شراره سعیدی/ رادیو کوچه
در ادامه چالشهای توانفرسای مومنان در پاسخگویی منتقدان و داستانهای اسطورهای، تاریخی قرآن پس از طوفان نوح، زندگی یونس در شکم ماهی است.
به گفته قرآن:
«یونس از پیامبران بود. چون به آن کشتی پر از مردم گریخت، قرعه زدند و او در قرعه مغلوب شد. ماهی بلعیدش و او در خور سرزنش بود. پس اگر نه از تسبیحگویان بود، تا روز قیامت در شکم ماهی میماند. پس او را که بیمار بود به خشکی افکندیم و برفراز سرش بوته کدویی رویانیدیم و او را به رسالت بر صد هزار کس و بیشتر فرستادیم.»
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
اکبر گنجی ادعا میکند هیچ مورخی وقوع این واقعه را تایید نکردهاست. همچنین با توجه به گفته قرآن که «ماهی بلعیدش» و اینکه معده یک ماهی به اندازهای حجم ندارد که انسانی در آن زندگی کند و علاوه بر آن هضم نشود و به اضافه اینکه امکانات زنده ماندن (اکسیژن و غذا) برای مدت چهل شبانه روز «البته در قرآن زمان نیامده» در معده ماهی موجود نیست، این گفته قرآن از لحاظ علمی مردود است.
و همچنین داستان شکافتهشدن رود نیل و غرق شدن فرعون در آن، شکافتن دریا از طریق معجزه خداوند نیز یکی دیگر از مصادیق تعارض علم و دین است که هیچ مورخ مستقلی هم وقوع آن را تایید نکردهاست، و باید توسط متدینین پاسخ گفته شود، در قرآن آمده :
«و یاد کنید که دریا را برای شما شکافتیم و شما را رهانیدیم و آل فرعون را غرق کردیم و شما نظاره میکردید.»
از پاسخهای دشوار تبدیل انسان به حیوان است، در سوره «مائده» مومنان از دوستی با کفار و اهل کتابی که دین را استهزا میکنند، نهی شدهاند:
«اینان« کسانی هستند که خداوند لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و طاغوت را پرستیدهاند و «خداوند» آنان را بوزینه و خوک گردانده است، اینان بدمنصبتر و از راه راست «از همه«گمگشتهترند.»
همچنین در سوره نسا آمدهاست:
«اگر ایمان نیاورید، ممکن است به کیفر پیشینیان مبتلا شده، بهصورت بوزینه درآیید.»
همچنین مطابق آیات ۱۶۶- ۱۶۳ سوره اعراف و ۶۶- ۶۵ بقره، خداوند یهودیان را بهدلیل ماهیگیری در روز شنبه به میمون تبدیل کردهاست. تبدیل انسان به خوک و میمون، برخلاف انتظارات رایج علوم تجربی است. اگر قائلان به کلام اله بودن قرآن مدعیات قرآن را برتر از یافتههای بشری بدانند، نیازی به تاویل این داستان ندارند. در آن صورت میتوانند مانند «ملاصدرا»، «طباطبایی» و «جوادی آملی» این داستان را واقعگرایانه تفسیر کرده و مدعی شوند که خدا واقعن یهودیها را بهدلیل ماهیگیری در روز شنبه و استهزای مسلمین، به خوک و میمون تبدیل کردهاست. اما بسیاری از قائلان به کلام اله بودن قرآن، این داستان را تاویل میکنند.
قرآن به مسایلی پرداخته که ممکن است در دیده منتقد بس کوچک جلوه کند. از آن جمله است: مسایل خصوصی محمد با زنانش یا نزاعهای لفظی وی با مخالفانش. آمدن چنین مطالبی در قرآن دونشان کتابی دانسته شدهاست که بنا به ادعا کتاب هدایت بشر در همه اعصار است. واکنش عمومی مسلمانان به این دست از انتقادات این است که در همه آیهها آموزههاییاست که مومنان را به کار میآید. در زیر چند مورد از این مسایل که به انتقاد از قرآن انجامیدهاست ذکر میشود:
کینهورزی «محمد از ابولهب» که در قرآن ذکر شده و چنان انتقام کلامی از خدای عالمیان با بندهای حقیر توقع نیست، ابولهب که عموی محمد بود از مخالفان وی در مکه هم به شمار میآمد. درگیریهای محمد با وی و استخفافهایی که محمد از وی میدید به کینه محمد از وی انجامیده بود. این کینه بهصورت سورهای «سوره مسد» در قرآن بازتاب یافته و در آن حتا از طعنه به همسر ابولهب خودداری نشده است. این سوره که محتوایش دشنام و طعنهزدن به ابولهب است، علی دشتی میگوید، «از حیث موضوع قابل انتساب به پروردگار عالم نیست…. از ساحت کبریای آفریننده جهان و قادر مطلق دور است که به یک عرب نادانی دشنام دهد و نفرین کند و زن او را حمالهالحطب بنامد.»
متدینین این آیات را نیز مانند دیگر آیات دارای آموزههایی میدانند. از ۴ آیه سوره مسد مانند دیگر آیات، تعالیم فلسفی اسلامی گوناگون و زیادی برداشت شدهاست.
مشکل دیگر مطرح شده از قرآن بگو مگوی خدای عالم بر سر پسرنداشتن «محمد» است،محمد علیرغم داشتن زنان بسیار هرگز صاحب پسری نشد که به بلوغ برسد. همه پسرانش در کودکی میمردند. اهمیت داشتن فرزند ذکور در جامعه مردسالار عربستان صدر اسلام بر کسی پوشیده نیست. پس از مرگ دو تن از پسران محمد، «عاص بن وائل» سرکوفتی به محمد زد و وی را ابتر (دمبریده) خواند. سوره کوثر پاسخیاست که اله به وی میدهد. در بند پایانی سوره گفتهاست که هر که تو را طعن میکند خود دمبریدهاست. یکیبهدوی قادر متعال با عربی نادان آن هم در کتاب هدایت بشر، انتقاداتی برانگیختهاست.
البته مومنان این ۳ آیه را نیز مانند دیگر آیات دارای آموزههایی میدانند. برای نمونه از دید شیعه آیه نخست تنها آیه درمورد «فاطمه» است و شان نزول آن، مقام بالای کوچکترین دختر محمد است. آیه دوم هم که خدا دستور شکرگزاری و قربانی کردن را به پیامبر میدهد، نمونهای از مخالفت اسلام با فرهنگ آن زمان است که پسران را بزرگ میشمردند و دختران را زنده به گور میکردند. آیه سوم هم به نوبه خود از پیشگوییهای قرآن بهشمار میرود.
آنجا که مسایل همسران محمد، پیامبر اسلام پیش میآید، پاسخگویی به آن در قرن 21 تا حدود زیادی ناممکن میشود
اما آنجا که مسایل همسران محمد، پیامبر اسلام پیش میآید، پاسخگویی به آن در قرن 21 تا حدود زیادی ناممکن میشود، بخش مدنی قرآن آکندهاست از مطالب مربوط به نزاعهای میان محمد و همسرانش، یا نزاعها، حسادتها و رقابتهای همسران محمد میان خود. وجود کشمکشهای خصوصی چیز تازه یا عجیبی نیست. آنچه شگفتآور است، انعکاس این مسایل در کتاب هدایت بشری است. طبیعیاست که متدینین مطرح شدن این مسایل در قرآن را خالی از حکمت نمیدانند. مثلن میگویند که مطرحشدن مسایل زناشویی محمد در قرآن برای یاری مسلمانان در حل مسایل زناشویی خودشان است.
در اینجا چند نمونه از کشمکشهای خانوادگی، خصوصی اهل بیت پیامبر اسلام، که در قرآن بازتاب یافتهاست، آورده میشود:
در ماجرای ماریه قبطی که بسیار مشهور است، سخنان اله باعث شگفتی میشوند و دو زن دیگر را «عایشه و حفصه دختران عمر و ابوبکر را» تهدید میکند، «سوره تحریم، آیه 40»
چکیده آیات چنین است:
«پیامبر چرا از بهر دلخوشی زنانت حلال خدای را بر خویش حرام میکنی… خدا راه سوگندشکستن را برایتان باز گذاشتهاست… »
«چون پیامبر با برخی زنانش رازی در میان نهاد همین که زنی این سخن با دیگری باز گفت خدا فرستادهاش را از بهری از آن آگاهانید…»
«پس بهتر است شما دو زن «عایشه و حفصه» توبه کنید همانا کژدل گشتهاید. وگر پیغامبر طلاقتان دهد امید است که خدا همسرانی بهتر از شما به او دهد: «مومن و پاکیزه و … کالم و دوشیزه.»
این آیاتی که پشت سر هم در دفاع از محمد آورده شده منتقد را به شگفتی میاندازد که یک مسئله شخصی و خانوادگی و گفتوگوی زن و شوهر چگونه در قرآن مطرح میشود؟
و وقتی که عایشه در مقام انتقاد از محمد گفتهاست «میبینم که پروردگارت به انجام خواستههایت میشتابد».
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»