Saturday, 18 July 2015
20 March 2023

«کابوسی به‌یاد ماندنی»

2009 October 25

نوید غضنفری در وب‌لاگ خود «آسیاب‌ بادی‌های ذهنت» می‌نویسد: «این تازه‌ترین آلبوم «دریم تی‌اتر» محشر است؛ آلبوم Black Clouds & Silver Linings را می‌گویم، ترجمه‌ى عنوان آلبوم چیزی توی این مایه‌ها می‌شود؛ «ابرهای سیاه و روزنه‌ی امید». فضای این دهمین آلبوم استودیویی گروه پروگرسیو متال «دریم تی‌اتر» درست به اندازه‌ى عنوان‌اش غریب است. اولین ترک آن-  A Nightmare to Remember کابوسی به‌یاد ماندنی با پیانویی مور‌مورکننده آغاز و تمام می‌شود و بعد هم که بلافاصله ردیف‌های جهنمی و دیوانه‌وار سرازیر می‌شوند؛ این شروعی ویران‌کننده و حسرت‌برانگیزانه برای یک آلبوم است، باور کنید!

20091025-weblog- koocheh

16 دقیقه‌ی جهنمی که از لحاظ تغییر فرم به آثار بازی‌گوشانه‌ی موتزارت پهلو می‌زند. پتروچی دقیقا مشخص نیست روی فرت‌های گیتار الکتریک دارد چه غلطی می‌کند و جوردن رودس هم که ریف‌های خودش را می‌زند و این‌طوری پتروچی را هم‌راهی می‌کند. ترانه‌های این آلبوم کابوس‌وار گوتیک را جان پتروچی بزرگ و مایک پورتنوی سروده‌اند و قصه‌ى همه‌ى قطعه‌ها به‌جز یکی، از تجربه‌ها و رنج‌های زندگی شخصی‌شان می‌آید. مثلا همین قطعه‌ى «کابوسی به‌یاد ماندنی» را پتروچی درباره‌ى تصادف مهیبی نوشته که توی بچگی برایش رخ داده و در آن حضور داشته.
اما گُلِ سرسبد همه‌ى این آلبوم قطعه‌ای است با عنوان “Wither”/ «آشفته‌شدن» که البته «پژولیدن» یا «پلاسیده‌شدن» هم معنی می‌دهد، اما با توجه به حکایت و ترجمه‌ى متن آن که یک‌جوری حدیث نفس پتروچی است از پروسه‌ى پریشان‌کننده و توامان برانگیزاننده‌ى «نوشتن آهنگ» که با صدا و سبک کوئین‌وارِ کوین جیمز لابری- وکالیست گروه- اجرا می‌شود، همان ترجمه‌ى «آشفته‌شدن» برای عنوان قطعه صحیح‌تر به‌نظر می‌رسد. این قطعه‌ى با ریتم بالاد 5 دقیقه‌ای درواقع یک زنگ تفریح لذت‌بخش و آرام برای تمام دقایق دیوانه‌وار و کوبنده‌ى سراسر آلبوم نیز هست. ترجمه‌ى این قطعه‌ى ذاتا دهه هشتادی را این‌جا بخوانید، روایت پتروچی و «دریم تی‌اتر» عزیز از پروسه‌ى خلق، همان موقع ترسناک و آشنای مواجهه با کاغذ سفید؛ لحظه‌ى تولد کلمه. قطعه‌ی «آشفته‌شدن» انتقام همه‌ی ماست از لحظه‌های سخت و غریب زایمان کلمه. هم‌تای آن را در تفسیر این لحظات ندیده‌ام.»

آشفته‌شدن
بذار بیرون بیاد، رهایش کن
فضای خالی را احساس کن
نامطمئن کلمه‌ها را بیاب و بذار بیرون بیاد

به پایین خیره‌شو، زُل بزن به پایین
هیچ‌چیز به ذهن نمی‌آد
جایی بیاب که آب را به شراب مبدل کند

من اما احساس می‌کنم به جایی نرسیدم
و انتهایی هم (برایش) نمی‌بینم

پس آشفته شده‌ام
و خودم را فرومانده می‌یابم
تسلیم می‌شوم و همه‌چیز شفاف می‌شود
ازکاراُفتاده می‌شوم
و می‌گذارم قصه راهنمایی‌ام کند

به‌جریان بیندازش، روشن‌اش کن
بذار احساس‌ات جاری شود
چشمان‌ات را ببند
چیزی را ببین که می‌شناسی

بگشای‌اش، بازش کن
با “تفسیر” درنیُفت
بذار بیرون بیاد
کمک‌کن حافظه‌ات پابگیرد
هم‌چنان به‌خاطر عدم شفافیت تحلیل می‌روم
حس می‌کنم که می‌خواهم تسلیم شوم

پس آشفته شده‌ام
و خودم را فرومانده می‌یابم
تسلیم می‌شوم و همه‌چیز شفاف می‌شود
ازکاراُفتاده می‌شوم
و می‌گذارم قصه راهنمایی‌ام کند

من آشفته شده‌ام
و منصرف می‌شوم

انعکاسِ نورِ روی صفحه
(نشان می‌دهد) دنیایی خلق خواهد شد

من در تأمل غرق شده‌ام
کلمه‌هایم درهم می‌شکنند
و همه‌ی بهترین ساخته‌هایم
می‌سوزند و ازبین می‌روند

فکر شروع دوباره
کرخ‌ام می‌کند
دوباره قطعه‌ای را بی‌خیال می‌شوم
یک‌بار دیگر جرقه‌ای ازدست می‌رود

آشفته شده‌ام
و خودم را فرومانده می‌یابم
تسلیم می‌شوم و همه‌چیز شفاف می‌شود

من آشفته شده‌ام
و خودم را فرومانده می‌یابم
تسلیم می‌شوم و همه‌چیز شفاف می‌شود
ازکاراُفتاده می‌شوم
و می‌گذارم قصه راهنمایی‌ام کند

آشفته شده‌ام
و منصرف می‌شوم

انعکاسِ نورِ روی صفحه
(نشان می‌دهد) دنیایی می‌خواهد خلق شود
دنیایی که تو خلق می‌کنی

بذار بیرون بیاد، رهایش کن

«محتوای این مطلب به الزام نظر رادیوکوچه نیست»

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: