Saturday, 18 July 2015
02 April 2023
مجله جاماندگان - بخش نخست

«خدایان سمج هم‌چنان در تعقیب زنان‌اند»

2010 December 21

شراره سعیدی/ رادیو کوچه

اولین بخش از این گفتار را به حکم قانونی سنگ‌سار اختصاص داده‌ایم، حکمی برای مجازات زنان و مردانی که خارج از چارچوب ازدواج، روابطی عاطفی و جنسی برقرار کرده‌اند، در این بحث به تاریخ‌چه  اجرای این حکم، سرنوشت افراد درگیر در این پروسه، منشا این قانون و قربانیان آن خواهیم پرداخت.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

هر روز انسان‌های زیادی به طرق متفاوتی می‌میرند، می‌میرند یا کشته می‌شوند، ما به این اتفاق عادت داریم، نه تنها به مرگ عادت داریم، به نوعی با قتل نیز کنار آمده‌ایم، ما هم‌دیگر را می‌کشیم و بعد مجازات می‌شویم، قدرتی بیش‌تر از نیروی فردی شخص قاتل، او را مجبور به پرداخت تاوان اشتباهش می‌کند، این پروسه معمول اکثریت جوامع کنونی بشری ‌است و این مجازات از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. گاهی هم قبل از مداخله مجریان قانون، منتسبان مقتول با قاتل تسویه حساب می‌کنند، در هر صورت، قاتلان معمولی به فرض شناسایی، معمولن مجازات می‌شوند، که این هم باز یک اتفاق عادی‌ است، از روزی که هابیل توسط قابیل به وسیله سنگی کشته شد و او را قاتل در غاری واقع در کوه قاسیون «‌شمال شهر دمشق» دفن کرد تا به حال هم‌چنان در تمامی نقاط کره زمین انسان‌ها هم‌دیگر را می‌کشند و حاکمان دقیقن همان عملی را انجام می‌دهند که مجرمان به همان علت محکوم می‌شوند.

اتفاق عادی دیگری که توسط ذهن ما تعربف شده، شرکت مدعیان متضرر در اعدام‌ها به‌صورت گروهی در این مراسم است، اعدام‌هایی مانند به صلیب کشیدن، استفاده از گیوتین، تیرباران، حلق‌آویز کردن، صندلی‌ الکتریکی و آمپول سمی، در لحظه‌ی اجرا توسط یک نفر عملی می‌شود، شخصی که شغلش اجرای حکم اعدام است، اما گروهی با نظاره این مراسم در این اقدام مشارکت می‌کنند.

سنگ‌سار به احتمال قریب به‌یقین بدوی‌ترین شیوه مجازات اعدام و قدیمی‌ترین روش قتل است که به ابتدایی‌ترین شیوه در میان انسان‌ها مرسوم بوده و هست

اما آن‌چه غیر عادی‌ است، آن‌ است که در کشوری با دولتی واحد و در شرایط عادی و نه در زمان جنگ، برای کشتن یک انسان، برای تعداد نامعلومی از هم‌نوعان و هم‌وطنان همان شخص مجوز حکومتی صادر شود که به‌صرف حضور در مکان اجرای مجازات می‌توانند دراجرای حکم دخالت کنند و در قتل شخص مجرم به وحشت‌ناک‌ترین مرگ متصور شریک شوند، و عجیب‌تر آن‌که این حکم به‌علت قتل و یا ترور گروهی از افراد آن جامعه به این روش غیر قابل باور انجام نمی‌گیرد، این قتل‌هایی فجیع با مجوز حکومتی، مجوزهایی برای تنبیه مجرمانی‌ است که جرم‌شان تخطی از هنجارهای ترسیمی باورهای گروهی از جامعه است و شکستن باورهای دینی و گاهن  فرهنگی این جمع، مطابق قانونی عجیب، موجب صدورحکمی ترسناک می‌شود، که باز هم در اقدامی غیر‌قابل فهم‌تر اجرای این مجازات نه توسط یک مامور بلکه تمامی مراحل این مجازات  وتهیه مقدمات و تمهیدات آن، از جمله تهیه ابزار اجرای حکم مرگ با هم‌کاری و مشارکت جمعی صورت می‌گیرد و آن چیزی که کاملن فراموش می‌شود آن‌ است  که در اکثر مواقع جرم تعریف مشخصی دارد.

شاید در گذشته‌های دور و قبل از گسترش مرزهای ارتباطی، جرایم با هنجارهای فرهنگی اقوام تعریف می‌شد، اما اکنون پس از طی‌شدن سال‌های زیادی از روزگار مرزبندی بین ملل، خطوط قرمز فرهنگی، توان استبدادی و تحمیلی‌شان کم‌رنگ‌تر شده و قانون‌گذاران سعی می‌کنند که تناسب بین جرم با مجازات تعیین شده رعایت شود و هر‌چه از عمر بشریت بیش‌تر طی‌شده تلاش‌ها بیش‌تر به ثمر رسیده و عقب‌نشینی حکم‌رانان اگر‌چه آهسته اما جاودانه صورت گرفته، اکنون زمان زیادی از روزگار مجازات‌های عجیب و متوحشانه و بی‌تناسب گذشته‌، البته نه درهمه‌جا و نه برای همه‌کس.

سنگ‌سار به احتمال قریب به‌یقین بدوی‌ترین شیوه مجازات اعدام و قدیمی‌ترین روش قتل است که به ابتدایی‌ترین شیوه در میان انسان‌ها مرسوم بوده و هست، در این مجازات از دسترس‌ترین وسیله‌ای که موجود است برای انجام مجازات استفاده می‌شود و نیازمند تخصص ویژه‌ای برای اجرای مجازات و ماموری حقوق‌بگیر نیست، افزون برآن، ابزار و وسیله خاصی برای اجرای آن لازم نیست و به قدری آسان انجام می‌گیرد که حتا کودکان نیز می‌توانند در آن شرکت کنند. بنابراین، می‌توان گفت که سنگ‌سار شیوه‌ای از مجازات اعدام است که امکان بیش‌ترین مشارکت همگانی را فراهم می‌آورد و اگر دیگر شیوه‌های اعدام امکان تماشای همگانی را فراهم می‌آورد، مجازات سنگ‌سار امکان مشارکت فعالانه همگان را در اجرای مجازات ایجاد می‌کند.

بدین ترتیب، این مجازات مرگ به شیوه ساده که نیاز به تهیه مقدمات اجرا ندارد در گذشته بلافاصله پس از صدور حکم قابل اجرا بود و قربانی را به بیرون از شهر برده و در بیابان سنگ‌سار می‌کردند.

احتمالا مجازات سنگ‌سار در ابتدا برای جرم‌های گوناگون استفاده می‌شده‌، اما یک مورد استفاده آن برای جرم جنسی زنا است که در ادیان گوناگون به شکل قانون در آمده و به ثبت رسیده است.

و البته  این مجازات هنوز در میان ما برای جرایم جنسی وجود دارد.

در این نمایش گروهی، پرتاب سنگ به سوی مجرم توسط جمعی که با یک هدف در کنار هم قرار گرفته‌اند شجاعت آن‌ها را برای ابراز انزجار و نفرت به قربانی نه تنها افزایش می‌دهد، بلکه در مواردی در بین منتسبان این افراد احساس هیجانی کذایی برای رقابت با اطرافیان در تظاهر هر‌چه بیش‌تر به پارسایی و غیرت‌مند‌بودن را می‌افزاید و این افراد در حرکتی «سمبولیک» بر اتحادشان صحه گذاشته و مجرمی را که جسارت عبور از خطوط قرمز آن‌ها را یافته تا عبور از خط مرگ هم‌راهی می‌کنند، اتمسفر غالب بر فضای یک مراسم سنگ‌سار جوی مملو از خشونت، انزجار و جنون است و احساس جمعی که در اجرای این مجازات شرکت جسته‌اند پس از پایان مراسم اصولن احساسی مشترک است.

اعتماد به نفس حاصل از این رفتار در بین کسانی که دایمن در هراس عبور جامعه ازقانون‌ها و سنت‌های‌شان هستند، باعث می‌شود که این اشخاص با اعتماد به قوانین محافظ، با اقتدار بیش‌تری از سنت‌های‌شان دفاع کرده و توان فریاد منزجرانه از مجرم و رفتار مجرمانه‌اش را داشته باشند، «گوستاو یونگ» رساله‌ای در مورد روان‌شناسی اقوام بدوی دارد، او در این رساله می‌نویسد‌: «قوانین حاکم بر این جوامع تابع یک روح جمعی است که به‌صورت ناخودآگاه در افراد یک قبیله جاری است. از این‌رو حتا محکومین این قبایل با آغوش باز اجرای حکم بر خویشتن را پذیرا هستند، این همان روح جمعی ناخودآگاه جاری در اقوام بدوی و وحشی است که بر اساس آن فرد برای حفظ جمع و اجرای شرع الهی خود نیز به مسلخ می‌رود.»

گذشته از درستی یا نادرستی اعمال این مجازات، آثار روانی و پیامدهای اجتماعی حاصل از اجرای این حکم برای تمامی کسانی که درگیر اجرای حکم سنگ‌سار بوده‌اند، خود ماجرای پیچیده‌ای‌ است، این افراد به‌صورت معمول دو دسته‌اند: «منسوبین قربانی و اشخاصی که با قربانی آشنا نبوده‌اند، هر دودسته این افراد گرچه مجری اجرای حکم بوده‌اند، اما پس از فرو نشستن هیجانات کاذب، افت میزان نفرت و انزجار شخصی و یادآوری صحنه‌های سنگ‌سار پس از گذشت مدت زمانی یا تبدیل به شکنجه گرانی باورمندتر، قسی القلب‌تر، بی‌پرواتر و مصمم‌تر می‌شوند که برای اجرای حدود الهی از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌کنند و یا دچار افسردگی موذی هم‌راه با شرم‌ساری کسل‌کننده‌ای خواهند شد که تمامی لحظات خوشی آن‌ها از نگاه‌های قربانی خالی نخواهد بود و سنگینی وزن سنگ‌های پرتابی‌شان کلیت زندگی آن‌ها را در تهدیدی همیشگی قرار خواهد داد و این موجودات خود معضلی بزرگ‌تر برای جامعه، اقوام و نزدیکان‌شان خواهند بود، تمامی این گفته‌ها در مقابل آثار اجتماعی این واقعه اندک است، زیرا باور سعادت‌مندی در جامعه‌ای که شهروندانش، هم‌نوعان‌شان را برای جرمی هر‌چند بزرگ با این روش قرون وسطایی تنبیه می‌کنند، بسیار دشوار است.‌

شکنجه جسمی سنگ‌سار که بالاترین حد شکنجه در مجازات مرگ است، تنها بخشی از مجموعه شکنجه‌ای است که بر مجرم وارد می‌شود

از سوی دیگر به همان اندازه که شیوه اجرای مجازات سنگ‌سار برای شرکت‌کنندگان سهل است، برای قربانی‌ سنگ‌سار غیر‌قابل باور، دشوار و دردناک است. سنگ‌سار در حقیقت شکنجه‌بارترین شیوه اجرای مجازات مرگ است. در این مجازات، اعمال شکنجه هم‌راه با بیان نفرت و طرد مجرم از جامعه تا حد مرگ شدت می‌یابد.

شکنجه جسمی سنگ‌سار که بالاترین حد شکنجه در مجازات مرگ است، تنها بخشی از مجموعه شکنجه‌ای است که بر مجرم وارد می‌شود. ضربه‌های ناشی از پرتاب سنگ چنان است که مرگ ناگهانی نیست، بلکه ذره ذره به وقوع می‌پیوندد.

قربانی سنگ‌سار مانند تمامی اعدامیان به‌گونه‌ای شکنجه روانی نگرانی از مرگ و لحظه‌شماری برای مرگ را دارد، اما آن‌چه سنگ‌سار را از انواع اعدام‌های دیگر متمایز می‌سازد، مراحل اجرای این پروسه دردناک است، قربانیان تمامی انواع اعدام‌های متداول امروزی، کاملن مراحل متفاوتی با قربانی سنگ‌سار طی‌می‌کنند، این تفاوت‌ها از قدم نخست آماده‌سازی آغاز می‌شود، هراس ناشی از پوشیدن کفن و دفن‌شدن در مقایسه با  قرار گرفتن در جای‌گاه اعدام‌های دیگر قابل مقایسه نیست، قربانی سنگ‌سار گاهی بیش از یک ساعت با پرتاب سنگ از سوی کسانی که هیچ‌گاه آن‌ها را ندیده به‌صورت فرسایشی مرگ را با تمامی سلول‌های بدنش حس می‌کند.

این مرگ بسیار آرام  حرکت می‌کند، هیچ شتابی برای پیش‌رفتن ندارد، شکنجه حاصل از این مرگ آن‌گاه که با حس تنهایی، بی‌کسی و طرد‌شدگی قربانی هم‌راه می‌شود، دردناک و فراموش ناشدنی‌ است و یک انسان درست در لحظاتی که با دنیای آدم‌ها در حال وداع‌ است، در اوج تحقیر، تنهایی و مظلومیت قرار می‌گیرد و در عین حال قانون فرار از گودال نیز بسیار شگفتی‌آور است، آن‌جا که گودال مساوی برای زن و مرد در نظر گرفته می‌شود، اما موجودات قوی‌تر یعنی مردان را تا کمر و زن‌ها را تا سینه در گودال دفن می‌کنند تا امکان استفاده از قانون فرار از گودال با عدالت اجرا شود.

برای شناخت و فهم بیش‌تر این حکم  باید نگاهی به تاریخ‌چه این مجازات و چگونگی انجام آن انداخت، ارتباط تنگاتنگ انسان‌ها و سنگ‌ها از زمانی که ماوای آن‌ها در کوه‌ها و غارها شدند و آن‌ها را از بلایا طبیعی و جانوری مصون ساختند تا وقتی که به جای‌گاه خدایان صعود یافتند و انسان‌ها شیون‌کنان عزیزان‌شان را زیر پای آن‌ها قربانی می‌کردند تا بلایا رفع و نعمت‌ها جاری شود، هم‌چنان تا‌کنون جریان دارد، بر طبق شواهد، سنگ‌سار در یونان و ایران باستان و سایر جوامع سامی‌نژاد رواج داشته و مجازاتی برای تنبیه مرتدان و یا نقض‌کنندگان قوانین جنسی اجتماع بوده است که هدف آن علاوه بر حذف مجرم، ایجاد ترس و وحشت در دل باقی‌ماندگان جهت عدم تکرار خطا بوده است.

سنگ‌سار در سومر‌: قدیمی‌ترین قوانین‌ بشر که به‌صورت مکتوب به امروز رسیده  لوح‌های سومری متعلق به دوره‌ی سلسله‌ی‌سوم سومر و پادشاهی اوروکاگینا‌ است که در شهر لاگاش بین‌النهرین کشف شده‌اند و قدمت آن‌ها به 4400 سال می‌رسد. در یکی از این لوح‌ها حکم سنگ‌سار با متن زیر کنده‌کاری شده است:

«کسی را که دزدی کرده و زنی را که با دو مرد زناشویی کرده باید سنگ‌سار کرد. آن‌ها را باید با سنگ‌هایی که نیت شیطانی آن‌ها بر روی آن حک شده سنگ‌سار کرد. زنی را که به مردی چیزی را که نباید می‌‌گفته، گفته است باید دهانش را با آجر پخته کوبید تا دندان‌هایش خرد شوند. آجری که گناه و جرم آن زن بر روی آن حک شده است.» درباره‌ی مجازات زن به جرم زنا و خیانت در قوانین حمورابی در بابل، به غرق‌کردن زن اشاره شده و موضوع سنگ‌سار نیامده است. این قوانین 300 سال پس از قوانین قبلی تدوین شده‌اند.

سنگ‌سار در ایران باستان نیز صورت می‌پذیرفته است. در دوره امپراطوری هخامنشیان خیانت به وطن و ارتباط با کنیزان شاه با مجازات سنگ‌سار روبه‌رو می‌شده است. هم‌چنین در دوره ساسانیان که برخلاف هخامنشیان دوران حکومت موبدان است مجازات مسیحیت به‌عنوان ارتداد با سنگ‌سار پاسخ داده می‌شده که این حساسیت ساسانیان ناشی از نفوذ مذهب تمدن رقیب، رم، به مرزهای غربی ایران بوده است.

سنگ‌سار در تورات‌: «در تورات که پیروانش ساکنین پراکنده مناطق خاورمیانه بودند و عده‌ای در سومر یا بابل می‌زیستند،  بیست‌و‌شش بار به مجازات سنگ‌سار اشاره شده است، که سه مرتبه آن حکم سنگ‌سار برای گاوی است که با شاخ خود کسی را بکشد. (کتاب خروج ۲۱-۲۸ و ۲۱-۲۹ و ۲۱-۳۲)

دیگر بار سخن از ترس موسا از سنگ‌سار شدن توسط مصریان است، زیرا بنی اسراییل از حیواناتی که کشتن‌شان برای مصریان مکروه است برای خدای خود قربانی کرده‌اند. (خروج ۸-۲۶)

پس‌از این‌که موسا قوم خود را از چنگ فرعون درآورد این‌بار توسط قوم خود، بنی اسراییل به سنگ‌سار تهدید می‌شود. زیرا به منطقه‌ای خشک و بی‌آب وارد شده‌اند و بنی اسراییل موسا را موجب تشنگی و بدبختی خود می‌دانند. (خروج ۱۷-۴)

ششمین بار خدا به مردم می‌گوید که می‌خواهد با آن‌ها سخن بگوید و اگر کسی به کوه سینا نزدیک شود باید سنگ‌سار شود. حتا اگر حیوان باشد. (خروج ۱۹-۱۳)

مورد هفتم سنگ‌سار کسی است که فرزند خود را برای خدای «مولک» قربانی کند (لاویان ۲۰-21)

هشتم جادوگر است که باید تحت هر شرایطی سنگ‌سار شود. (لاویان ۲۰-۲7)

نهمین و دهمین بار ماجرای جوانی است که به خدا کفر می‌گوید و خدا به موسا می‌گوید که باید او را سنگ‌سار کنید و از این پس هم باید هر کافری را سنگ‌سار کرد. (لاویان ۲۴-۱۴ و ۲۴-۱۵)

یازدهمین بار ادامه ماجرای همان جوان کفرگو‌ است. (لاویان ۲۴-۲۳)

دوازدهمین سنگ‌سار در ماجرای کسی مطرح شده که قانون روز سبت را شکسته و به خواست خدا موسا او را سنگ‌سار می‌کند. (اعداد ۱۵-۳۵)

سیزدهمین و چهاردهمین دفعه حکم تورات در سنگ‌سار کردن کسی است که بقیه را به بت پرستی دعوت کند و دوبار سخن از سنگ‌سار رانده است (تثنیه ۱۳-۹ و ۱۳-۱۰)

مورد پانزدهم  عینن کلمه به کلمه از ترجمه تورات چنین است که البته بیش‌تر به تهدید می ماند :

«اگر مردی پسر لجوج و سرکشی داشته باشد که با وجود تنبیهات مکرر والدین، از ایشان اطاعت نکند، در این‌صورت باید پدر و مادر‌ش او را نزد ریش‌سفیدان شهر ببرند و بگویند:

این پسر ما لجوج و سرکش است، حرف ما را گوش نمی‌کند و به ول‌خرجی و می‌گساری می‌پردازد.»

آن‌گاه اهالی شهر او را سنگ‌سار کنند تا بمیرد. به این طریق، شرارت را از میان خود دور خواهید کرد و همه جوانان اسراییلیان واقعه را شنیده، خواهند ترسید. (تثنیه ۲۱-۱۸ تا 21-21)

مرتبه شانزدهم حکم سنگ‌سار برای دختری است که در زمان ازدواجش باکره نباشد (تثنیه ۲۲-۲۱).

هفدهم حکم سنگ‌سار زن و مردی است که در داخل حصار شهر و نه خارج از آن هم‌بستر شوند در حالی‌که دختر نامزد داشته است (تثنیه ۲۲-۲۳ و ۲۲-۲۴)

هجده سنگ‌سار علخان نامی به فرمان یوشع به‌دلیل دزدی از غنایم است (یوشع ۷-۲۵)

نوزده بنی‌اسراییل پس از شکست در جنگ و اسارات زنان و کودکان‌شان قصد سنگ‌سار داوود می‌کنند. (اول سموئیل ۳۰-۶)

بیستمین بار، بنی اسراییل فرستاده پادشاه ادونیرام را سنگ‌سار می‌کنند (اول پادشاهان ۱۲-۱۸)

در بیست‌و‌یکمین و دومین باری که در تورات سخن از سنگ‌سار رفته است ملکه ایزابل به فرمانی نابوت را به چاله سنگ‌سار می‌فرستد (اول پادشاهان ۲۱، ۱۰ و ۲۱-۱۳)

بیست‌و‌سومین‌ بار همان ماجرای بیستمین‌بار است که در کتاب دوم تواریخ یادآوری شده (دوم تواریخ ۲-۱۸)

بیست‌و‌چهارمین مرتبه ذکر کلمه سنگ‌سار، ماجرای سنگ‌سار کردن زکریا توسط علمای یهود است (دوم تواریخ ۲۴-۲۱)

در ماجرای دور و دراز زیبا‌رویی خیانت‌کار که ماجرایی خواندنی دارد بیست‌و‌پنجمین و ششمین‌بار سخن از سنگ‌سار مجرم به میان آمده است. (حزقیال ۱۶-۴۰ و 47-23)

آن‌گونه که دیده می‌شود، اشد مجازات در آیین یهود سنگ‌سار است که در مورد زنا‌کاران، خائنان و خارجی‌ها به‌سادگی اجرا می‌شود. و بدین ترتیب حکم اوروکاگینا ۱۰۰۰ سال بعد از اصلاحات وی، از مسلمات قوم بنی اسراییل می‌شود.

سنگ‌سار در انجیل نیز آمده است، عیسا به کوه زیتون بازگشت. ولی روز بعد صبح زود باز به خانه خدا رفت. مردم نیز دور او جمع شدند. عیسا مشغول تعلیم ایشان شد. در همین وقت، سران قوم و فریسیان زنی را که در حال زنا گرفته بودند، کشان کشان به مقابل جمعیت آوردند و به عیسا  گفتند: «استاد، ما این زن را به هنگام عمل زنا گرفته‌ایم. او مطابق قانون موسا باید کشته شود. ولی نظر شما  چیست؟»

آنان می‌خواستند عیسا  چیزی بگوید تا او را به دام بیاندازند و محکوم کنند. ولی عیسی سر را پایین انداخت و با انگشت بر روی زمین چیزهایی می‌نوشت. سران قوم با اصرار می‌خواستند که او جواب دهد. پس عیسا سر خود را بلند کرد و به ایشان فرمود:

«بسیار خوب، آن‌قدر بر او سنگ بیاندازید تا بمیرد، ولی سنگ اول را کسی به او بزند که خود تا به‌حال گناهی نکرده است.‌«

سپس دوباره سر را پایین انداخت و به نوشتن بر روی زمین ادامه داد. سران قوم از پیر گرفته تا جوان یک‌یک بیرون رفتند تا این‌که در مقابل جمعیت فقط عیسا ماند و آن زن. آن‌گاه عیسا بار دیگر سر را بلند کرد و به زن گفت:

«آنانی که تو را گرفته بودند کجا رفتند؟ حتا یک نفر هم نماند که تو را محکوم کند.»

زن گفت: «نه آقا»

عیسا فرمود:

« آنان هم گرسنه‌اند ؟ و یا تشنه‌اند؟ تشنه‌ خون، تشنه‌ آزار. آنان عطش تعصبات خود را با ریختن این خون برطرف می‌کنند؟ من نیز تو را محکوم نمی‌کنم. برو و دیگر گناه نکن.»

(انجیل یوحنی کتاب  ۸ آیه ۱ تا ۱۱)

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , , , , ,