رضا افتخاری/ رادیو کوچه
دفتری دیگر از مجموعهی اوراق ادبیات پارسی را میگشاییم و نگاهی خواهیم داشت به کتاب ارزشمند «حماسهسرایی در ایران»، نوشتهی استاد فقید دکتر «ذبیحاله صفا» و قسمتهایی از آن را خواهیم خواند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
مرحوم استاد صفا کتاب خود را با مقدمه آغاز میکند و در این مقدمه چنین مینویسد: «نزدیک بیست سال پیش محقق دانشمند آقای حسن تقیزاده که تحقیقات وی به زبان فارسی مشهور و معروف محققان است در مقدمهی احوال فردوسی چند صحیفهای در نهایت تحقیق و استقصا و با توجه به کتاب معروف «تئودور نولدکه» با نام حماسهی ملی ایران در این باب نگاشت اما سخن وی بیشتر به بحث در کتبی که در مقدمهی ظهور شاهنامهی استاد ابوالقاسم فردوسی در زبان فارسیست مقصور گشت و در حقیقت در آن مقالهی فاضلانه تنها جزیی از اجزای موضوع یعنی بحث در حماسهی ملی ایران مشروح افتاد و ما بقی چون به موضع تحقیق نویسنده، بیان احوال و آثار فردوسی بستگی نداشت متروک ماند.»
نگارنده از آن روز که نزدیک ده سال پیش در اثر برخی مطالعات و تحقیقات به اوستا راه جست و به مطالعات فاضلانهی محققان اوستاشناس پی برد و در اصل داستانهای اوستا به تحقیق و تتبع پرداخت، بر آن شد که میاد داستانهای اوستا و شاهنامه به مقایسهای بپردازد و وجوه ارتباط و پیوستگی آن را بهدست آورد. البته مطالعه و تحقیق در این باب مستمر و بر دوام بود اما هیچگاه مطالب شتی که در ذهن گرد میآمد بر اوراق و صحایف مسطور نمیفتاد تا در اوایل سال هزار و سیصد و هجده که پایان کار حقیر در دورهی دکترای ادبیات فارسی بود، پیشنهاد تعیین موضوع رسالهای از جانب دانشگاه تهران به نگارنده شد و من نوترین و مهمترین موضوعی را که شایستهی تحقیق یافتم بحث در حماسههای ملی ایران بود.
اما از همان آغاز امر بر دشواری کار و سختی و درازی راه آگاه بودم و میدانستم تحقیق و استقصا در این باب به رنجها و بیداریها و مرارتها باز بسته و از عقبات این راه حائل خستگیها پدیدار است، با این حال دل به دریا زدم و مردانه در این راه دشوار قدم نهادم و موضوعی برگزیدم که کار تحقیق در آن از حد رسالهی دکترا در میگذرد و به کتابی عظیم میرسد. اشکال بزرگ کار من در آن است که روایات و منظومههای حماسی همواره از قدیمترین ایام تمدن هر قوم آغاز میشود و از این رو عناصر تاریخی و ماقبل تاریخی هر ملت در آن وجود دارد. و بر محقق است که برای یافتن این عناصر تحقیقات خود را از آن ایام کهن آغاز و تحول و تکامل و تغییر و تبدیل روایات و ورود عناصر جدید در آن را دنبال کند و اندیشه را از خلال قرون اعصار مبهم و تاریک و حوادث پیچ در پیچ و وقایع نامعلوم بگذراند و آنگاه از این سفر دراز ارمغانها با خویش همراه آورد تا بهکار فهم حقیقت هر منظومهی ملی آید و وسیلهی آشنایی واقعی خواهنده با اصل و اساس و روایات و داستانهای آن شود. داستانها و روایاتی که بهظاهر از مقولهی خرافات و اوهام است اما در حقیقت مطالبی تاریخی و واقعیست که با گذشت روزگار و توالی ایام و تواتر اعوام بدین صورت در آمده است.
در ادامه و در پیشگفتار کتاب انواع شعر شماره و معرفی میشود، ناقدان پیشین در باب انواع شعر و چگونگی هر یک سخنها گفته و دفترها پرداختهاند اما نتیجهی سخن با همهی بحثهای آنان در این منحصر است که شعر را به سه نوع منقسم میتوان ساخت، شعر تمثیلی، شعر غنایی، شعر حماسی.
در تعریف شعر حماسی چنین آمده است: اما حماسه نوعی از اشعار وصفیست که مبتنی بر توصیف اعمال پلوانی و مردانگیها و افتخارات و بزرگیهای قومی یا فردی باشد به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد. موضوع سخن در اینجا امر جلیل و مهمی است که سراسر افراد ملتی در اعصار مختلف در آن دخیل و ذینفع باشند. مانند مشکلات و حوائج مهم ملی از قبیل مسئلهی تشکیل ملیت و تحصیل استقلال و دفاع از دشمنان اصلی و امثال اینان، چنانکه در شاهنامه و حماسههای ملی جهان ملاحظه میشود و یا مشکلی فلسفی مانند مسئلهی خیر و شر در قطعاتی از اوستا و منظومههای «بهشت گمشده» و «بهشت مردود» که جهانیان همگی آن را ارج و بهایی نهند.
در شعر حماسی دستهای از اعمال پهلوانی خواه از یک ملت باشد خواه از یک فرد بهصورت داستان و یا داستانهایی در میآید که ترتیب و نظم از همه جای آن آشکار است. از نقطه یا نقاطی آغاز میشود و به نقطه یا نقاطی پایان میپذیرد. ناقص و ابتر نیست و خواننده میتواند با خواندن آن داستان از مقدماتی آغاز کند و به نتایجی دست یابد. در یک منظومهی حماسی شاعر همچنان عواطف شخصی خویش را در اصل داستان وارد نمیکند و آن را به پیروی از امیال خویش تغییر نمیدهد و به شکلی تازه که خود بپسندد یا معاصران او بخواهند در نمیآورد و به همین منوال در سرگذشت و یا شرح پهلوانیهای قهرمان و کسانی که توصیف میکند هرگز دخالتی نمیورزد و به نام خود و آرزوی خویش در باب او داوری نمیکند چنانکه در شاهنامه و دیگر منظومههای حماسی میبینیم و هنگامی که بدانها رسیم در این باب سخن خواهیم گفت.
چون سخن بدین جا رسید از ذکر این نکته ناگزیریم که در ادبیات ملل تنها یک نوع حماسه چنانکه دیدهایم وجود ندارد، بلکه در عالم ادب بنا بر یک تقسیم دو نوع منظومهی حماسی میتوان یافت نخست منظومههای حماسی طبیعی و ملی و دیگر منظومههای حماسی مصنوع .
منظومههای حماسی طبیعی و ملی که عبارت است از نتایج افکار و قرایح و علایق و عواطف یک ملت که در طی قرون اعصار تنها برای بیان وجوه عظمت و نبوغ قوم بهوجود آمده و مشحون است به ذکر جنگها و پهلوانیها و جانافشانیها و فداکاریها و در عین حال مملو است از آثار تمدن و مظاهر روح و فکر مردم یک کشور در قرون معینی از ادوار حیاتی ایشان که معمولن از آنها به دورههای پهلوانی تعبیر میکنیم و از اینگونه منظومههای حماسی میتوان «ایلیاد»، «ادیسه» و در زبان پارسی «شاهنامه»ی حکیم ابوالقاسم فردوسی، «بهمننامهی» حکیم ایرانشاه و «گرشاسبنامهی» ادی طوسی، «برزونامه»، «جهانگیرنامه» و نظایر آنان را نام برد.
و دیگر منظومههای حماسی مصنوع، در این منظومهها سرو کار شاعر با داستانهای پهلوانی مدون و معینی نیست بلکه خود به ابداع و ابتکار میپردازد و داستانی را از پیش خود بهوجود میآورد. در اینگونه داستان ها شاعران آزاد و مختارند با رعایت قواعد و قوانینی که برای شعر حماسی در میان است هرگونه بخواهند موضوع داستان خویش را ابداع کنند و تخیل خود را در آن دخیل سازند. در ادبیات اروپایی از اینگونه منظومههای حماسی فراوان داریم و از آن قبیل است منظومهی «هانریاد» ولتر نویسنده و شاعر فرانسوی.
از این گذشته ممکن است شاعر حماسهسرا موضوع خود را از تاریخ روزگار پیشین حیات یک قوم بردارد که دوران نبرد و مبارزهی شدید با موانع طبیعی و دشمنان همسایه و مهاجمان و معاندان بزرگ بوده و یا از لحظات تاریخی یک قوم که در عین تمدن دچار حوادث شگرف و انقلابات عطیم مذهبی و اجتماعی شده باشد و این حوادث و انقلابها برای او همان احوال را ایجاد کند که در آغاز حیات ملی با آنها مواجه بوده است.
…………………………………………………………..
لازم به ذکر است که شعر ابتدای برنامه از «امیرحسین سام» است.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»