Saturday, 18 July 2015
24 March 2023
قصه‌های ما، از رویا تا واقعیت

«عمود بر آب»

2011 January 23

شهره شعشعانی/ رادیو کوچه

ghesseha@koochehmail.com

«جواد جواهری» در سال 1341 در لنگرود به دنیا آمد، با آغاز انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانش‌گاه‌ها هنگامی که هنوز بیست سال بیش نداشت ایران را ترک کرد، در فرانسه اقامت گزید و رشته کامپیوتر را تا اخذ مدرک فوق‌لیسانس ادامه داد.  نخستین اثرش به نام «رخ» در سال 1989 به چاپ رسید. او در حال حاضر مدیر یک شرکت نرم‌افزار کامپیوتری است که خود تاسیس کرده است. جواد جواهری از همان دوران دبستان جذب شعر و داستان شد، تا آن‌جا که در حال حاضر به‌رغم مشغله زیاد از فرصت‌های مرده‌ای که به دلایل شغلی ناچار به سفر به ویژه با قطار می‌شود، استفاده کرده و داستان می‌نویسد. «مارسل پروست» و «بورخس» را الهام‌بخش خود می‌داند و علاقه ویژه‌ای به آثار «کالوینو»، «سلین» و «فیلیپ راث» دارد. هوانوردی همیشه او را مجذوب کرده تا آن‌جا که تشویق شد لیسانس خلبانی‌اش را نیز بگیرد.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

آثار او مجموعه‌ای است از خاطرات یا تجربه‌های شخصی. خلق اثرش، با برخورداری از حافظه‌ای قوی در ضبط جزییات، غالبن با یک تصویر کلید می‌خورد. خودش می‌گوید: «گمانم کسی نامم را صدا کرد، جایی در یکی از شهرهای گم در جنوب فرانسه. یکی از داستان‌های «کوچه‌های موازی» چنین آغاز شد.»

او پیش از نگارش، حکایتش را  برای دوستی یا عزیزی روایت می‌کند و بعد از چند بار روایت، دست به نوشتن می‌زند. خودش ترجیح می‌داد می‌توانست به جای نوشتن، قصه‌هایش را به شیوه پرده خوان‌ها ارایه دهد.

برای معرفی به‌تر جواد جواهری از یکی از دوستانش «محمد‌ رضایی‌راد» که نمایش‌نامه‌نویس سناریست و منتقد ادبی مقیم ایران است و در این سال‌ها از نزدیک در جریان کار هنری او بوده نقل می‌کنیم:‌

«جواد به رغم آن‌که زاده‌ی دهه چهل خورشیدی است اما به نسبت آن روزها خانواده‌ای کم جمعیت داشت که از همان اندک نیز، اکنون جز یک خواهر برایش نمانده است. تندباد دهه‌ی شصت به سرعت برادر، پدر و مادرش را در کام خود فرو برد. 27 سال پیش از ایران بیرون آمد و دیگر هرگز به آن‌جا بازنگشت. 27 سال است که ساکن پاریس است. 27 سال است که جز در رویا لنگرود را ندیده است، اما هر رودخانه‌ای که در قصه‌هایش می‌بینیم، همان رودخانه‌ای است که از میان شهر لنگرود می‌گذرد، از هر شهری که در قصه‌هایش بگوید، عاقبت سر از کوچه پس کوچه‌های لنگرود در خواهد آورد. هرچند این نوستالژی نیست که او را به زادبوم می‌کشاند، به عکس احساسی است آمیخته با عشق و ترس و اضطراب، کشف زخم‌هایی است که گویی هم‌زمان در تن او و در تن آن سرزمین حک شده‌اند. زخم‌هایی که تنها با یادآوری و بازخوانی و تنها در درون ادبیات درمان می‌شوند.

رابطه‌ی جواد جواهری با قصه‌نویسی رابطه‌ای جبری نیست، به همین دلیل می‌تواند سال‌ها آن را رها کند اما به همین دلیل هر بار با میل و عشق به آن بازمی‌گردد. و باز به همین دلیل است که او اندک و گزیده نوشته است. تنها دو مجموعه داستان: «رخ» و «کوچه‌های موازی» به زبان فارسی و دو رمان به زبان فرانسه: «آه فرشته: که در سال ۱۳۸۱ در فرانسه به چاپ رسید و «شاه سیاه‌پوشان» که در دست انتشار است.»

داستان «عمود بر آب» از مجموعه داستان‌های کوتاه «کوچه‌های موازی» انتخاب شده است.

موسیقی متن:

Le carnaval des animaux : Camille Saint-Saëns

Ombre légère: Meyerbeer

Soprano: Natalie Dessay

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , , , ,