Saturday, 18 July 2015
29 March 2023

«تونس و انقلاب نان و کرامت»

2011 January 21

آن‌چه در این بخش می‌آیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

مهرداد فرهمند/بی‌بی‌سی

منبع

جرقه انقلاب تونس را شعله آتشی زد که جوان بیکار تونسی خود را در آن سوزاند، جوانی که با داشتن تحصیلات دانشگاهی کاری نیافته بود و روی گاری دستی سبزی و میوه می‌‌فروخت، اما پلیس همین گاری دستی را هم از او گرفت.

این جوان، از فرط غم نان، مرگ را در کشوری به زندگی ترجیح داد که بیش از هشتاد درصد تولیدات صنعتی اش به خارج صادر می شود و از لحاظ توان عرضه کالا و خدمات قابل رقابت در بازارهای جهانی (قدرت رقابت پذیری اقتصادی) مقام سی و دوم در جهان را داراست، یعنی برتر از کشورهایی اروپایی هم‌چون اسپانیا و ایتالیا.

تونس پس از ترکیه، دومین کشوری است که با اتحادیه اروپا وارد توافق‌نامه تجارت آزاد شده و با طی دوره آزمایشی این توافقنامه، اکنون از معافیت‌های گمرکی گسترده ای در تجارت با اروپا برخوردار است.

زین‌العابدین بن علی که اکنون از کشورش فراری شده، در طول 23 سال ریاست جمهوری، برنامه هایی اقتصادی را برای توسعه تونس دنبال کرد که نهادهای مالی بین‌المللی آن را نمونه ای موفق و الگویی برای دیگر کشورهای در حال توسعه اعلام کردند.

در دوران همین رئیس‌جمهور، تونس به یکی از گردشگاه‌های پرطرفدار گردش‌گران خارجی تبدیل شد که این کشور را نمونه‌ای از ثبات، امنیت و رونق اقتصادی می‌دیدند.

به راه افتادن «انقلاب نان» در کشوری با چنین ویژگی‌هایی، دیدگاه ابن خلدون دانشمند تونسی را به یاد می‌آورد که بیش از ششصد سال پیش نوشته بود جامعه‌ای که بیش از حد به رفاه و شکم سیری تمایل پیدا کند، حکومتش سرنگون می‌شود.

اما آیا انقلاب تونسی‌ها از سر رفاه زدگی و شکم سیری است؟

الگوی توسعه اقتصادی

حکومت زین العابدین بن علی برای توسعه اقتصادی، هم‌چون بیشتر کشورهای خواهان توسعه، شیوه و نسخه بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را پیروی کرد، عضو سازمان تجارت جهانی شد، یارانه‌ها و سیاست‌های حمایتی را متوقف کرد، دست سرمایه گذاران خارجی را کاملن بازگذاشت و با گشاده‌دستی به آن‌ها امکان داد تا زمین‌های کشاورزی حاصل‌خیز را که از منابع اصلی درآمد کشور بودند خریداری کنند و مالک شوند.

چنین سیاست‌هایی ثروت وارد کشور کرد، خیلی‌ها ثروتمند شدند، فرهنگ مصرف‌گرایی هم که به لازمه تجارت آزاد جهانی تبدیل شده همراه با آن آمد، ظاهر تونس شیک شد، ساحل مدیترانه ای اش برای گردش‌گران اروپایی جذاب شد و فضای باز اجتماعی به یادگار مانده از دوران استعمار فرانسه به جذب گردش‌گران میدان داد، دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی متعدد از همه جا سربرآوردند و آمار دانشجویان و تحصیل‌کردگان بالا رفت.

از سوی دیگر، خرده کاسبان، تولیدکنندگان جزء، کشاورزان سنتی و روستاییان مناطق بیابانی کم‌تر حاصلخیز جنوب از این شیوه توسعه زیان دیدند و همراه با کارگرانی که درآمدشان پا به پای تورم حاصله از ورود ثروت به کشور پیش نرفت به طبقه فرودست رانده شدند.

با این حال، از لحاظ آماری تنها کم‌تر از چهار درصد مردم تونس به زیر خط فقر رانده شدند و برآورد سازمان ملل متحد هم شاخص توزیع ثروت (ضریب جینی) در این کشور را کم‌تر از چهار دهم یعنی بهتر از کشورهایی هم‌چون آمریکا، روسیه، چین و ترکیه نشان می‌دهد.

اما میزان بیکاری و سیل دانش‌آموختگان دانشگاهی که بازار کار جواب‌گوی نیازشان به اشتغال نبود به وضعیت نگران کننده‌ای رسید تا آنجا که آمار رسمی نرخ بیکاری در تونس بیش از چهارده درصد برآورد شده است و همین خیل عظیم بیکاران از شکل‌دهندگان اصلی جنبش خیابانی شدند.

اقتصاد بدون سیاست

با این حال، به نظر نمی‌رسد پیامدهای سیاست‌های توسعه اقتصادی دولت و بیکاری و نارضایتی بخشی از جامعه از وضعیت معیشتی شان، نیروی محرکه کافی برای به راه افتادن «انقلاب نان» باشد و خیلی از رسانه‌ها هم عنوان «انقلاب نان و کرامت» را برای جنبش اعتراضی تونس مناسب‌تر دیده و معتقدند سراغ ریشه خشم مردم را باید در همین زیر سؤال رفتن «کرامت» آنان گرفت، «کرامت»  مردمی که نه امکان مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها به آنان داده می شد و نه مجال نقد حاکمان در رسانه‌ها.

رئیس‌جمهوری با کودتا روی کار آمده و منتخب مردم نبود و قانون‌گذاری در دست حزب حاکم قرار داشت، بی آنکه شرایطی برای رقابت احزاب دیگر با این حزب فراهم آورده شود.

انباشت قدرت و ثروت و یکه تاز بودن طبقه حاکمه، گسترش فساد اداری و تبعیض را به همراه آورده بود و هرچه عمر چنین طبقه‌ای بیشتر می‌شد، نارضایی از آن نیز افزایش می‌یافت.

پیش از آن‌که آن جوان دانشگاه رفته سبزی فروش دست به خودسوزی بزند، انتشار افشاگری‌های ویکی لیکس باعث یادآوری شایعات و دانسته‌های مردم از زندگی زین‌العابدین بن علی و خانواده اش و فساد در طبقه حاکمه شده و کاسه خشم ناراضیان را به آستانه لبریزی رسانده بود.

سرانجام، تونس نمونه‌ای برای به کرسی نشاندن این نظریه شد که توسعه اقتصادی و سیاسی از یکدیگر جدایی ناپذیرند و رشد اقتصادی بدون توسعه سیاسی به شکست می‌انجامد.

این چنین شد که با ناباوری جهانیان، آتشی که سالیان طولانی زیر خاکستر مانده بود چنان زبانه کشید که زین‌العابدین بن علی را ظرف چند روز از موضع نسبت دادن نا آرامی‌ها به خارجیان و تروریست خواندن تظاهرکنندگان به فرار از کشور رساند.

نان به جای ایدئولوژی

زمینه‌های شکل‌گیری و شیوه بروز «انقلاب نان» تونس به دیگر انقلاب‌های معاصر و گذشته شباهت دارد اما برخلاف آن‌ها، فاقد رهبری واحد و منسجم و جهت‌گیری ایدئولوژیک است.

تشکل‌های صنفی و اتحادیه ها از سویی و حزب پیشرو دموکراتیک به عنوان مهمترین حزب مخالف دولت از سوی دیگر تلاش کردند نقش هدایت‌گر جنبش را به عهده بگیرند اما روند خارج از کنترل اعتراض‌ها و تظاهرات میزان مؤثر بودن سازماندهی‌های این نهادها را زیر سوال برد و رخ‌دادهایی هم‌چون حمله به فروشگاه‌ها و غارت اموال عمومی و ناامنی را هم رقم زد که به نوبه خود می‌تواند عاملی برای ضربه زدن به کلیت جنبش و بهانه‌ای برای کودتای نظامی به نام حفظ نظم عمومی و امنیت و در نتیجه، سرکوب انقلاب شود.

با این حال، انقلاب تونس تا هر مرحله‌ای هم که پیش برود، رخ‌داد بزرگی در تاریخ معاصر جهان عرب است و تا هم اینجا هم الهام‌بخش مهمی برای دیگر مردمان جامعه عربی شده که زندگی مشابه مردم تونس دارند.

بسیاری از ایرانیان هوادار «جنبش سبز» به انقلاب تونس نگاهی حسرت آلود دارند یا به دنبال مقایسه آن با حرکت اعتراضی سال گذشته در کشور خود و الگو گرفتن از آنند، عباراتی هم‌چون «چطور مردم تونس تونس ولی مردم ایران نتونس» در جایجای صفحات اینترنتی فارسی به چشم می‌خورد.

اظهارنظرهای مشابه در سطحی گسترده‌تر میان مردمی که در کشورهای عربی با شرایط مشابه تونس زندگی می‌کنند به گوش می‌رسد، بعضی از خود انتقاد می‌کنند که چرا هم‌چون تونسی‌ها به پا نمی‌خیزند، با عباراتی هم چون: «تونس آزادی را انتخاب کرد و مصر چیپس با طعم میگو» و بعضی دیگر هم از تونس الهام گرفته و زمزمه اعتراض از گوشه و کنار آن‌ها با صدای بلندتری به گوش می‌خورد.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , ,