مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
مـتین سـال مه
یکی از معضلات پیچیدهای که در جوامع مذهبی رایج و مرسوم است نوع برخورد مردم جامعه با دگرباشان است. این قشر که همچون دیگران حق زندگی توام با آرامش را دارند متاسفانه مورد بی مهریهای فراوانی قرار میگیرند که گه گاه باعث بروز مشکلات عدیدهای برای این عزیزان می گردد. مشکلاتی که با انباشتهشدن آن روی هم بعضن افراد را به بن بستی میکشاند که نهایتن منجر به خروج آنان از کشور میشود؛ خروجی که معمولن با امید رسیدن به آرامش وزندگی بهتر و از همه مهمتر توجه جامعه به آنها میباشد.حال اگر این افراد با این دید از جامعه خود خارج شوند وبا برخوردی سرد وبیروح؛ توام با بیتوجهی رویارو شوند و این بار به بن بستی غریبانه برسند چه عاقبت شومی در انتظارشان است…؟
در ادامه توجه شما را به مصاحبهای تامل برانگیز با یکی از پناهجویان دگرباش مینمایم که به دلیل بسته شدن پروندهاش توسط کمیساریای عالی پناهندگان ترکیه و مشکلات عدیده اجتماعی و معیشتی در ترکیه اقدام به خودکشی نموده است که خوشبختانه با اقدام سریع و به موقع دوستانش هم اکنون زنده است ودوران نقاهت را سپری میکند: (لازم به توضیح است که به دلیل مساعد نبودن وضعیت روحی ؛ این هموطن، پاسخ سوالات را به اختصار داد و گزارش با حساسیت خاصی تهیه وتنظیم گردیده است).
در ابتدا از ایشان میخواهیم که خودشان را برای ما معرفی کنند که چنین پاسخ می دهد:
.سلام؛ من سامان هستم ؛ 27 ساله ؛ متولد شهر رودبار و در خانوادهای تقریبن متوسط و با سختیهای فراوان بزرگ شدهام..
سوال دوم دلیل خروج اش از ایران بود پرسیدیم: چرا از ایران خارج شده اید؟ وچه مدتی است که در ترکیه هستید؟
به دلایل گوناگون از جمله وضعیت بد اجتماعی در مورد افرادی مثل من وعدم حمایتهای دولتی چارهای جز خروج از ایران را برای رسیدن به آرامش نداشتم…والان 13ماهه که در ترکیه هستم..
سوال بعدی ما راجع به پرونده ایشان بود که پاسخ داد…5 ماه بعد از ورود من به ترکیه از طرف«یو اِن» برای من وقت مصاحبه تعیین شد… 3ماه بعد از مصاحبه اول به مصاحبه مجدد دعوت شدم…2 ماه بعد از مصاحبه مجدد استیناف خوردم که در حال حاضر هم حدود 3 ماه است که از این موضوع گذشته و پرونده من بسته شده است..
در ادامه از ایشان از اقدامی که راجع به پرونده خویش انجام دادهاند پرسیدیم که پاسخ دادند:
تنها کاری که از دست من بر میآمدهاست نوشتن نامه وتقاضای باز شدن مجدد پرونده بوده است که انجام دادهام..
از ایشان پرسیدیم که آیا این تقاضای شما نتیجهبخش بوده است؟
نه
اگر اشکالی نداره بفرمایید که با چه کسی یا کسانی در ترکیه زندگی میکنید؟ واینکه با چه مشکلاتی در ترکیه دست به گریبانید؟من با شوهر خواهرم زندگی میکنم و مشکل عمدهای که من در ترکیه با آن روبرو هستم عدم توجه مناسب «یو اِن»به نوع پرونده من…من یک دگرباش هستم؛ شهری که بالجبار در آن سکونت دارم؛ شهری است مذهبی که مردم آن با عقاید سنتی خود در آن زندگی میکنند و وضعیت من برای مردم این شهر کاملن غیر قابل هضمه…
میشه مشخصن به نمونهای اشاره کنید؟
بله؛ مثلن مدتی قبل در خیابان چند جوان با دیدن من شروع به تحقیر و بهانه تراشی کرده و با ایجاد درگیری من رو شدیدن مورد حمله قرار داده و با چاقو مجروح کردند…
اگر موافق باشید چند سوال هم در مورد اقدامی که کردید بپرسم…چطوره خود شما توضیحی راجع به این موضوع بدهید…
من بعد از بسته شدن پروندهام و با دریافت فشارهای گوناگون من جمله تحقیر و عدم امنیت جانی و اجتماعی ومهمتر از همه قطع امید از حمایتهای «یو اِن» به بن بستی غریب و سرد رسیدم که منجر به این تصمیم شد.
وی در ادامه گفت: چون من مشکلاتم را به کسی نمیگفتم در درون خودم میریختم تصمیم به خودکشی گرفتم و هیچ کس در جریان کار من نبود. دوستانم که در منزل ما به عنوان میهمان بودند متوجه اقدام من شدند و اقدام به جلوگیری کرده به طوری که بلافاصله خودم را در بیمارستان دیدم و همین جا از همشون تشکر میکنم ؛چون واقعن همشونو به دردسر انداختم.
از انگیزهاش در انجام چنین عملی پرسیدیم که پاسخ داد: همه چیز رو برای خودم تمام شده میدانستم و میخواستم با انجام این کار هشداری جدی به سازمانهای مربوطه داده تا از این به بعد دیگران را مثل من اذیت نکنند.
در پایان گفتو گو با ایشان از پیگیری سازمانهای ذیربط در ارتباط با پناهجویان پیرامون این قضیه پرسیدیم که ایا واکنشی نشان دادهاند یا نه؟ که پاسخ داد:
نه به هیچ وجه. مسوولین مربوطه علی رغم وضعیت من و امثال من که کم هم نیستند خیلی بیتفاوت از کنار این قضیهها میگذرند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»