مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
بیش از صد روز از دستگیری نسرین ستوده گذشت… زنان ایران در این مدت در اعتراض نسبت به دربند بودن نسرین ستوده وکیل شجاع جنبش زنان، همچنان از او میگویند …از اوکه تلاشهای قانونمند و مسالمت جویانهاش درسی بزرگ برای جنبش زنان ایران بوده است. در همین راستا مطلب زیر به قلم دکتر نیره توحیدی را میخوانید که به امید آزادی هرچه سریعتر نسرین ستوده به نگارش درآمده است:
امروز 26 آذر برابر با 16 دسامبر 2010 فراخوانی از دفتر خانم عبادی بهدستم رسید که ایشان به همراه شش تن دیگر از پیشروان جنبش زنان ایران خانمها آسیه امینی، پروین اردلان، منصوره شجاعی، شادی صدر، محبوبه عباسقلیزاده و خدیجه مقدم اعلام کردهاند که در اعتراض به وضعیت نسرین ستوده، وکیل زندانی در ایران از روز دوشنبه 29 آذر برابر با 20 دسامبر در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در ژنو به تحصن خواهند نشست.
این هفت تن از پیشگامان جنبش زنان ایران از جمله کوشندگانی هستند که اخیرن در پی تشدید فشار علیه حق خواهان و دمکراسی طلبان مجبور به ترک ایران شدهاند. بر ما آزادیخواهان و مخالفان نقض حقوق بشر است که به این فراخوان پاسخ مثبت داده از این حرکت بههنگام و اتحاد عمل ضروری پشتییبانی کنیم. نه سوز سرمای شدید ژنو، نه فصل تعطیلات و ایام کریسمس، نه راههای دور، و نه حتا اختلاف سلیقهها و نظرات، هیچکدام باعث نشد که این کوشندگان از مسوولیت اخلاقی و وجدانی خود کوتاه بیایند. آنها به درستی تلاش دارند که صدای نسرین ستوده که وکیل مدافع همه آنها بوده است را در سطح جهان بازتاب دهند و نگذارند ستمگران و اعتصاب غذا، وجود گرانبهای او را از پای درآورد. غرور و اراده آهنین نسرین ستوده و اصرار حکومتگران بر قانونشکنی و تداوم توهینها و فشارها و محرومیتها بر این وکیل حق طلب، سه بار اعتصاب غذا را بر اندام کوچک و جسم تحلیل رفته او تحمیل کرده است.
به راستی مگر نسرین ستوده چه کرده است که سزاوار این جور و ستم باشد و حتا اعتصاب غذای خشک و مرگآور و تلاشها و استمدادهای خانوادهاش «دولت مهرورز» را به شرم و حیا و بازنگری در رفتار با این مادر، وا ندارد
نسرین ستوده را از روی نوشتهها و مصاحبههایش در نشریات زنان و روزنامههایی چون توس و نشاط میشناختم و نیز میدانستم که از وکلای مدافع شجاع کنشگران جامعه مدنی است. تا این که او را در سال 2007 در ایرلند در یک کنفرانس بین المللی که بنیاد زنان نوبلیست ترتیب داده بودند دیدم. چهره آرام و منش و روش ملایم و سخنان سنجیده و صمیمانهاش برایم مهر و احترام بر انگیز بود. او در آن زمان آبستن بود، درواقع همان نیمای کوچولو را در راه داشت که امروز در کمال ناباوری بیش از 103 روز از مادرش جدا افتاده و خواهر دوازده سالهاش، (مهرآوه)، به جای مادر، تیماردار این کودک بیگناه و غمگین، شده است. چه کسی باور میکرد که این وکیل محترم و پرکار را سه سال بعد دستگیر کنند و ماهها در سلول انفرادی به دور از نیمای خردسالش، نگاه دارند تا در مقابل خشونت زورگویان نامحترم و برای دفاع از حرمت انسانی و حقوقی خود و موکلان اش ناچار شود از جان خود و آرامش و نیازهای خانواده، به ویژه همسر مهربانش رضا خندان و کودکان اش نیما و مهرآوه، مایع بگذارد.
به راستی مگر نسرین ستوده چه کرده است که سزاوار این جور و ستم باشد و حتا اعتصاب غذای خشک و مرگآور و تلاشها و استمدادهای خانوادهاش «دولت مهرورز» را به شرم و حیا و بازنگری در رفتار با این مادر، وا ندارد؟ آقای احمدینژاد که در مقابل پرسشهای خبرنگاران در تلویزیونهای آمریکا و اروپا میگویند که: «در ایران زندانی سیاسی و عقیدتی نداریم و آنها که در زندان هستند دست به خشونت و تخریب و سوزاندن اموال مردم زدهاند.» چگونه میتواند به بند کشیدن نسرین ستوده را توجیه کند؟ آیا نسرین ستوده به جز دفاع از حقوق بشر کنشگران مدنی و سیاسی، کار دیگری کرده است و آیا به جز تلاش در جنبش حقخواهی و مسالمت جوی زنان گناهی مرتکب شده است؟ آیا محمد نوریزاد، روزنامهنگار و مستندساز که او نیز چون نسرین ناگزیر از اعتصاب غذای خشک شده و جانش به شدت در خطر است واقعن جرمی مرتکب شده است؟ آیا این روزنامهنگار و فیلمساز قانونگرا که سالها در خدمت «نظام اسلامی» شما تلاش کرده و تا همین اواخر هنوز دلی باورمند و چشمی امیدوار نسبت به رهبری و جایگاه آقای خامنهای داشت، به جرم تخریب اموال مردم و یا اعمال خشونت آمیز و تروریستی در زندان است؟ رضا شهابی چطور؟ او که فقط خواهان احقاق حقوق صنفی و سندیکایی خود است. غلامحسین عرشی چطور؟…
از آقای محمد جواد لاریجانی که خود را مسوول «شورای عالی حقوق بشر» دولتی مینامد و در تلویزیونهای آمریکا ظاهر شده و با توسل به مقوله «نسبیت فرهنگی» مدعی میشوند که سنگسار و خشونت و اعدام و زندانهای انفرادی، امری نسبی و فرهنگی است باید پرسید که حقیقتن کدام فرهنگ ایرانی و غیر ایرانی، کدام نظام عقیدتی و مذهبی مشروع و انسانی میتواند به زندان افکندن یک زن، یک مادر و یک وکیل مدافع خشونت پرهیز و قانون گرا چون نسرین ستوده و دیگر زندانیان عقیدتی که هم اکنون در اعتصاب غذا هستند را توجیه کند؟
هموطنان آزادیخواه: نگذاریم فریبکاری، ستمگری، و دروغ و تهمتزنیهای مرسوم در برخی از رسانههای داخلی خود را به عرصه رسانههای جهانی بکشانند و با سواستفاده از کماطلاعی و ناشیگری خبرنگاران خارجی بر نقض حقوق بشر در ایران سر پوش بگذارند. جهانیان باید بدانند که زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران را دانشجویان، روزنامهنگاران، فعالان حقوق زنان؛ معلمان، وکلا و حقوقدانان، اصلاحطلبان سیاسی، مدافعان حقوق اقوام و اقلیت های مذهبی، کارگران و حتا روحانیان معترض و خشونت پرهیز تشکیل میدهند که حتا بر مبنای قوانین خود جمهوری اسلامی مرتکب جرمی نشدهاند. آنها سلاحی جز قلم و بیان، به کار نبردهاند. «جرم» آنها چنانکه نسرین ستوده میگوید دفاع از حقوق انسانی و دموکراتیک موکلان خود، اعتراض نسبت به تبغیض، و نسبت به خشونت و تضییع حقوق مدنی و انسانی شهروندان ایرانی بوده است. و یا چنانکه محمد نوریزاد میگوید «گناه» آنها افشای ریا کاری، چابلوسی و دروغ است که به عرف معمول و اخلاق جاری گروههایی از مسوولان دولتی تبدیل شده است.
بیایید به دعوت و فراخوان بههنگام و مسوولانه وکیل متعهد، شیرین عبادی و شش تن دیگر از فعالان با تجربهی جنبش زنان پاسخ مثبت دهیم و از هر طریق ممکن به آزادی فوری نسرین ستوده و دیگر زندانیان اعتصابی و نجات آنها از خطر مرگ، کمک رسانیم. روشن است که آزادی نسرین، زمینهساز و یاریبخش آزادی محمد نوریزادها، غلامحسین عرشیها، رضا شهابیها، آرش صادقیها، بهاره هدایتها، احمد زیدآبادیها، بهمن اموییها، عبداله مومنیها، مجید توکلیها، عالیه اقدامدوستها، …و تمامی در بندان جنبش سبز دمکراسی خواهی ایران خواهد بود. یادمان باشد در کشور ما وضع به گونهای است که حتا خانوادههای زندانیان عقیدتی را که برای کسب اطلاع و اعتراض به بیخبری از عزیزانشان در مقابل زندان اوین جمع شده بودند دستگیر میکنند. چنانکه در مورد فخرالسادات محتشمیپور، همسر مصطفا تاجزاده و فاطمه ملکی، همسر محمد نوریزاد، مشاهد کردیم. پس بر ماست که بیش از گذشته میدان اعتراضمان را گسترش دهیم و صدای حقخواهی مردم ایران و آزادیخواهان در بند را به گوش جهانیان برسانیم.
توجه داشته باشیم که اتحاد عمل این هفت تن از زنان کوشنده و متعهد ایرانی که با پیشکسوتی برنده جایزه صلح نوبل، شیرین عبادی ، صورت گرفته است، خود حرکت مبارک دیگری است نمایانگر این که به رغم مشکلات و عادات منفی موجود در فرهنگ سیاسی ما، و نیز تحریکات و تخریبهای دشمنان فمینیسم، جنبش فمینیستی زنان ایران از آن حد از ظرفیت و رشد برخوردار گشته است که بتواند در مقاطع حساس و بر اساس اهداف مشترک و عاجل، به تشریک مساعی، اتحاد عمل، و ائتلاف میان گروهها و یا افراد نایل گردد. علیرغم مشکلات و موانع ناشی از تشدید سرکوب، جنبش زنان نه در داخل ایران و نه در خارج از کشور از پای ننشسته و دچار جمود نگشته است. همچنانکه طی سالها و ماههای گذشته در همگراییها و اعتراضهای کوچک و بزرگ به مناسبتهای مختلف در میان فعالین حقوق زن در داخل و خارج ایران دیدهایم، میتوان با اتحاد عملی میان مردان و زنان تساوی جو و با پیوستن عملی، یا همراهی نظری، مادی و معنوی شعلههای کوچک پراکنده اما همچنان مشتعل این جنبش را فروزانتر کرد و با ابتکارها و مداخله فعال فمینیستی تبعیضزدایانه و خشونت پرهیز، به جنبش عمومی دموکراسی خواهی نیز گرما و جانی تازه و ستوده بخشید.
ما با پیوستن به تحصن در ژنو و با شور و عشق به زندگی و همراه با سرودهای شوقانگیز آزادیخواهانه بر سرمای ژنو فائق میآییم و نخواهیم گذاشت نسرین همچنان در بند زمستان اوین و در خطر اعتصاب غذای مرگآور، بماند. ما با ایجاد حساسیت در افکارعمومی به هموطنانمان و همه مردم یاد آور خواهیم شد که درست در روزهایی که میلیونها خانواده دور هم جمع شدهاند و ایام میلاد مسیح و سال نو را جشن میگیرند، عدهای تمامت خواه نسرین ستوده را از آغوش همسر و فرزندانش ربوده و او را گرسنه و تشنه در تخت بهداری زندان اوین در معرض مرگ نگاه داشتهاند. آیا آنان همچنان بدنامی و هزینهی سنگین عملشان را در مقابل دیدگان شگفتزده جهانیان بر خواهند تافت؟
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»