Saturday, 18 July 2015
27 March 2023
این هم خود داستانی است‌،

«هفتاد میلیون برانداز»

2011 January 12

مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

مهرداد نصرتی مهرشاعر

یادش به‌خیر سال پنجاه‌و‌هفت‌. وقتی روزنامه‌های ما با غرور و سربلندی می‌نوشتند‌: «رهبر انقلاب فرموده است‌: در نظام اسلامی حتا کمونیست‌ها هم آزاد خواهند بود که اندیشه‌هایشان را مطرح کنند و ما در مقابل‌، پاسخ علمی خواهیم داد.»

با گذشت روزگار اما‌، ‌کم کم این حرف‌ها کهنه و فرسوده  شد و به این نتیجه رسیدیم  که باید از بیخ و بن جلوی مطرح شدن اندیشه‌های معارض و مخالف گرفته شود‌. علت هم اظهر‌من‌الشمس  است. آن روز که آن‌گونه رجز می‌خواندیم تصوری داشتیم از بنیه پاسخ‌گوهایمان و امروز معترف به ضعف فزاینده آنان‌، چه کنیم که چاره‌ای نداریم جز بستن دهان دگراندیشان، تا در قرن مسابقه گردش اطلاعات‌، تلاشی شکست خورده کرده باشیم در محدود ساختن مردم از دست‌رسی به اندیشه‌های دیگران و آیا مگر چنین چیزی شدنی است‌؟‌ و اگر هم شدنی‌، اصلن چرا؟ آیا اگر در مقابل  یک شبهه پاسخی نداریم باید نگذاریم صاحب آن اندیشه فرصتی برای ابراز آن داشته باشد ؟ آیا نه این‌که این‌گونه ممکن است اولین کسی که خود را از مواجهه با حقیقت محروم کرده باشد خود ما باشیم‌؟‌

به گمانم باید قدردانی کرد از کسانی که آن‌قدر شجاعت دارند تا اعلام کنند مرزهای جغرافیایی‌شان بر روی هر اندیشه‌ای بسته است چرا که لااقل دور از چشم مردمان محصورشان لاف «ما آزادترین کشور جهانیم» را نمی‌زنند.

این هم خود داستانی است‌: «هفتاد میلیون برانداز؟»

امروز به فهرست بلندبالای ناشران به‌اصطلاح برانداز خیره بودم و با خود می‌اندیشیدم که این لیست چقدر ناقص است‌. تنظیم‌کننده این فهرست یا دچار شرم بوده است تا طوماری کامل ارایه دهد و یا مغفول از حقیقت‌. چرا که با این نگاه‌، در حق بسیاری از ناشران دیگر ظلم شده است‌. به‌حق که  آن‌ها نیز در این فهرست جای‌گاهی ویژه دارند که حق‌شان ضایع شده است‌ و نیز چه بسیار صاحبان قلمی که در این فهرست نیامده‌اند و حال آن‌که الحق و الانصاف ضعیف‌کشی شده است.

تازه برای تکمیل این فهرست می‌بایست نام مخاطبانی که این صاحب سخنان را بر سر شوق آورده‌اند نیز اضافه شود چرا که اگر عمیق بنگریم مقصر اصلی مخاطبان بوده‌اند که مشتریان این بازار هستند و عامل رونق آن.

تازه ای‌نجا بود که  متوجه اصل اشتباه شدم. اگر نگارنده‌ یا نگارندگان این جزوه می‌خواستند حق مطلب را ادا کنند می‌بایست فهرستی متشکل از هفتاد و چند میلیون نام را تهیه کنند که عملن مقدور نبود‌. اصلن  از ابتدا بهتر آن بود که آن معدود بصیران عهد ما ‌را معرفی کرده‌، اعلام می‌کردند هرکه نامش در این فهرست مختصر نیست برانداز است و خودش را الساعه به سلاخ‌خانه معرفی نماید.

این هم خود داستانی است‌: «هفتاد میلیون برانداز؟»

آیا براستی هنوز کسی هست که نسبت به این رفتارها ظن نیکو داشته باشد؟ آیا هنوز کسی هست که شعله‌های خشم دشمنان این مردم را در این اعمال خانه‌مان برانداز نبیند؟ آیا هنوز کسی هست که نبیند چگونه قوم حسود تاریخ‌، دشنه‌های کینه دیرینه‌شان را برگرده مسلمانی مسلمانان فرود می‌آورند؟ پس کجا هستند سرداران جبهه روشن‌بینی که ندای هل من‌ناصر مردمی را بشنوند که تا ابد باید تاوان آغوش گشوده‌شان را بر روی دین مبین پس دهند‌؟‌ کجایند تا هم آواز با زخم‌های این ملت‌، درد فریب را فریاد کنند‌. درد حاصل از زخم نیرنگ‌. نیرنگ تلبس‌. نیرنگ ورود به دژ باورها‌، با اسم شبی که به دست‌شان افتاده است‌. درد ورود دشمن از دروازه اصلی شهر.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , ,