در روزهای اخیر تعدادی از فعالان حقوق بشر در ایران برای کاندیدا شدن محمدصدیق کبودوند مدافع حقوق بشر، بنیانگذار سازمان حقوق بشر کردستان و روزنامهنگار دربند، برای جایزه صلح نوبل 2011 به کمیته برگزار کننده این جایزه نامهای را ارسال کردهاند.
متن این نامه در زیر آمده است:
به کمیته جایزه صلح نوبل
موضوع: کاندیدا کردن محمد صدیق کبودوند مدافع حقوق بشر، بنیانگذار سازمان حقوق بشر کردستان و روزنامهنگار دربند، برای جایزه صلح نوبل 2011.
اهدای جایزه صلح سال 2010 به لیو ژیائبو نقطه مهمی در تاریخ جایزه صلح نوبل بود. شرح حال او بسیار شبیه محمدصدیق کبودوند است که هم اکنون در زندان اوین در حال تحمل دوران 11 ساله زندان خود میباشد همزمان کە لیو ژیائبو نیز دوران 11 ساله زندان خود در چین را میگذراند. البته مهمترین تشابه این دو، مبارزه طولانی و مسالمتآمیز آنان برای مبانی بنیادی حقوق بشر و دمکراسی میباشد.
کردها همواره مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند. آنان در مسیر مبارزاتشان برای حقوق بنیادی و حق ابراز هویت خود همواره بهای گزافی همچون تحمل شکنجه، زندان، اعدام، ترور، تبعید ،مهاجرت و آوارگی را پرداختهاند. اینبار در کردستان صحبت از کبودوندیست که مدافع مستقل حقوق بشر و الگوی متفاوتی از مبارزه میباشد. او روزنامهنگار است، سلاح او نوشتههایش، مجلهاش، کتابهایش، گزارشهایش و سازمانش میباشد. او را پدر حقوق بشر کردستان مینامند، چراکه او سخت تلاش کرده است تا موارد نقض حقوق بشر را ثبت و بایگانی کرده و به سازمانهای بینالمللی حقوق بشر گزارش دهد. او تلاش داشت کە بندهای حقوق بشر را برای مردمش توضیح داده و فرهنک کار نهادهای مدنی را در جامعه نهادینه سازد.
کبودوند متولد 1963، متاهل و دارای یک دختر و دو پسر میباشد. او لیسانس مدیریت بازرگانی و فوقلیسانس حسابداری دارد. تحصیلات او برای کسب فوقلیسانس دوم در زمینه حقوق بینالملل بهدلیل دستگیری او ناتمام مانده است.
در سال 1996، کبودوند و عدهایی از فعالان، سازمانی را به نام اتحاد برای دمکراسی در ایران بنا نهادند. این سازمان یک نهاد جامعه مدنی با هدف ترویج فرهنگ شهروندی جامعه دمکراتیک بود که فعالیت آشکار و مسالمتآمیز داشت. سازمان یک مجله درون سازمانی داشت بنام بانگ آزادی. گزارشهای روزمره و اطلاعات عمومی در زمینه چگونگی وضعیت حقوق بشر در کردستان ایران موضوعات اصلی مقالات این مجله را در برمیگرفت. بعد از مدتی برغم تلاش کبودوند، فعالیت آن محدود و کار سازمان متوقف گردید.
در طول سالهای 1997تا 1999 کبودوند سرگرم نوشتن در باره جنبشهای اجتماعی، حقوق زنان و دمکراسی بود. کتابهای او از این دوره کتاب نیمه دیگر درباره حقوق زنان، کتاب دمکراسی در برزخ در باره دوران گذار به جامعه دمکراتیک و کتاب جنبشهای اجتماعیاند. رژیم ایران برغم تلاش کبودوند و حتا بعداز چندین بار تجدید نظر در متن کتابها اجازه چاپ آنها را نداد.
در سال 1998 کبودوند تقاضای انتشار یک مجله هفتگی سراسری را کرد. بعد از 5 سال تلاش و انتظار سرانجام وزارت ارشاد در سپتامبر 2002 با انتشار آن موافقت کرده و اجازه صادر کرد. مجله هفتگی بهنام پیام مردم یک مجله تحلیلی بود که مطالبی در رابطه با حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق مردم کرد را در قالب مقالات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و زبانشناسی به زبانهای فارسی و کردی منتشر میکرد. کبودوند مدیر مسوول مجله بود. در ژوئن 2003، بهدنبال شکایت اطلاعات، کبودوند دستگیر شده و دادگاه اولیه حکم یکسال و نیم زندان تعلیقی برای او صادر کرد. کبودوند بعد از آزادی پیامی برای مقامات رسمی و دولتی فرستاد که در آن از دولت خواسته بود حقوق هویتی مردم کرد به رسمیت شناخته شده و رعایت شود. بهدنبال انتشار این پیام، انتشار مجله بە حکم دادگاه عمومی متوقف گردید.
در تلاشی دیگر برای دفاع از حقوق مردم کرد در ایران، کبودوند و گروهی از همکارانش تاسیس سازمان حقوق بشر کردستان را در آپریل2005 اعلام کردند. او ریاست سازمان را بهعهده داشته و سخنگوی رسمی آن بود. این نهاد غیردولتی، گزارشهایی را در رابطه با وضعیت و موارد نقض حقوق بشر در کردستان آماده میکرد. نهاد یک ارگان غیرسیاسی و غیرمذهبی بود. هم در تهران و هم درکردستان دفتر داشت. حدودن 200 گزارشگر محلی در سرتاسر مناطق کردنشین برای سازمان هم در قالب گزارشگر و هم دیدهبان حقوق بشر کار میکردند. هدف سازمان حمایت از حقوق بنیادی مردم براساس مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای بینالمللی، ترغیب به رعایت این مفاد در کردستان و توسعه فرهنگ همزیستی دوستانه بین مردم ساکن ایران از طریق دفاع از اصل برابری در مقابل قانون بود.
کبودوند در تنظیم گزارشها و ثبت موارد نقض حقوق بشر در کردستان از آپریل 2005 زمان تاسیس سازمان تا زمان دستگیریش فعالانه شرکت داشت. در طول این دوران یعنی از آوریل 2005 تا جولای 2007 بیش از 250 گزارش و مصاحبه تهیه و انجام گردید.
در اول جولای 2007، کبودوند در دفتر کارش در میدان ونک تهران توسط 4 نفر لباس شخصی دستگیر شد و از آنزمان در زندان بهسر میبرد. حقوق کبودوند بعنوان یک زندانی شدیدن نقض شده و او بهمدت 9 ماه در بخشهای 209 و 240 زندان اوین در سلول انفرادی بهسر برده است.
در تاریخ 23 اکتبر 2008، شعبه 15 دادگاه انقلاب، کبودوند را به 11 سال زندان محکوم کرد. شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر تهران مدت حبس او را به 10 سال و نیم تایید کرد. کبودوند به جرم «فعالیت برعلیه امنیت ملی از طریق تاسیس سازمان حقوق بشر کردستان و پخش شایعات علیه رژیم از طریق انتشار اخبار و ضدیت آشکارا با مجازات اسلامی سنگسار و اعدام و حمایت از زندانیان سیاسی» محکوم شد.
آقای کبودوند زندانی تعهد و اندیشه است و بهدلیل باور بە استفاده از حق آزادی اندیشه و بیان به شیوهای مسالمتآمیز و وقف سازمانش به دفاع از حقوق بشر در کردستان ایران مورد خشم قرار گرفته است
مدارکی که دادگاه به آنها استناد کرد تاسیس سازمان حقوق بشر کردستان در 2005، مکاتبه و ارتباط با دفتر سازمان ملل و مکاتبه با رییس سازمان ملل در آنزمان یعنی کوفیعنان بود. بهعلاوە بسیاری از دفاعیات معمولی که بر اساس قانون ایران مجاز میباشد همچون سند در جهت تحکیم حکم علیه کبودوند مورد استناد قرار گرفتهاست. برای نمونه مسئله برابری زن و مرد و مکاتباتی در این زمینه با کوفی عنان کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل مورد استناد قرار گرفته است. سازمان حقوق بشر کردستان فعالیت غیر قانونی آنگونه که در دادگاه به آن اشاره میشود، نداشته است. هیچکدام از موارد فعالیتهای سازمان و مدارک استناد شده علیه کبودوند نمیتواند تهدیدی برای امنیت ملی شمرده شود. این فعالیتها تنها قسمتی از فعالیت عادی و مرسوم و متعهدات یک مدافع حقوق بشر میباشند.
آقای کبودوند زندانی تعهد و اندیشه است و بهدلیل باور بە استفاده از حق آزادی اندیشه و بیان به شیوهای مسالمتآمیز و وقف سازمانش به دفاع از حقوق بشر در کردستان ایران مورد خشم قرار گرفته است.
کبودوند در زندان چندین بار سکته قلبی و مغزی کرده است. او از طپش قلب، گرفتگی عروق و بیماری کلیه و پرستات و سردردهای مزمن رنج میبرد. تقاضاهای خانواده او برای امکان معلاجه مورد بیتوجهی مقامات زندان قرار گرفته است. به او داروهای ضد اضطراب و مسکن مشکوک داده شده که برای او مشکلات تازهایی را از جمله عدم تمرکز و خوابآلودگی دایمی بههمراه آورده است. بهنظر میرسد عدم برخورداری از امکان معالجه متناسب بهعنوان نوعی اهرم فشار و تنبیه بر علیه او مورد استفاده قرار میگیرد. اخیرن در تاریخ 4 ژانویه 2011، خانواده او اطلاعاتی دریافت کردهاند که کبودوند مبتلا به سرطان پرستات بوده و نیازمند مراقبتهای ویژهایی است که دسترسی به آنها در زندان غیر ممکن میباشد.
نکته قابل توجه این است که همه نهادهای جامعه مدنی، زنان، حقوق بشری و سیاسی، روشنفکران و فعالان کردستان در سرتاسر دنیا یکپارچه از او بهعنوان کاندید جایزه نوبل صلح سال 2011حمایت میکنند. بهطور خلاصه کبودوند از طرف مردمش کاندید و حمایت میشود چراکه او سفیر فعالیتهای مسالمتآمیز و صلحآمیز برای رسیدن به حقوق بنیادی مردم کرد بوده و فعالیتهایش وی را کاندیدی شایسته و لایق این جایزه کردهاند. بهعلاوه مردم کرد میتوانند پیام تعهد جامعه بینالمللی را برای برقراری صلح و دوستی واقعی در کردستان از طریق جایزه صلح نوبل دریافت کنند.
کبودوند در نهادهای جامعه بینالمللی از جمله سازمان عفو بینالمللی و اتحادیه اروپا، فردی شناختهشده است. او جایزه هلمن را برای نویسندگان در بند در سال 2009 از دیدهبان حقوق بشر دریافت کرده است.
هم اکنون، کبودوند بهای گزافی را برای دفاع از حقوق بشر میپردازد و ما بهعنوان گروهی از فعالان زن کرد با ایدههای سیاسی متفاوت که ساکن اروپا هستیم در قالب یک کمیته موقت پشتیبانی کامل خود را از کاندید کردن کبودوند برای دریافت جایزه صلح نوبل اعلام کرده معتقدیم او شایستگی خود را برای دریافت این جایزه به اثبات رسانده است. تلاشهای او همواره در جهت ساختن دنیایی بهتر برای انسانها و تحقق حقوق بشر بوده است. کمیته ما بر اساس دفاع از حقوق و آزادیهای انسان شکل گرفته است.
با حترام
کمیته پشتیبانی از کاندیداتوری کبودوند برای دریافت جایزه صلح نوبل 2011
امضا کنندگان این نامه:
ندا شهبازی، شلر باپیری، ناهید مکری، مرضیه جوانمرد، جمیله رحیمی، شهین شهلایی، گلاله شرفکندی، شکوفه قبادی، نگین شیخ الاسلامی، زینب ایلخانیزاده، شهلا دباغی، سمیرا پوراندخت soraya fallah,
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»