اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
در پی اتفاقات پیش آمدهی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، شمار فراوانی از روزنامهنگاران، فعالانسیاسی، هنرمندان و نویسندگان بهنام کشور، یکی پس از دیگری بازداشت شدند. در تاریخ سی و اندی ساله حکومت جمهوریاسلامی، هیچگاه چنین طیف وسیعی از افراد با گرایشهای مختلف در زندان به سر نبرده بودند، از نزدیکترین یاران روحاله خمینی، بنیانگذار جمهوریاسلامی گرفته تا اعضای گروههای ملیمذهبی، کمونیستهای کلاسیک و چپهاینو و نیروهای لاییک.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
در طول عمر حکومت جمهوریاسلامی بسیاری از این نیروها بارها در مقابل هم صفآرایی کرده بودند و همدیگر را به وابسته بودن به بیگانه و یا خیانت به ملت و آرمانهای نخستین انقلاب متهم میکردند. با وجود آنکه بارها تلاشهایی از سوی نیروهای دلسوز برای فراهم آوردن زمینهی گفتوگو میان گروههایی که دغدغههای مشترکی همچون آزادی، دموکراسی و سربلندی ایران دارند، صورت گرفته بود، اما هیچگاه چنین امری به درستی محقق نشد و توهینها، تهمتها و تحقیرها ادامه یافت. پس از پیشآمدهای اخیر، این نیروها به خوبی دریافتند که بنیان آزادیبیان، دموکراسی و جامعهی مدنی در ایران چقدر سست و بیریشه است. از سوی دیگر بسیاری از آنها دریافته بودند، که برخوردهای میان دلبستگان به آزادی با یکدیگر، در سایهی حضور دشمنی مانند استبداد، خودرایی و دیکتاتوری دینی چقدر کوتهفکرانه بوده است.
اما به گمان من هیچ چیزی به اندازهی تجربهی بازداشت و زندان رفتنهای اخیر برای رهبران این گروهها مفید واقع نشده است. حضور بزرگان گروههای مختلف مذهبی و غیرمذهبی، چپ و راست و میانهرو و تندرو در کنار هم و در بندها و سلولهای مشترک در زندان، زمینهی شناختی را فراهم آورد، که هیچ میزگرد و همآیش و کنفرانسی قادر به آن نبود. ساعتها گفتوگو و زندگی در کنار یکدیگر موجب شد، تا بسیاری از سوتفاهمها رفع شود و دغدغههای فراوان و مشترک این گروهها آشکار شود. حالا نیروهای آزادیخواه در درون ایران چیزی را تجربه میکردند که سالها فراموش شده بود، مبارزه برای حداقلهای مشترک. اکنون برای نخستین بار با صدور حکم حبس و یا اعدام یک نیروی غیرمذهبی صدای اعتراض تمامی گروهها بلند میشد و برای مبارزه با محدودیتهای دینی و مذهبی گروههای سکولار و لاییک نیز پیشقدم میشدند. این افراد پس از آزادی از زندان نیز به این همگراییها ادامه میدهند و ارتباطات و گفتوگوها و همدلیها ادامه پیدا کرده است.
پس از اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات و پس از چندروزی سردرگمی در میان نیروهای مخالف در خارج از کشور، انتظار میرفت که بخشی از همدلیهای بهوجود آمده در نیروهای داخل به عنوان تجربهی نیکو و شگفت، در خارج از کشور نیز بهکار گرفته شود، که با کمال تاسف و به جز در چند نمونهی کوچک، این نگرش وحدتآفرین به فراموشی سپرده شد و دوباره دعواها و بازیهای کودکانه و خودخواهانه آغاز شد. از دعوا بر سر نشان پرچم گرفته تا بستن و یا نبستن دستبند سبز و زرد و آبی. امروز این یکی خود را رییسجمهوری دورهی گذار خواند و فردا دیگری خود را رهبر مبارزه برای سرنگونی، غافل از آنکه آنچه محکم و پابرجا ایستاده است، حکومت خودکامهیدینی است که بیشترین منفعت را از این جنگها و جدلهای ابلهانه خواهد برد. هرگاه که نیروهای مخالف خارج از کشور نیز نتوانند، تا حدودی به اصول مشترکی که برای آیندهی ایران آزاد مفیدند، دست بیابند و برای رسیدن به آنها اختلافات جزیی را کنار بگذارند، این دور باطل سالها ادامه خواهد یافت.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»