خبر/ رادیو کوچه
علیرضا حسینی بهشتی، مشاور ارشد میرحسین موسوی در پی سخنان وزیر اطلاعات ایران مبنی بر یافتن جزوهای تکاندهنده که در آن طرح براندازی دین از ایران، پیش از انتخابات تاکنون ترسیم شده بود، با بیان این که سیل تهمت و ناسزایی که این روزها در رسانههای رسمی و نیمه رسمی به سمت بزرگان و پیشگامان این انقلاب روانه شده، مرا به یاد ماههای نخست پس از پیروزی میاندازد گفته است: « اعتقاد ندارم که دین را بشود براندازی کرد، هرچند رفتارهای بیتناسب با دین که به نام دین انجام میشود، چنان چه به گواهی تاریخ دینداری در اروپا و نیز در میان مسلمانان اتفاق افتاده، میتواند باعث رویگردانی از دین شود»
به گزارش کلمه، وی در ادامه با بیان این که «پرسشی که این روزها بیشتر از پیش ذهنم را به خود مشغول داشته این است که خون چند مظلوم دیگر باید بر زمین ریخته شود تا خشونت طلبی و زورمداری از این سرزمین برای همیشه رخت بربندد؟» با اذعان به این مساله که قصد دفاع از خود را نداشته و ندارد علت پاسخگویی را رجوع به قرآن دانسته در یادداشتی نوشته است:« متن خبر روشن نمیکند که جزوهای که در منزل بدست آمده با جزوهای که در دفتر بوده یکسان و مربوط به دستگیری شهریورماه سال ۱۳۸۸ یا دستگیری دی ماه همان سال است. با آنچه در بازجوییها مطرح شد، احتمال میدهم اشاره مقام مذکور به دو جزوه باشد که ماجرای هر دو را برای ثبت در تاریخ توضیح میدهم. نویسنده یکی از این جزوهها که موضوع آن تجزیه و تحلیل علمی حوادث پیش و پس از انتخابات بود، یکی از اساتید دانشگاه است که از قضا روزگاری دست اندرکار آموزش نظری مسوولان بلندپایه دستگاه امنیتی کشور بوده و طی دیداری، مطالب آن را در حضور من و گروهی از اساتید دانشگاه ارایه کرد. در آن جلسه، مانند هر جلسه علمی و دانشگاهی دیگر، نقطه نظرهای مطرح شده، به بررسی و نقد گذاشته شد که برخی از انتقادها مورد تأیید فرد مورد اشاره نیز قرار گرفت. در پایان آن جلسه، ایشان وعده داد که متن کامل بحث خود را، که به جمع های دیگری نیز ارایه شده بود، برای من و دیگران ارسال نماید. در میان دهها مطلبی که روزانه به دفتر من فرستاده میشود، این متن نیز چند روز بعد فرستاده شده بود که تا هنگام دستگیری فرصت مطالعه آن پبش نیامده بود. اما به هرحال، محتوای آن بحثی علمی از گونهای بود که دانشگاهیان علوم اجتماعی در طول حیات علمیشان با آن سروکار دارند.
احتمال دیگر این است که اشاره مقام امنیتی مذکور به جزوهای باشد که گروهی از افراد و از جمله من در جمعیت توحید و تعاون تحت عنوان «الگوی زیست مسلمانی» تهیه کرده بودیم و در سال ۱۳۸۸ جهت اطلاع و نظرخواهی ابتدا به صاحبنظران مختلف، از جمله مقام رهبری، مراجع عظام، مدرسین حوزه علمیه، اساتید دانشگاه و سیاستمداران ارسال شد و در زمستان همان سال در نشستی با عنوان «گفتمان دهه چهارم: ضرورت تغییر و تحول» در سالن مرکز همایشهای رایزن در حضور جمع کثیری از صاحبنظران و نیز خبرنگاران، ارایه و تشریح شد. متن مذکور حاصل اندیشه ورزیها و دغدغههای نظری تهیهکنندگان آن در طی سالهای پیش از آن و هدف آن، نقد مشفقانه کارنامه سی ساله انقلاب بود. انگیزه انجام چنین بازنگری گذشته چیزی نبود جز احساس مسوولیتی که به عنوان مسلمان نسبت به راه طی شده و دستاوردها یا کاستیهای آن داشتیم و عمل به آن دستور پبشوایان دینی که «حاسبوا قبل ان تحاسبوا» و محصول آن، ارایه نظریه الگوی زیست مسلمانی برپایه عقلانیت جمعی توحیدی بود.
حال چگونه تلاشهای فکری از این دست میتواند در جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی یا به تعبیر مقام مذکور، «براندازی دین» (!) فهمیده شود، پرسشی است که همچنان برایم بیپاسخ مانده است. اعتقاد ندارم که دین را بشود براندازی کرد، هرچند رفتارهای بیتناسب با دین که به نام دین انجام میشود، چنانچه به گواهی تاریخ دینداری در اروپا و نیز در میان مسلمانان اتفاق افتاده، میتواند باعث رویگردانی از دین شود و چه چیز ضد دین تر از اتخاذ اعمال و روشهایی که با اخلاق، که پیامبر این دین هدف از بعثت خود را ارتقای آن در جامعه اعلام میکند، در مغایرت و مخالفت آشکار است.»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»