اردوان روزبه / رادیو کوچه
در حالی که جهان روز اول سال نوی میلادی را با شور و اشتیاق مزمزه میکرد و مردم در بسیاری از کشورها با لباسهای گرم و شور یکدیگر را بغل میکردند، خانواده «محمد قمری طبسی» ایرانی پناهجوی در کردستان عراق به همراه خانوادهاش پشت در بسته سازمان ملل متحد در آغاز سال نوی میلادی یکصد و چهارمین روز اعتصاب خود را برای تعیین و تکلیف شرایطشان گذراندند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
این خانواده ایرانی که چند سال در انتظار روشن شدن وضعیت خود در کردستان عراق هستند، اینک در شرایطی دست به اعتصاب غذا در برابر سازمان ملل زدهاند که هنوز وضعیت روشنی برایشان نمیتوان تصور کرد.
انعکاس مشکلات معیشتی، بلاتکلیفی در وضعیت پناهجویی، عدم روشن شدن وضعیت آنها در اعزام به کشور سوم از سوی کمیساریای عالی امور پناهندگان و نزدیک به سهسالونیم انتظار در کردستان عراق به صورت بلاتکیلف از جمله دلایل اعتصاب خانواده «محمد قمری طبسی» بوده است.
پس از آغاز این اعتصاب غذا چند خانواده دیگر نیز به نشانه اعتراض به خانواده قمری پیوستهاند.
اما بنابر گفته آقای قمری و آقای ذولفقاری از تحصنکنندگان پس از گذشت بیش از صد روز از اعتصاب هنوز پاسخی روشن از سوی این سازمان داده نشده است. این در حالی است که این روزها دفتر سازمان ملل در تعطیلات سال نوی میلادی به سر میبرد.
شرایط اعتصابکنندگان مناسب نیست و یکی از اعتصابکنندگان که باردار بوده در همان وضعیت زایمان کرده است. امکانات پزشکی نامناسب و سرما از مشکلاتی است که آقای قمری در گفتوگویی که اردوان روزبه با او در روز یک ژانویه انجام داده، اشاره میکند.
اقلیم خودمختار کردستان عراق چندی است که پذیرای پناهجویان ایرانی است اما به دلیل اختلاف زبانی و نبود امکانات معیشتی و از سویی احتمال خطر تردد عوامل امنیتی و اطلاعاتی دولت جمهوری اسلامی در آن یک نگرانی عمده برای پناه جویان به حساب میآید. وضعیت پناهجویان در دنیا معمول به دلیل پروسه طولانی بررسی و عدم ثبات اجتماعی و حقوق پناهجو در جامعه شرایط مناسبی نیست اما به نظر میرسد بررسی وضعیت وخیم پناهجویان ایرانی در عراق با توجه به مشکلات خاص آنها باید مورد توجه بیشتر قرار بگیرد.
اردوان روزبه با آقای محمد قمری طبسی و یکی دیگر از اعتصابکنندگان به نام آقای ذولفقاری در خصوص آخرین وضعیت پناهجویان متحصن در برابر دفتر سازمان ملل در اربیل عراق گفتوگو کرده است.
آقای قمری طبسی مدت مدیدی است که شما در برابر دفتر سازمان ملل در اربیل عراق متحصن هستید. چند روز است که تحصن کردید؟ و با توجه به اینکه امروز اول ژانویه سال 2011 است و زمستان سختی هم در شمال عراق دارید، وضعیت شما چگونه است؟
ما تقریبن صدوچهار روز است که در اینجا تحصن کردهایم و متاسفانه زمانی که شما اولین مصاحبه را با ما کردید، هوا گرم و فصل تابستان بود. ولی الان اوضاع تغییر کرده است. با سرمای شدید، باران، طوفان و با تعطیلی روبهرو هستیم. حدود یک هفته، ده روزی است که هیچ اتفاق خاصی نیافتاده است. ولی قبل از این تعطیلات ما موفق شدیم که یکی از برگههای یو.ان که برای خود من بود و بعضی از تاریخ آن تمام شده بود و آنها از پذیرش آن امتناع میکردند، را تجدید کنیم. و طی صحبتهایی که با ما کردند قرار شد ما را از سلیمانیه به اینجا انتقال بدهند. یک مصاحبه هم داشتیم با «یو.ان» که البته جواب ندادند و قرار شد بعد از اینکه این تعطیلات تمام شد باز صحبتی بشود که ببنیم چه پیش میآید.
یکی از دوستانمان در همان ماههای اول مشکلی برایش پیش آمد، دست چپ او سر شد و نیاز به فیزیوتراپی دارد، در زمانی که ایشان در بیمارستان بهسر میبرد سو استفاده کرده و این خانواده را تقریبن از ما جدا کردند و اینطور نشان دادند که این خانواده با ما نیستند و همچنین در مصاحبههایی که ما شرکت میکنیم ایشان را قبول نمیکنند.
نزدیک به صدوچهار روز است که شما متحصن هستید و به نظر میرسد که وضعیت شما تاکنون انعکاس جدی پیدا نکرده است. آیا خود مسوولان سازمان ملل نسبت به شرایط شما واقف هستند؟ از تحصنتان در برابر این سازمان، زندگی بسیار سختی که در شمال عراق دارید و همچنین رسانههایی که روی این قضایا حساس هستند، به نظر میرسد وضعیت شما خیلی منعکس نشده است.
همانطور که شما مطلع هستید هم سازمان و هم دفتر یوان روزهای اول حتا از صحبتکردن با ما ممانعت میکردند. نزدیک به چهارسال است که ما اینجا هستیم، تا به حال حتا یکبار هم نشده که یک تلفن به ما بزنند. زمانی که آمدیم به هیچ عنوان قبول نکردند که کاری برای ما انجام بدهند، حتا آب و وسایل بهداشتی، در اختیار نداشتیم. این مصاحبههای رادیو و تلویزیونها و مخصوصن رادیو شما که کار خوب و گزارش کاملی هم به زبان انگلیسی و هم به زبان فارسی را ارایه داد، در اولین قدمها خیلی کمک کرد و الان هم نتیجهاش را میبینیم. هرچند این، چیزی نبود که ما میخواستیم ولی باز هم بیتاثیر نبوده است. تاثیرش این بوده است که اینها برخوردشان خیلی مهربانانهتر شده است و حداقل دو مصاحبه با ما کردهاند و قبول کردهاند که پروندههای ما را از سلیمانیه به اینجا انتقال بدهند و اینکه میگفتند تمدید نمیکنیم، تمدید کردند و پیگیر مسایل پزشکی یکی دو نفر از ما شدند و آنها را به دکتر رساندند و یک گزارش پزشکی گرفتند.
میبینیم که تاثیر داشته است. چون هموطنانمان نامههایی تهیه کردهاند به دفاتر «یو.ان» و مسوولان اینجا و ژنو ایمیل میزنند و به این وضعیت اعتراض میکنند که واقعن خیلی کمک بوده است. ولی نه در آن حدی که ما توقع داشتیم. میخواستیم قبل از سرما یک نتیجهای بگیریم که متاسفانه نشد و امیدمان این است که از فردا که تعطیلات سال نو تمام میشود بتوانیم با کمک هموطنان، رادیو و تلویزیونها مثل رادیو شما و دیگران، به یک نتیجه مثبتی برسیم.
ما ایمیلها و آدرسهایی داریم که مربوط به مسوولان اینجا است. که اگر لطف کنید و در سایت خودتان قرار دهید تا هموطنانمان هم بتوانند ایمیل بزنند و تقاضا کنند که به این مشکلات رسیدگی بشود. چون ما یک خانم باردار داریم که همراهمان است. ایشان چند روز دیگر زایمان میکنند و در شرایط نابسامان و خیلی بدی هستند. امیدوارم که دانستن این مسئله انعکاس خوبی داشته باشد. چون در چادر و با این وضعیت، زایمان خیلی مشکل است.
نحوه برخورد دولت اقلیم خودمختار کردستان با شما چهطور است؟
خوشبختانه از وقتی که متوجه شدهاند که دلیل تحصن ما در اینجا چه بوده است، خیلی مودبانه، مهربان و خیلی بااحترام با ما برخورد کردند و حتا گفتند اگر کسی برایتان مشکلی بهوجود آورد به ما اطلاع بدهید ولی دخالتی در مورد مشکل ما با «یو.ان» نکردند. فعلن مشکلی نداریم امیدواریم که تا آخر هم به همین صورت پیش برود.
……………………………………………………………
لطفن خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه وضعیتی قرار دارید ؟
«ذوالفقاری» از اهالی غرب ایران، شهر سنندج هستم. از روزهای اولی که اعتصاب را شروع کردیم، من همراه آقای طبسی بودم. اوایل گرمای خیلی شدید و طاقتفرسا، کمبود آب، نبود وسایل بهداشتی و امکاناتی که اصلن در اختیار نداشتیم، بسیار سخت بود و حتا به همسایگان گفته بودند که: «هیچگونه امکاناتی در اختیار اینها نگذارید که خسته شده و بروند.» ولی صبر و استقامت ما خوب بوده است. ما گرما را سپری کردیم و سرما را هم رد میکنیم. در این فاصله من دچار عقربزدگی شدم و از ناحیه پیشانی، و قسمت چپ بدنم مخصوصن پهلویم حالت بیحسی پیدا کردم که روی سیستم عصبیم تاثیر گذاشته است. مهرههای گردنم جابهجا شدهاند و میتوانم بگویم که 80 درصد فلج هستم. این مسایل زمانی برای من پیش آمد که ما همزمان، هم اعتصاب غذایی داشتیم و هم در حال تحصن بودیم که با توجه به اینکه من دچار خونریزی معده و بعد هم دچار خونریزی روده شدم، ناچارن اعتصاب غذا را شکاندم. کمبودها و نبود وسایل بهداشتی باعث ضعیفشدن نیروی بدنی شده بود. فشاری که ما به خود وارد کرده بودیم برای برپایی چادر و زیرسازی قسمتی که چادر را برپا کردیم، مهرههای گردن من حرکت کرد. همه نسخهای پزشک، برگهها و «ام آر آی» آن موجود است. این مدتی که دنبال کارهای پزشکی، فیزیوتراپی و از این قبیل مسایل بودم من را تقریبن از لیست اعتصابکنندگان حذف کردند. ولی با این وجود، با امید به خدا و پشتیبانی شما و هموطنان عزیزمان، استقامتم را حفظ میکنم و تا جواب نگیرم به هیچعنوان از اینجا حرکت نمیکنم.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
roxana
نفرین بر این نظام منحوس و ظالم
همه از این وضعیت خسته شده و فراری هستند.
کاش میشد به این خانواده ها کمک مالی کرد