مهسا/ رادیو کوچه
بعد از چند ماه کرکسیونهای پیدرپی و بحث و گفتوگوهای بیپایان با اساتید و سایر دانشجویان بر سر اینکه دیواری را در کجا بگذاریم و یا پنجرهای را در کدام قسمت دیوار و روبه کدام منظره قرار دهیم و یا بررسی اینکه تا چه حد توانستهایم به نیازهای جسمی و روحی ساکنان و استفادهکنندگان از آن بنا پاسخ بگوییم و بارها و بارها اسکیسزدن و ماکت ساختن، در نهایت روز پاسخگویی به اعمالمان یا بهتر بگویم خطهایمان فرا میرسد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
پرهیجانترین روزها در هر ترم روزهای پایانی یا همان نفسهای آخر مانده به روز ژوژمان[1] است که تقریبن تمام دانشجویان در کشمکش به پایان رساندن طرحهایشان و چگونگی ارایهی ایدههایشان هستند. در این روزها هیاهوی خط است و رنگ، ایدههای اولیه که روزی بسان یک نهال کوچک بودند اکنون دیگر قد برافراشته و به بار نشستهاند و تا لحظاتی دیگر که پردهها به کنار میروند همچون بازیگران تاتر نمایش خود را آغاز میکنند. معمولن دانشجویان که چند شبیست خواب به چشمشان نیامده و در تمام مدت مشغول آمادهکردن طرحهایشان بودند با چشمانی سرخ و بدندرد ناشی از ایستادن طولانیمدت و طرح زدن در انتظار اساتید میمانند .
هر انتظاری زمانی به پایان میرسد و در نهایت نتیجهی طرحهایمان را میبینیم، راضی یا ناراضی باید بپذیریم که این نتیجهی خطهای ماست. در دورهی تحصیل هر ژوژمان، راهی است برای کسب تجربه، برای آموزش و برای معمار بهتری شدن، در سراسر این مدت میتوانیم بارها و بارها اشتباه کنیم و باز دوباره «طرحی نو در اندازیم.»
معماری یعنی بالهایت را بگشای، پرواز کن و کمی از زمین فاصله بگیر، آنگاه نگاهی کن به هر آنچه به زیر پای داری، اندیشه کن و سپس نقش کن هر آنچه را که باید و شاید. اما آیا آدم بودن نیز همانند معمار بهتری شدن است که در ژوژمانهای متعدد محک شود و در نهایت آشکار شود آن گوهر یکتا؟ به راستی آیا آدمی در این عالم خاکی به دست نمیآید؟ یا آنکه به قول حضرت حافظ «عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی»؟
پاسخ هیچ یک را نمیدانم، اما تنها از یک چیز اطمینان دارم، اطمینان دارم – که به روز واقعه، ما را تنها با عشقمان میسنجند، به قول شاملو: «ای کاش عشق را زبان سخن بود.» و در نهایت این تلاش ما برای عشق است که به ما انسان بودن را میآموزد. تا آن روز تنها، نقش باید کرد آنچه را که در دل داریم .
و به قول «علی حاتمی» :
بود خطاطی که هی خط میکشید
وز برای رسم زحمت میکشید
گفتمش جانا چرا خط میکشید
وز برای رسم زحمت میکشی
گفت من تا زندهام خط میکشم
وز برای رسم زحمت میکشم
1- «ژوژمان» واژهای فرانسوی( jugement ) به معنی «قضاوت کردن» است .
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»