایخان» پادشاه قرون وسطا به اندازهی حاکمان فعلی در گسترش و توسعهی چین نقش داشت.
قدرت رو به رشد چین فریبنده و در عین حال ترسآور است. کسانیکه فکر میکنند قدرت و سلطهی چین پدیدهای است که اخیرن رخ داده، در اشتباه هستند. در واقع این قدرت به قرن سیزدهم و در زمان پادشاهی «کوبلایخان» (Kublai khan) باز میگردد. او وقایعی را در تاریخ ثبت کرد و اصول سیاست فعلی آسیایی را پایهریزی کرد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
امروز «خان بزرگ» (Great khan) ، «کوبلایخان» (Kublai khan) نوهی غارتگر مشهور «چنگیزخان»(Genghis khan) به یک ضربالمثل برای بیم و هراس پادشاهان تبدیل شده است. امپراطوری او بزرگترین امپراطوری جهان بود که حاصل جنگها و پیروزیهای بیرحمانهای بود. در زمان مرگ او در 1294، سلسلهی «یوآن» (Yuan) مرزهای چین را تا کنار «سیبری» (Siberia) و جنگلهای «هندوچین» (Indochina) گسترش داده بود. پایتخت جدید کوبلایخان «دادو» (Dadu) (پکن امروزی) بود که جایگاه حکومتهای قدرتمند و جاهطلب بود. برخی دانشپژوهان این امپراطوریها را پیشروان چین توسعه یافتهی کنونی میدانند.
همانطور که نمایشگاه جدید در موزهی هنر شهر نیویورک نشان میدهد، حکومت کوبلایخان فقط غارت و جنگ و خونریزی نبوده است. «جیمز وات» (James Watt) متصدی هنگکنگی موزه در مورد نمایشگاه دنیای کوبلایخان: هنر چینی در زمان سلسلهی «یوآن» (Yuan) به تجدید حیات فرهنگ چین زیر نظر کوبلا خان اشاره میکند و میگوید: «چین برای اولین بار در 400 سال، یکپارچه و متحد شد. جنگ و آشفتگیهای زیادی وجود داشت ولی بر فرهنگهای دیگر تاثیر و نفوذ داشت و بعد از مدتی به یک جامعهی بینالمللی که ترکیبی از فرهنگهای مختلف بود، تبدیل شد.»
«جیمز وات» میگوید که به برگزاری این نمایشگاه 15 سال فکر کرده است. جمعآوری این اشیا از کلکسیونهای هفت کشور و همچنین از نمایشگاههایی در موزههای محلی کوچکتر در چین کاری دشوار و دقیق بود. این اشیا قلمرو جنگجویان بیپروا و سرزمینی که محل رفتوآمد هزاران نفر، هزاران حادثهی تاریخی و گونه هنر بود را یادآوری میکنند.
«پلورالیسم» (Pluralism) مشخصهی هنر مغول است. همانطور که «جیمز» اشاره میکند، در این هنر از طلا و تصاویر استفاده میشود که نشاندهندهی نیروی حیات باستانی است. «پلورالیسم» اصلیترین مشخصهی هنر دورهی «یوآن» (Yuan) است. کوبلایخان همهی زندگیاش را در چین فعلی گذراند. اما در بارگاه او افرادی از نژاد چینی «هوآن» (Han) ، مغول، «اویغور» (Uighur) و همچنین اصیلزادگانی از قسمتهای مرکزی آسیا بودند. مذاهب و انجمنهای مختلف از آن زمان ریشه گرفتند. به عنوان مثال اسلام در بیشتر قسمتهای چین وجود داشت و همانطور که نمایشگاه نشان میدهد سنگ قبر شخص عالیمقام آن زمان به زبان چینی و عربی نوشته شده است. بازرگانان هندی نژاد «تامیل» (Tamil) در شهر بندری جنوبی «کوآنزو» (Quanzhou) زندگی میکردند که نشان آنها سنگی بود که نقش یک فیل روی آن کندهکاری شده بود و این سنگ زمانی در معبد بود. در سمت غرب این قلمرو گروههایی از صنعتگران زندگی میکردند که از شهرهای فارسی زبان آسیای مرکزی بودند و همانطور که «جیمز وات» میگوید آنها فرهنگ ایرانی را وارد فرهنگ چینی کردند. این تاثیر را میتوان در طرح فرشها و رنگ آبی که در ظروف چینی وجود دارد دید.
سلسلهی «یوآن» (Yuan) در احیای آیین بودا هم موثر بوده است و بودا را مذهب رسمی در قلمرو اعلام کردهاند. همسر کوبلایخان، «چابی» (Chabi) از نژاد «تبتیان» (Tibetan) بود. در نمایشگاه اشیایی بودند که خدایان چندگانه را نشان میدادند. همچنین پردهها و پارچههای منقوش، کار هیمالیاییها را نشان میدادند. اعتقادات و مذاهب دیگری هم به وجود آمدند. دین «مانی» (Manichaeism) از خاورمیانه و اروپا به چین آمد. در نمایشگاه یک تصویر صورت از مسیح بود که به عنوان پیامبر دین «مانی» (Manichaeism) معرفی شده بود و طرفداران دین «مانی» در چین زندگی میکردند و شیوهی زندگی آنجا را پذیرفته بودند، تصویر مسیح را به روش بودایی و در لباس بودایی کشیده بودند.
از حفاری در نزدیک شهر «هوهات» (Hohhot) یک صلیب تزیینی سیاه شده پیدا شده بود که متعلق به فرقه «نسطوری» (Nestorian) بود. حضور این فرقه در آسیا موجب به وجود آمدن داستانهای مهیج در اروپای قرون وسطا شده بود. این داستانها در مورد «پرستر جان» (Prester John)، پادشاه مسیحی افسانهای در شرق بود که جامعهی مسیحی غرب را از خطر جدی نجات میدهد. طرفداران فرقهی «نسطوری» ترجیح دادند به جای بازگشتن به سرزمینشان در چین بمانند. شی قابل توجه دیگری در نمایشگاه، نی هندی بود که یک درباری بالا مقام مغول با جوهر روی آن را نقاشی کرده بود و در بالای آن شعری تهنیتآمیز توسط دوستش نوشته و به اسم «یاهو» (Yahu) امضا شده بود که به معنی«یعقوب» (Jacob)، نام مسیحی است.
سلسلهی «یوآن» بر روی تمدن چین هم تاثیر زیادی داشت. «جیمز وات» میگوید بیشتر داستانهایی که هنوز هم در چین گفته میشوند از افسانههای زمان سلسلهی «یوآن» هستند. همچنین سفالگری، بافندگی و نقاشی با جوهر رسم و سنت آن زمان هستند. بیشتر بازدیدکنندگان چینی با این اشیا آشنایی دارند و این نشاندهندهی تاثیر این سلسله بر تاریخ چین است.
امروزه زمان توسعه یافتن چین را پس از اصلاح اقتصادی سال 1980 میدانند. در صورتی که توسعهی چین به زمانهای خیلی دور برمیگردد. 800 سال پیش، چین در زمان سلسلهی «یوآن» ترسی از بیگانهها و عقاید و تاثیراتشان نداشت. اما به مرور تصمیم گرفت به یکپارچهگی فرهنگی و حکومت متمرکز دست یابد. «کوبلایخان» به خاطر جنگآوریها و کشورگشاییهایش و نه به خاطر حکومت بر فرهنگها، هنرها و افکار مختلف در خاطرهها مانده است. او را باید از نو شناخت.
در یک بخش گالری یک ستون سنگی از خانهی تابستانی این خان بزرگ در شهر «شانگدو» (Shangdu) قرار داشت که نقش یک اژدها بر روی آن بود. یک بازدیدکنندهی عادی این طرح را نشانهی چین میداند ولی همانطور که «جیمز وات» میگوید این نماد آسیای مرکزی (Central Asia) است.
برگرفته از مجلهی تایم
نوشتهی ایشان دارور (Ishaan Tharoor)
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»