نیلوفر دهنی/ رادیو کوچه
با فوران نفت از چاه شماره یک مسجدسلیمان صنعت نفت در ایران و البته خاورمیانه زاده شد. یادتان هست؟
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
تا آنجا گفتیم که با سرمایهگذاری یک انگلیسی به نام «دارسی» که در کتابهای تاریخ دبیرستان از او زیاد نام برده شده است اولین چاه نفت ایران کشف شد.
شاید با خود بپرسید که چرا انگلیسیها روی ایران سرمایهگذاری کردند. بد نیست نگاهی به دلایل حضور انگلیسیها در ایران و توجه آنها به کشورمان بیندازیم که البته این قسمت از برنامه نسبت به قسمتهای قبل موضوعات تاریخی بیشتری دارد.
حواس انگلیسیها پیش ایران
سابقه توجه انگلیسیها به منابع و ذخایر نفتی ایران بسیار طولانی و به 36 سال قبل از کشف نفت در ایران میرسد. در سال 1872 یک انگلیسی به نام «بارون جولیوس دو رویتر» (که خبرگزاری رویترز را به نام خود تاسیس کرد) امتیاز بهرهبرداری از نفت ایران را از «ناصرالدین شاه قاجار» گرفت. البته این امتیاز در جریان نهضت تنباکو لغو شد. بعد از آن در سال 1889 ناصرالدین شاه در سومین سفر اروپایی خود امتیاز بانک شاهنشاهی را به رویتر داد و بار دیگر حق استخراج نفت را هم در آن گنجاند. اما باز به دلیل تاخیر در شروع عملیات و منقضی شدن مدت ضربالاجل بخش نفتی امتیاز رویتر در 1894 ملغی شد.
در 1899 دو کاشف فرانسوی که یکی باستانشناس و دیگری زمینشناس بود، در سفرهای اکتشافی خود به جنوب ایران موفق شدند در منطقه کوهستانی ایل بختیاری گزارشات مستندی درباره شواهد وجود منابع سرشار نفت در این ناحیه تهیه کنند
کمتر از 10 سال بعد در سال 1897 امتیاز استخراج نفت ایران به کمپانی «رویال داچ شل» پیشنهاد شد. اما این شرکت هم از پذیرش امتیاز سر باز زد چون شنیده بود که شرکت استاندارد اویل رقیب نیرومندش، تلاش بیسابقهای را برای پایین آوردن بهای نفت آغاز کرده و این تلاش در کنار بهای سنگینی که دولت ایران به عنوان پیش پرداخت واگذاری امتیاز مطالبه میکرد، نفع چندانی برای شرکت شل نداشت.
در 1899 دو کاشف فرانسوی که یکی باستانشناس و دیگری زمینشناس بود، در سفرهای اکتشافی خود به جنوب ایران موفق شدند در منطقه کوهستانی ایل بختیاری گزارشات مستندی درباره شواهد وجود منابع سرشار نفت در این ناحیه تهیه کنند. این دو نفر به کمک یک ارمنی ایرانی به نام «آنتوان کتابچیخان» که ساکن پاریس و در گذشته رییس گمرک تهران بود، شرکتی را برای امکان بهرهبرداری از نفت ایران تاسیس کردند. شرکت تصمیم گرفت تا کتابچیخان را برای مذاکرات مقدماتی قبل از کسب امتیاز به تهران بفرستد. کتابچیخان و یکی از فرانسویها به دیدار وزیرمختار سابق بریتانیای آن زمان در تهران که برای مرخصی به پاریس آمده بود، رفتند. آنها به او پیشنهاد کردند در ازای معرفی یک متخصص ماجراجو و پرجرات و جسارت که اهل پیگیری پروژه حفاری و استخراج نفت ایران باشد، شرکت سود زیادی به او بدهد. وزیر مختار با اشتیاق پذیرفت و «ویلیام نکس دارسی» را که برای آنها ناشناخته بود، معرفی کرد. این سه نفر بلیت سفر به لندن برای ملاقات با دارسی را تهیه کرده و رهسپار این شهر شدند.
دارسی متعهد شد در طول دو سال شرکتی را برای بهرهبرداری از امتیاز تاسیس کند و از عواید حاصله تنها 16 درصد به عنوان حقامتیاز به دولت ایران بپردازد
دارسی آدم ثروتمندی بود. او دارایی هنگفت خود را از معادن طلای «مون مورگان» در کوئینزلند استرالیا به دست آورده بود. جالب اینجا است که دارسی هرگز معدن طلای مذکور را ندیده بود و فقط ثروت خود را در اختیار «برادران مورگان» گذاشت تا آنان به کار حفاری معدن و استخراج طلا بپردازند. او از این سرمایهگذاری میلیونها لیره سود خالص بهدست آورد و سپس به اتفاق همسرش به لندن رفت تا از مواهب این سرمایهگذاری خوش اقبال بهرهمند شوند.
دارسی از طریق «هنری درموندولف» با دو میهمان فرانسوی و یک میهمان ایرانی بر سر میز شام در منزل خود در لندن آشنا شد. بعد از کمی بررسی و تحقیق پیشنهاد آنان را پذیرفت.
انگلیسیها در ایران
به این ترتیب هفتم خرداد 1280 امتیاز استخراج و بهرهبرداری و سپس لولهکشی نفت و قیر در سراسر ایران به جز 5 استان آذربایجان، گیلان، مازندران، استرآباد (گرگان) و خراسان به مدت 60 سال به «ویلیام نکس دارسی» انگلیسی که سرمایهگذار اصلی قرارداد بود، واگذار شد. دارسی متعهد شد در طول دو سال شرکتی را برای بهرهبرداری از امتیاز تاسیس کند و از عواید حاصله تنها 16 درصد به عنوان حقامتیاز به دولت ایران بپردازد. علاوه بر این 20 هزار لیره نیز نقدن و به اندازه همین مبلغ سهام شرکت را به دولت ایران بپردازد. در قرارداد دارسی صاحبامتیاز در تمام مدت قرارداد از پرداخت مالیات، عوارض و حقوق گمرکی برای کلیه اراضی، ماشین آلات، وسایل و مواد لازمی که وارد میکرد و همه محصولات نفتی که صادر میکرد، معاف بود. بالاخره با اصرار دولت ایران نمایندهای برای تضمین منافع دولت در شرکت دارسی از طرف شاه ایران انتخاب و کتابچیخان عضو شرکت دارسی شد.
زمینشناسان دارسی به حفاری در نقاط نامناسب مثل شمال «قصرشیرین» پرداختند. گرمای شدید هوا در مناطق جنوب به ویژه در تابستان، باجخواهیها و مزاحمتهای افراد مسلح قبایل محلی، آلودگی آبهای آشامیدنی و رواج امراض مختلف سبب کندی روند کارها شده بود. با این حال پس از چندین مورد حفاری و در شرایطی که هزینه زیادی صرف شده بود، ناگهان در پنجم خرداد 1287 از یکی از چاههای حفر شده در منطقه «مسجد سلیمان» نفت فوران کرد و ارتفاع فوران تا بالای دکل رسید.
10 روز بعد چاه دوم در فاصلهای دورتر در همان منطقه به نفت رسید و به این معنی بود که میدان وسیعی از نفت در اعماق زمین کشف شده است.
تاسیس شرکت نفت ایران و انگلیس
کمتر از یک سال پس از کشف نفت، «شرکت نفت انگلیس و ایران» برای استفاده از امتیاز دارسی تشکیل شد و این آغاز تسلط حکومت انگلیس بر منابع نفتی ایران بود.
دولت انگلستان به محض دستیابی دارسی به نفت، با تشکیل شرکت نفت ایران و انگلیس عملن همه مراحل استخراج و صدور این ماده حیاتی را در کشورمان به دست گرفت. انگلیسیها بلافاصله 56 درصد سهام شرکت را خریداری کردند و سلطه خود را بر منابع نفتی ایران تحکیم کردند. شرکت نفت انگلیس و ایران در حقیقت ابزاری برای چنگاندازی بریتانیا بر منابع نفتی ایران و دفتری برای تامین سوخت نیروی دریایی آن در جنگ جهانی بود. جنگی که کمتر از 6 سال پس از کشف نفت ایران، در اروپا شعلهور شد.
پس از این موفقیت دولت انگلیس یک هیت ویژه به دربار تهران فرستاد و یک مدال برای مظفرالدین شاه و یک مدال هم برای «علیاصغر خان امینالسلطان» صدراعظم قبلی او با خود برد و به آنان تقدیم کرد. سرمایه شرکت نفت انگلیس و ایران در آغاز کار دو میلیون لیره بود. شرکت مذکور با برنامهای وسیع به عملیات استخراج نفت در مسجد سلیمان و نقاط دیگر خوزستان ادامه داد. اندکی بعد صدور نفت خام ایران آغاز شد و امروز ایران کشورى است که جهانیان آن را با منابع غنى نفت و گاز مىشناسند. نزدیک به یکصد سال است که ایران با کشف نفت تبدیل به کشورى صنعتى شده است و هرچند به دلیل وجود نفت مشکلات فراوانى نیز داشته است، اما به هر حال به عنوان کشورى تاثیرگذار در بازار جهانى نفت- این مهمترین منبع انرژى جهان تا امروز- همواره مطرح بوده است و پنجم خرداد ماه سالروز ورود ایران به این عرصه است.
در شماره بعد برایتان از «مسجد سلیمان»، اولین شهر نفتی خاورمیانه میگوییم.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»