سروش / رادیو کوچه
souroosh@radiokoocheh.com
بیست و هفتم مهرماه مصادف است با هفدهمین سالروز درگذشت حبیباله بدیعی موسیقیدان و نوازنده ویولن. حبیب اله بدیعی جهت شناساندن موسیقی سنتی و اصیل ایران تلاشهای فراوانی انجام داد و به کشورهای مختلفی نیز سفر کرد و سرانجام در سال 71 و در سن 59 سالگی در اوج شهرت و محبوبیت درگذشت.
حبیب اله بدیعی در سال 1312 در شهرستان سوادکوه به دنیا آمد. دو ساله بود که به همراه خانواده سوادکوه را به مقصد ساری ترک کردند. در ساری برادر بزرگ حبیب برای خود ویولنی تهیه کرده و نزد یک نوازندهی ارمنی به فرا گرفتن ویولن مشغول میشود ولی بعد از دو سال از ادامهی کار خسته شده و نواختن ویولن را ترک میکند. در این زمان حبیب گهگاهی بدون اجازه و دور ازچشم برادر، مشتاقانه دستی به آرشهی ویولن برده و نغمات دلنشینی به گوش میرساند. این عمل از دید برادر مکتوم نماند و وقتی که علاقهی شدید او را نسبت به موسیقی میبیند ویولن را به او هدیه میکند.
خودش در گفتو گو با شاپور بهروزی در مرداد سال 66 چنین میگوید: «شش ساله بودم.یک گرامافون کوک قدیمی در طبقهی بالای منزل داشتیم. تعداد زیادی از صفحات قمر و بدیعزاده و تاج اصفهانی و ویلون صبا من جمله قطعهی «زنگ شتر» استاد در میان این صفحات بود. بیشتر اوقات پنهانی به طبقهی فوقانی میرفتم و دور از چشم اغیار به این صفحات گوش میدادم و شیدا و مسحور نواهای سحر انگیز آن میشدم. البته دلباختگی این نوع موسیقی نسبتن سنگین با سن کمی که داشتم هیچگونه تناسبی نداشت. »
بدیعی در سال 1326 برای تمرین بیشتر و یادگیری ویولن نزد استاد «مفخم پایان» میرود. دکتر لطفاله مفخم پایان یکی از شاگردان خوب و باوفای استاد ابوالحسن خان صبا بود چنانکه اغلب ردیفهای استاد،به خط و اهتمام وی نوشته و چاپ شده است. او مدت سه سال حبیب اله بدیعی را در فراگیری ردیفهای صبا تعلیم میدهد. بدیعی رفته رفته چنان پیشرفتی در کار موسیقی حاصل میکند که در سال 1329 یعنی پس از چهار سال نوازندگی، به عنوان سولیست در برنامهی رادیو ارتش به نواختن ویولن مشغول میشود.
بعد از دو سال، در واقع در سال 1331 به کلاس استاد ابوالحسن صبا میرود و مدت دو سال به یادگیری دوره تکمیلی آوازها میپردازد. در همین زمان که نزد استاد صبا به فراگیری مشغول بود، مدت دو سال نیز،نزد یکی از اساتید موسیقی کلاسیک خارجی به نام «جینگوزیان» که از ارامنهی قفقاز بود، دوره میبیند.
بدیعی علاقهی وافری به موسیقی اصیل و سنتی ایران دارد اعتقاد او بر این است که «موسیقی ملی هر کشور نمایندهی اعتلای روح آن کشور است و اگر بخواهند استقلال و همبستگی ملتی را از او بگیرند اول موسیقی و فرهنگ و ادبیات آن کشور را تسخیر میکنند بعد به سراغ سایر نشانههای ملی آن کشور میروند. اما فرهنگ و ادبیات و موسیقی ملی ایران، همانگونه که ناملایمات تاریخی و حملات وحشیانهی مغول و بعضی از اقوام دیگر را پشت سر گذاشته، در برابر این تهاجمات،مردانه ایستادگی کرده و از این پس نیز به اتکای فرهنگ پر بار خود راه آینده را در نوردیده و میراثهای فرهنگی خویش را پشتوانهی همت خود قرار میدهد»
فریدون ناصری آهنگساز یکی از برنامههای رادیویی میگوید: «حبیب اله بدیعی یکی از آهنگسازان و نوازندگانی است که در این رده میشناسیم. او یکی از زبردستترین بداهه نوازان یا بداهه سرایانی است که ما طی سالهای اخیر در سرزمینمان دیدهایم.»
حبیب اله بدیعی جهت شناساندن موسیقی سنتی و اصیل ایران مسافرتهای متعددی به کشورهای «افغانستان»، «آلمان»، «آمریکا»، «بلژیک» و «انگلستان» نموده که هنرمندانی نظیر : جهانگیر ملک و فرهنگ شریف و مجید نجاحی و محمودی خوانساری و جمال وفایی و کورس سرهنگ زاده با وی هم کاری داشتهاند.
حبیباله بدیعی برای کمک به موسسات خیریه مانند بیمارستانهای مسلولین و معلولین و اماکن فرهنگی کنسرتهای فراوانی برپا نمود. وی علاوه بر تکنوازی آهنگهای بسیاری ساخت که اکثر آنها از آثار خوب و باارزش موسیقی اصیل ایران میباشد و با اقبال روبرو شدند و حدود یکصد و پنجاه آهنگ ساخت که خودش میان آنها از «کعبهی دلها» «فریاد از این دل» «افسانه عشق» «دل بیگناه» «الهی بمونی» «افسانه زندگی» «جاودانه» «رفته بودم» «افسانه کمتر» «شعله سرکش« «در آتشم » «مهربان شو » «سنگ صبور» و «زندگی من» را بیشتر از همه میپسندد.
سرانجام حبیباله بدیعی در بیست هفتم مهرماه سال هفتاد و یک در سن ۵۹ سالگی درگذشت.جسد وی را در جوار امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند.
منبع:
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»