Saturday, 18 July 2015
24 March 2023
مجله جاماندگان - خدایان نجات‌شان نمی‌دهند( قسمت چهاردهم)

«الله، خدای اشتراکی و پیر»

2011 January 22

شراره سعیدی/ رادیو کوچه

مومن به اسلام کسی است که در ذهنش هیچ خدایی نیست مگر خدای محمد که فرستاده اوست. تمام اصول زیستن بر پایه صحت این ادعا است. اما برای کسانی که به این اصل و دیگر باورهای ثابت، آمده در قرآن «هم‌چون آخرین پیامبر بودن محمد، قیامت و…» اعتقاد نداشته باشند جهنم در نظر گرفته ‌شده‌ است:

«ولی» کسانی که کافر شوند، و آیات خدا را تکذیب کنند آنانند که اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود‌.»‌

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

«بگو: چه می‌بینید، اگر عذاب خدا به ناگاه یا آشکارا بر شما فرود آید، آیا جز ستم‌کاران هلاک می‌شوند؟ ما پیامبران را جز برای مژده‌دادن یا بیم کردن نفرستاده‌ایم پس هر کس، که ایمان آورد و کار شایسته کند، بیم‌ناک و محزون نمی‌شود. و به کسانی که آیات ما را تکذیب کرده‌اند، به کیفر نافرمانی‌شان، عذاب خواهد رسید‌.»

منتقدان معتقدند روح خشونت‌ورزی در جای‌جای قرآن به چشم می‌خورد. به‌طور مثال قرآن در مورد نحوه مجازات ناباوران در جهنم می‌گوید: «آنان را که به آیات ما کافر شدند به آتش خواهیم افکند هر‌گاه پوست تن‌شان کامل برشته شود پوست‌شان را از نو دهیم، تا عذاب خدا را بچشند خدا پیروزمند وحکیم است.»

و البته روایت مجازات‌های تاریخی هولناک گذشتگان نیز برای مجاب کردن مسلمین به تسلیم نیز از نقاط ضعف «کتاب آسمانی برای کلیه ادوار» عنوان شده است،  محمد در قرآن مهم‌ترین شخص و آخرین نفر از میان چندین پیامبر فرستاده شده معرفی می‌شود. الله عنوان می‌کند که چندین ملل مختلف پیش از محمد را نابود کرده‌است به این دلیل که از دستورات و هشدارهای او اطاعت نکرده‌بودند: «آیا ندیده‌اند که پیش از آن‌ها چه مردمی را هلاک کرده‌ایم؟ مردمی که، درزمین مکنت‌شان داده بودیم، آن‌چنان مکانی که به شما نداده‌ایم. و برای‌شان از آسمان باران‌های پی‌در‌پی فرستادیم و رودها از زیر پای‌شان روان ساختیم آن‌گاه به کیفر گناهان‌شان هلاک‌شان کردیم و پس از آن‌ها مردمی دیگر پدید آوردیم »

«چه بسا قریه‌هایی که مردمش را به هلاکت رسانیدیم، و عذاب ما شب هنگام یا آن‌گاه که به خواب نیم‌روزی فرو رفته بودند به آنان در رسید.»

قرآن در چندین نمونه از داستان‌های متون قدیمی‌تر مذهبی را هم‌چون داستان ابراهیم تکرار می‌کند. اغلب داستان‌های این‌چنینی بر مجازات‌های الله تاکید می‌کنند یا در مورد خشونت او سخن می‌گویند و در نهایت مردم را به ترسیدن از الله وا‌می‌دارند.

«فرعون در میان مردمش ندا داد که: «ای قوم من، آیا پادشاهی مصر و این، جویباران که از زیر پای من جاری هستند از آن من نیستند؟ آیا نمی‌بینید؟ آیا من بهترم یا این مرد خوار ذلیل که درست سخن گفتن نتواند؟ چرا دست‌هایش را به دست‌بندهای طلا نیاراسته‌اند؟ و چرا گروهی از فرشتگان هم‌راهش نیامده‌اند؟ پس قوم خود را گمراه ساخت تا از او اطاعت کردند، که مردمی تبه‌کار بودند. چون ما را به خشم آوردند، از آن‌ها انتقام گرفتیم و همگان را غرقه ساختیم. آنان را در شمار گذشتگان و داستان برای آیندگان کردیم.»

و هم‌چنین شکست جالوت از داوود در قرآن به الله نسبت داده شده و به‌طرز مذهبی‌مابانه‌ای نقل می‌شود:  «چون با جالوت و سپاهش رو به رو شدند، گفتند: ای پروردگار ما، بر ما شکیبایی ببار و ما را ثابت‌قدم گردان و بر کافران پیروز ساز. پس به خواست خدا ایشان را بشکستند و داود جالوت را بکشت و خدا به، او پادشاهی و حکمت داد، و آن‌چه می‌خواست به او بیاموخت و اگر خدا بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی‌کرد، زمین تباه می‌شد، ولی خدا بر جهانیان فضل و کرم خویش را ارزانی می‌دارد.»

اما آن‌چه نمودی نازیبا داشته، خشونت علیه دیگر ادیان و «دشمنان» است که شمشیر نقد منتقدان را تیز کرده، گرچه آیاتی در قرآن یافت می‌شود که تحمل دیگر ادیان را توصیه می‌کند و مثلن از عدم اجبار در دین سخن می‌گویند اما این‌گونه آیات کاملن در برابر آیاتی در قرآن که خشونت علیه دیگر ادیان را ترویج می‌کنند ناچیز به شمار می‌آیند.

به عقیده منتقدان، مشکل قرآن نه تنها تناقض آیات در جنگ و صلح است بلکه فراوانی بیش از حد آیاتی است که به خشونت با هدف رضای خدا، جنگ‌جویی و سازش‌ناپذیری جنبه قانونی داده‌است. خشونت در راه الله در قرآن هم عادلانه فرض شده‌است و هم توسط الله یا محمد بر مسلمانان تکلیف شده‌است: «جنگ بر شما مقرر شد، در حالی که آن را ناخوش دارید، شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برای‌تان ناپسند افتد خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.»

در قرآن همواره جبهه جنگ بین دو طرف به‌صورت خوبی «ما» و شر «دیگران» تقسیم‌بندی می‌شود: «آنان که ایمان آورده‌اند، در راه خدا می‌جنگند، و آنان که کافر شده‌اند در راه شیطان. پس با هواداران شیطان قتال کنید که مکر شیطان ناچیز است.»

در قرآن مسیحیان، یهودیان و مشرکان با برخوردهای سختی من جمله خشونت‌های عادلانه‌ فرض‌شده مواجه می‌شوند:‌ «و چون ماه‌های حرام به پایان رسید، هر‌جا که مشرکان را یافتید بکشید و بگیرید و به حبس افکنید و در همه‌جا به کمین‌شان نشینید اما اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند، از آن‌ها دست بردارید، زیرا خدا آمرزنده و مهربان است.»

در تمام آیات مکی، قرآن در همه موارد موید خط فکر اعتقادی یهودیان و مسیحیان است. اولین نشانه‌های اصطکاک با یهودیان در قرآن در سال دوم هجرت آغاز می‌شود در حالی که مسیحیان هم‌چنان مورد تایید و حتا ستایش قرار می‌گیرند. بعدن بنا به‌دلایلی به تدریج در آیه‌ها نشانه‌های انتقادی‌ای به یهودیان نمایان می‌شود.

یهودیان به رباخواری «بر خلاف دستورات تورات» و به دست‌کاری در کتاب مقدس خود از طریق حذف برخی از قسمت‌های آن متهم می‌شوند و بابت خطاهای گذشته خود مورد نکوهش قرار می‌گیرند، روزه یوم کیپور یهودیان تبدیل به روزه ماه رمضان مسلمانان می‌شود و بیت‌المقدس جای خود را به مکه به‌عنوان قبله مسلمین می‌دهد، اما در نهایت با به‌وجود آمدن برخی مسایل میان محمد و یهودیان آیات قرآن جنبه رویارویی و بعضن جنگ‌طلبی به خود می‌گیرد. یهودیان در قرآن معمولن به قبایل سه‌گانه یهود در زمان محمد یعنی «بنی‌نضیر»، «بنی‌قینقاع» و «بنی‌قریظه» اشاره دارد.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , ,