Saturday, 18 July 2015
29 March 2023
مجله جاماندگان( قسمت اول)

«خدایان نجاتشان نمی‌دهند»

2011 January 01

شراره سعیدی/ رادیو کوچه

«اندوه وحشی»

سرپنجه‌های باور

چه بی‌گاه هستی‌مان را ویران کرد

در خواب که نه

در رویای خدا بودیم، که بتی را برافراشتند

این گله نیست           بیان اندوه است             اندوه وحشی

التماس نیست           نفرین است                  نفرین روحی ترسیده

سنت است     سنتی موروثی

باورم کن

اندوهم

اندوه وحشیم

را باور کن

اگر متدینین را گروهی با شاخصه تعریف واحدی در نظر بگیریم و اگر وجه تمایز این افراد را باورمندی‌شان به دینی خاص بدانیم، آن‌گاه شواهد و دلایل تاریخی و منطقی وجود خواهد داشت تا ما آن‌ها را به‌عنوان یکی از گروه‌های آسیب‌دیده در طول تاریخ دانسته و به علل جاماندگی‌شان بپردازیم، در این نوشته روی سخن با پیروان هیچ دین مشخصی نیست، ما سعی خواهیم کرد، تاثیرات ادیان را بر جوامع دینی از گذشته تا حال و هم‌چنین نمودهای مشخص آن را بر زندگی متدینین بنگریم، نگاهی بی‌تعصب.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

نیت بر آن است که با گذری از ادیان کهن تا باورهای دینی حال، آسیب‌های ناگزیر این اعتقادات را بر افراد و جوامع بشری درگیر پایبندی به مواعظ ثابت دینی مشاهده کنیم تا شاید، شاید دریابیم اگر اکنون بسیاری از رسوم ادیان کهن در چشم ما متعصبانه، ابلهانه و خرافیست، ممکن است، تنها امکان دارد باورهای کنونی ما نیز در منظر قضاوت نسل‌های آتی با تعریفی این‌چنین روبه‌رو شود، اگر ما در سال 2010 میلادی به رسوم دینی بت‌پرستان و باورهای‌شان ریش‌خند‌ زده و به قربانیان این تفکرات گاه با احساس تنفر و گاه ترحم می‌نگریم، شایسته نیست که با بلوغ فرهنگی و سرعت تاریخی، باورهای‌مان موجبات استهزای‌مان در سال 2200 شود.

به‌عنوان مثالی برای درک بهتر فضای این مبحث، در ابتدا به نمونه‌ای تاریخی از رسم قربانی، رسمی که در اشکالی متفاوت هم‌چنان در میان پیروان ادیان گوناگون رایج است، توجه کنید: در بین سامى‌هاى آسیاى غربى، پادشاه در مواقعى که مملکت در معرض خطرى بود، پسر خود را فداى قوم خویش مى‌کرد، وقتى پادشاه «موآب» (Moab) مورد هجوم اسراییلیان قرار گرفت و حلقه محاصره تنگ شد، پسر ارشدش را، که قرار بود جانشین وى شود، احضار کرد و دستور داد در قربان‌گاه شهر، به‌عنوان فدیه‌اى به حضور خدایان، پیکر او را بسوزانند.

در حالى که قربانى‌هاى پیشین فقط شامل پسران ارشد مى‌شد، به‌تدریج نوبت به کودکان رسید، براى تسکین دل خدایان و شیاطین، آن‌ها را مى‌کشتند و مى‌سوزاندند. در چنین شرایطى است که رب‌النوع جنگ به‌عنوان حریص‌ترین خدایى که بیش از همه قربانى مى‌طلبد، وارد صحنه مى‌شد، در حالى که مثال مزبور قربانى انفرادى بود، قربانى گروهى نیز رسم رایجى بود:

هنگامى که اهالى «کارتاژ» (Carthage) مورد هجوم «آگاتوکلز» (Agathocles) قرار گرفتند و شکست خوردند، مصایب خود را به خشم و قهر خدا منتسب کردند، زیرا در ایام پیشین، راه و رسم ایشان چنین بود که اولاد خود را قربانى او کنند، ولى سپس تغییر روش دادند و عادت‌شان بر این جارى شد که اولاد دیگران را خریدارى کنند و آن‌ها را براى قربانى‌شدن پرورش دهند. چنین بود که براى تسکین قهر خدایى، که بر ایشان غضب کرده بود، دویست طفل از زبده‌ترین خانواده‌هاى مملکت را براى قربانى گرد آوردند و سی‌صد طفل دیگر نیز، که خودشان داوطلب مرگ شدند، بر غلظت ماجرا افزودند و آن‌ها یکایک بر دست‌هاى لغزنده پیکره برنجین بت قرار گرفتند و از آن‌جا یک‌سره به گودالى از آتش سرنگون شدند و بدین‌سان، قربانى راه وطن شدند.‌

[youtube]http://www.youtube.com/watch?v=U04gRVUrrHY[/youtube]

رسم قربانى انسانى اندکى پیش از آن که به زوال گراید، به اوج شدت خود رسید. حتا اطفال مونث به گودال آتشین افکنده مى‌شدند، در قاره آمریکا نیز قربانى‌هاى بى‌رحمانه‌اى در اقوام گوناگون صورت مى‌گرفت. این موضوع حتا در اقوام پیش‌رفته‌اى هم‌چون «آزتک‌ها» (Aztec) و «اینکاهاى» ‌(Inca) کشور پرو مشهود بود. «کیش و آیین قربانى‌کردن بچه‌ها در پرو، مکزیکوى قدیم، رواج عظیمى داشته است.» قبایل «کیتو» در دوران ماقبل اینکا هر بچه‌اى را که اول به دنیا می‌آمد، قربانى مى‌کردند. در پرو ادعا شده است که با تشکیل حکومت و روى کارآمدن هر اینکاى جدید، تا هزار طفل قربانى مى‌شدند. هومر و اسمیت در همین‌باره مى‌نویسند: اعتقاد بر این است که قربانى کردن انسان‌ها با آزتک‌ها به کامل‌ترین مرحله تکامل خود رسید‌.

«کورتز»‌(Cortez)  از وجود پنج هزار جمجمه در معبد بزرگ خبر داده و «پرسکوت» (Prescott) تخمین‌زده که رقم سالانه قربانیان در سراسر این امپراتورى از بیست هزار تجاوز مى‌کرده است.‌ «وى اى» تامس فقط چند سال بعد، جریان یک قربانى دسته‌جمعى را به شرح ذیل روایت کرده است:‌ «هنگامى که «معبد بزرگ» (Huitzilopochtli) در 1486 وقف قربانى شد، صف طویل قربانیان بالغ بر پنج کیلومتر مى‌شد، در این کشتار وحشتناک بالغ بر هفتاد هزار موجود بشرى قربانى خدایان شد.»

هم‌چنین در حالات یهود می‌خوانیم که آن‌ها برای کفاره گناهان خویش قربانی می‌کردند. شیوه‌های قربانی به طرق گوناگونی نه شاید به گوناگونی انگیزه‌ها و اهداف آن انجام می‌گرفت که پرتاب کردن از صخره، استفاده از تبردو دم و سوزاندن قربانی از این روش‌هاست. البته با گذشت زمان و رشد فرهنگی مردم این قبیل کشتارها و قربانى‌هاى وحشتناک پایان یافت، به گونه‌اى که امروزه این‌گونه مراسم فاجعه‌بار را تنها باید در کتب تاریخى جست‌‌وجو کرد.

«آیین قربانى در ادیان الهى»

حال پس از این مقدمه طولانی باید گفت با وجود تعاریف متفاوتی که ادیان گوناگون از خود ارایه می‌دهند، آن‌چه از مفهوم اغلب آن‌ها استنباط می‌شود آن است که اغلب ادیان داعیه ارایه مجموعه‌ای از عقاید، باورها، قانون‌ها و دستورهایی برای راه‌نمایی و پرورش انسان و پیش‌برد او به سوی کمال و رستگاری دارند. بنا بر آمار، مسیحیت، اسلام و هندویسم پرطرف‌دارترین ادیان حال حاضر هستند، ما تلاش می‌کنیم تا تاثیر آن‌ها را بر متدینین بنا بر شواهد تاریخی نقل کنیم‌.

هندویسم

هندویسم قدیمی‌ترین دین زنده جهان متعلق به ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح با ۹۰۰ میلیون پیرو سومین دین بزرگ جهان است، قوانین اخلاقی، تصوف و اندیشه‌های لطیف آیین هندو از روزگار کهن جذابیت داشته و تاثیر تفکرات هندو بر اهل تصوف در مسیحیت و اسلام نیز دیده می‌شود. این دین در سرزمین هند پدید آمده و از نظر اعتقاد به نظام طبقاتی و اجتماعی دینی منحصر به فرد است، در جامعه هند از نظر تاریخی چهار طبقه وجود دارد که افراد وابسته به هریک از آن‌ها باید شغل موروثی پدران خود را داشته باشند:

این طبقات اجتماعی به ترتیب فضیلت عبارت‌اند از :

برهمن‌ها‌: طبقه روحانیون و اندیش‌مندان

کشاتریاها‌: طبقه حاکمان و جنگ‌جویان

وایشیه‌ها‌: طبقه کشاورزان و صنعت‌گران معمولی

شودراها‌‌: طبقه پایین جامعه هند

معاشرت افراد یک طبقه با طبقه دیگر شرعن و عرفن ممنوع بود، به‌خصوص طبقه اخیر که هر گونه تماس، حتا نگاه‌کردن افراد طبقات بالا به این گروه، گناه کبیره شمرده می‌شد.

فروتر از این چهار طبقه، گروهی از بومیان غیرآریایی هندوستان بودند که «نجسها» (Untouchables)‌ نامیده می‌شدند. افراد این طبقه به هیچ وجه حق نداشتند در محله‌های آن طبقات چهارگانه تردد کنند و هر‌گاه از باب ضرورت برای حمل زباله و کناسی به اماکن آنان می‌رفتند، موظف بودند با صدای بلند حضور خود را اعلام کنند که مبادا نگاه افراد طبقات بالا به این گروه بیفتد. در این صورت، بیننده باید با غسل خود را طاهر کند. داد و ستد نیز از راه دور، با گذاشتن پول در مکانی و تقاضای متاع با فریاد و اختفای کامل انجام می‌گرفت.

گوش‌دادن به تلاوت کتاب‌های مقدس نیز برای آنان حرام بود و اگر فردی از ایشان در این مورد استراق سمع می‌کرد برای تنبیه در گوشش سرب مذاب می‌ریختند، عجیب‌تر این‌که افراد طبقه نجسها به این وضع خو گرفته، آن را حق می‌پنداشتند و باور داشتند که این تیره بختی زاییده بدکرداری آنان در زندگانی پیشین است که از طریق تناسخ آن را دریافت کرده‌اند. بر اساس قانون «کارما» (Karman) به معنای کردار، آدمی نتیجه اعمال خود را در دوره‌های بازگشت مجدد خود در این جهان می‌بیند.

کسانی که کار نیک انجام داده‌اند، در مرحله بعد زندگی مرفه و خوشی دارند و آنان که کار بد می‌کنند، در بازگشت با بینوایی و بدبختی دست به گریبان خواهند بود و چه بسا به شکل حیوان بازگشت کنند. هر گونه اقدامی برای کم‌کردن فاصله طبقات چهارگانه (و حدود 2000 طبقه فرعی که به‌تدریج در ضمن آن چهار طبقه پدید آمده) و دفاع از نجسها، خلاف شرع و غیرمقبول بود. بر طبق این باور، متدینین به این آیین، در تمامی عمر خود آن‌چنان به درستی شرایط‌‌شان ایمان داشتند که خود به استحکام نظام استعماری مورد تایید دین‌شان کمک کرده و رنج را حق خود می‌پنداشتند و از آن‌جا که این اعتقاد به‌گونه‌ای موروثی در بین این طبقه جریان می‌‌یافت، در اکثریت مواقع بردگی و فقر با پشتوانه دینی و بدون اتکا به جبر زمینی به‌صورتی تثبیت شده فاصله فاحش طبقاتی را حفظ ‌کرده و  بالانشین‌‌ها از قبل تولدشان خوش‌بخت و فرودستان بدبخت زاییده می‌‌شدند، ضرباتی که بر اثر اصابت این تفکر بر جامعه هند وارد آمد و در کالبد روح جمعی این قومیت نفوذ یافت، با آن‌که این سنت اجتماعی در سال 1955 رسمن لغو شد اما هم‌چنان بر چهره این کشور جلوه‌هایی از آن باقی مانده است.

عادت به سازگاری با تقدیر، توجیه انواع مصیبت‌‌ها و تحمل اقسام مظالم، تنها با توجیه دینی که آدمیان را پیش از تولدشان طبقه‌‌بندی شده به‌دنیا می‌‌آورد، یکی از مصیبت‌‌های متدینین باورمند به این دین بود، اگر‌چه این روحی جمعی هم‌چنان با وجود لغو قوانین در اتمسفر غالب بر روح این مومنان درجریان است و حتا اکنون نیز در جامعه هندویان با خطوطی نامریی همچنان طبقه بندی‌‌های دینی تفکیک شده قابل لمس و مشاهده است .

رود خروشان و پر برکت «گنگ» (Ganga)‌ به معنای تندرو که در بخش بزرگی از هندوستان جریان دارد، از تقدس بالایی برخوردار است و غسل‌کردن در آن، به‌خصوص درشهر بنارس (Benars) عبادت مهم شمرده می‌‌شود. نیلوفر (Padma) نیز بسیار مقدس است‌. قربانی و به‌ویژه قربانی اسب (medha Asva) که قبلن به‌عنوان یک عمل عبادی میان آنان معمول بود، بعدها به‌منظور برآورده شدن حاجات انجام می‌‌گرفت .‌

پرهیز از آزار جانوران امری‌ است که در زمان‌های بعد، تحت تعالیم «مهاویرا» مورد توجه قرار گرفت و تاکنون به‌شدت رعایت می‌‌شود. این آموزه خوردن گوشت حیوانات را عملی غیر اخلاقی می‌‌داند و این مساله اثر عجیبی بر شیوه زندگی هندوان باقی گذاشته، هندوان به‌‌واسطه این امر از یکی ازبزرگ‌ترین منابع تغذیه‌‌ای که به‌خصوص در دوران خردسالی در رشد بسیار موثر است، محروم گشته‌‌اند. آن‌ها مردگان خود را می‌‌‌‌سوزاند و خاکستر آن را بر روی گنگ بر باد می‌‌دهند. در گذشته‌‌ها سنت مذهبی این بود، که هنگام سوزاندن جسد مرد متوفی، همسر وی نیز به نشانه وفاداری میان توده‌‌های هیزم می‌‌خوابید و هم‌راه شوهر می‌‌سوخت و برای تشویق زنان به این امر به وی لقب بانوی وفادار و بافضیلت عطا می‌شد.

اگر احیانن زنی تاب و تحمل این فداکاری را در خود نمی‌‌یافت پس از مرگ شوهر موی سر خود را می‌تراشید و جلای وطن می‌‌کرد. زنده سوزاندن زوجه را انگلیسی‌ها پس از استعمار هندوستان در سال 1829 میلادی ممنوع کردند و از این منع کم‌تر تخلف شده است .

در سال‌های۸۰۰ تا ۱۰۰۰ پیش از میلاد مسیح دین ساده ودایی توسط «برهمن‌‌ها» (‌روحانیون‌هندو‌) به‌صورت یک نظام سخت با آداب چشم‌گیر دینی هدیه‌‌های مادی فراوان و حتا‌‌ قربانی کردن حیوانات در آمد .مهم‌‌ترین و برجسته‌‌ترین مراسم قربانی «‌اسوه‌‌مدها‌« یا «‌قربانی اسب‌« بود‌. بنا بر تعالیم «برهمن‌‌ها»، که مجموعه آن‌ها را برهمانا می‌گویند، نجات و رستگاری از راه قربانی‌کردن به‌دست می‌‌آید.

هندوان به عده بی‌‌شماری از خدایان آسمانی و زمینی با اسما و صفات عجیب و غریب معتقدند و به آن‌ها کرنش می‌‌کنند و برای هر یک بت‌‌خانه‌‌های با شکوهی می‌‌سازند. این خدایان با هم خویشاوندی سببی و نسبی دارند و ویژگی‌های جسمی و روحی هر یک به تفصیل و با ذکر جزییات در کتب مقدس و فرهنگ دینی هندوان آمده است‌. اعتقاد به جلوه‌‌گری خدایان به شکل انسان و حیوان در ادوار مختلف، نیز بسیار جلب نظر می‌‌کند دسته‌‌بندی خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعی نیز معهود است. آیین هندو فرقه‌های بی‌‌شماری دارد که با یک‌دیگر در صلح و صفا به‌سر می‌‌برند. پیروان هر یک از این فرقه‌ها بر جنبه خاصی از دین تاکید می‌‌کنند و معمولن به یکی از خدایان روی می‌‌آورند.‌

خدایانی که هر کدام نیازها و دستوراتی عجیب و قربانیانی متفاوت طلب می‌‌کنند و جملگی وظایف سنگینی را بر عهده بندگانشان قرار می‌‌دهند، این خدایان متعدد جملگی خواهان فرمان‌برداری و اطاعت مطلق بندگان بوده و از همه جالب‌تر از آن‌جا که زمین را محل تنبیه نفس می‌‌خوانند، متدینین‌شان را قانع کرده‌‌اند که رنج بیش‌تر از آن‌جا که موجبات پاکی روح می‌‌شود باید به روشی «مازوخیسمی» به استقبال آن شتافت، روشی شاید برای اقناع خدایان گوناگون سادیسمی.

طرف‌داران هر یک از خدایان «شیوا و ویشنو» جمعیت بزرگی را تشکیل می‌‌دهند.

«شیواپرستان» عورت شیوا را نیز می‌‌پرستند و آن را «لینگا» (Linga) می‌‌نامند.

مجسمه‌های لینگا و معابد آن نیز فراوان است‌. از جمله 12 بتخانه بزرگ و باشکوه که به افتخار لینگا و برای پرستش آن بنا کرده بودند، معبد «سومنات» (Somanatba) است‌. ثروت هنگفت و خیال‌‌انگیز آن بت‌خانه که چهارده گنبد طلا داشت، «سلطان محمود غزنوی» را تحریک کرد تا به سال 416 هجری قمری به سوی آن لشکر کشد و خزاین انباشته از زر و سیم و گوهرهای گران‌بهای آن را که طی قرن‌‌ها گرد آمده بود، تاراج کند. و هندوان حمله‌های سابق وی به بت‌خانه‌‌های دیگر را به‌علت خشم گرفتن بت معبد سومنات به آن معبد توجیه می‌‌کردند، این مومنان آن‌چنان غرق در خرافه و ترس‌‌های موروثی بودند که ترجیح می‌‌دادند به جای چاره‌‌اندیشی و جلوگیری از تکرار غارت، به جلب رضایت بتی بپردازند که شاید توان حمله از دشمنان را بگیرد و در نهایت این جماعت به رضایت خدای خود راضی گشتند و سلطان محمود با سپاهی انبوه به‌عنوان بت‌شکنی به سومنات حمله کرد و پس از کشتن گروهی بی‌‌شمار از هندوان، گرزگران خود را بر فرق مجسمه لینگا کوبید. وی برای نشان دادن فتح نمایان خود قطعه‌ای از آن را به مکه و بغداد و بلاد اسلامی دیگر فرستاد.

افرادی از شیواپرستان، به نام «لینگاوات» (vat  Linga) یعنی حاملان لینگا، که مسلک‌شان در قرن دوازدهم میلادی پایه‌گذاری شده است، پیوسته مجسمه‌‌ای از لینگا را که داخل کیف کوچکی است به گردن آویخته دارند. چیزهایی شگفت‌آوری مانند قربانی انسان و نوشیدن شراب در کاسه سر مردگان به برخی از فرقه‌های شیوایی نسبت داده می‌‌شود. فرقه‌های «شکتی» (Sakti) به معنای نیرو، معتقدند قوه الهی در جنس لطیف قرار دارد. از این‌جاست که در معابد شکتی زنانی جوان می‌‌رقصند و گروهی از این فرقه‌ها رقص‌های وحشیانه‌، آوازهای گوش خراش و حرکات جنون‌آمیز را برای تکامل روحی لازم می‌‌دانند.

البته با وجود آن‌که این دین انحصارگرا نبوده و  مومنان به آن می‌‌توانند به ادیان دیگر نیز تمایل یابند اما با این وصف، شدیدترین تعصب‌ها را می‌‌توان میان هندوان یافت‌. کافی است به یاد بیاوریم که «مهاتما گاندی» به سبب اعتقاد به برابری هندوان و مسلمانان، مورد دشمنی گروهی از هندوان قرار گرفت و یکی از ایشان او را با گلوله کشت. ملی‌‌گرایی هندویی در دوره‌های اخیر بسیار شدت یافته و یکی از تازه‌‌ترین و خشن‌‌ترین مظاهر آن تخریب مسجد بابری و کشته‌شدن تعداد بی‌‌شماری از مسلمانان و هندوان در این حادثه بود.

مستمسک آنان در ارتکاب این عمل این بود که مکان مسجد بابری زادگاه بت راما بوده است‌. آنان با این سخن ادعا می‌‌کنند که «ویشنو» (یکی از خدایان تثلیث هندو) در آن‌جا به شکل بت راما جلوه کرده و به‌همین دلیل، هندوان در آن مکان بت‌خانه‌‌ای ساخته بوده‌اند که به مسجد تبدیل شده است‌. آنان به همین بهانه بت‌های خود را بر ویرانه‌های مسجد نصب کردند و آن‌ها را پرستیدند. هندوان تصمیم دارند ساختمان بت‌‌خانه را در فرصت مناسب آغاز کنند.

به عقیده هندوان، دست‌یابی به حقیقت یا اتحاد با خدای توانا از طریق «یوگا»‌(Yoga)  یعنی یوغ نهادن حاصل می‌‌شود. یوگا به ریاضت‌‌های سخت و طاقت‌‌فرسا دلالت می‌‌کند و معمولن با نشستن آرام و پیوسته به شکل چهار زانو و هم‌راه با تامل انجام می‌‌گیرد، اما شیوه‌هایی دیگر نیز معمول است، مانند ایستادن، وارونه ایستادن، خم‌شدن و آویختن دست‌ها و زیستن بر روی تختی که در سراسر آن میخ‌های تیزی سر بر آورده است‌. این عملیات چه بسا برای ده‌ها سال ادامه یابد و با مشقت‌هایی دیگر مانند در پیش رو نهادن آب و تشنه به سر بردن هم‌راه باشد. با آن‌که هدف از ریاضت وصول به حقیقت است، گاهی کشف و کراماتی را پدید می‌‌آورد. «یوگی» (Yogin) معمولن آن امور را مانع کمال خود می‌‌داند و بسیار می‌‌شود که به آن خوارق عادت ابدا توجهی نکند و از اظهار آن روی بگرداند. حبس دم به گونه‌‌ای است که بر اثر تمرین‌‌های سخت تنفس کاهش می‌‌یابد و یوگی در طول سال به چند نفس بسنده می‌کند. هم‌چنین ضربان نبض و سایر کارهای بدن را می‌‌توان با یوگا در اختیار گرفت. در همه این حالات بدن شیوه‌های نوی را بر می‌‌گزیند و زنده می‌‌ماند. چه بسا یک یوگی را به مدت شش ماه دفن کنند و پس از این مدت قبر او را بشکافند و او را بیرون آورند و وی با یک بار تنفس زندگی را از سر گیرد.

توانایی‌های دیگری نیز برای برخی از آنان میسر می‌‌شود، مانند رهایی از جاذبه زمین، متوقف کردن قطار، به جوش آوردن آب با یک نگاه و غیره، رفتارها و حرکاتی که برای غربیان بسیار جالب می‌‌نماید اما همان روح ریاضت‌‌کش این قوم، آن‌ها را آن‌چنان به حداقل‌‌ها و حتا‌‌ گاهی به هیچ راضی کرده که پیروان راستین و متدین به این دین محروم از لذت‌‌های اولیه انسانی، دنیا را برای خود و نسل‌‌های آتی خود، به میدانی برای مبارزه‌‌ای سخت‌‌تر از آن‌چه دیگر مردمان متحمل می‌‌شوند، تبدیل کنند.

آشنایی هر چند اندک، با رنج‌‌های چند هزار ساله حاصل از نوعی تفکر باستانی و اثرات آن بر پیکره جسمی و معنوی یک قومیت حتا‌‌ به‌واسطه استقبال و تشویق از راه دور ملیت‌‌های مرفه نیز مشروعیت نیافته و آن‌چه غیر قابل تغییر می‌‌کند‌‌ رنجی قابل درک بر روح ملت متدین‌ است که باورهای‌شان آن‌چنان آنان را زبون کرده که توان مقابله با دیو نیرومند درونی‌شان را نداشته و حتا‌‌ با نگرش به انواع دیگر زندگی آن‌ها را قادر به تغییر نوع زندگی‌شان نمی‌‌کند، این متدینین جامانده از روزگار آن‌چنان به رنج‌‌ها و آموزه‌‌های‌شان خو کرده‌‌اند، که هیچ تقدیری یارای تغییرشان را نمی‌‌یابد.

در برنامه‌‌های بعدی به مسیحیت و اسلام و اندکی از آسیب‌‌هایی که این دو  دین بر انبوه پیروان‌شان در طول تاریخ و اکنون وارد کرده است، خواهیم پرداخت.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , ,