مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
سیدرضا حسینی (مدحی)
از آنجاییکه نظام جمهوری اسلامی هر از چند گاهی از تثبیت پایههای نظام دم میزند خواستم نکاتی را هر چند ملموس برای آن دسته از یاران که خود را در جنبش سهیم میدانند و علیه نظام جور و جهل برخاستهاند و دست یاری به سوی ما دراز کردهاند یاد آور شوم و آن اینکه تا آنجا که همگان بر آن واقفند این است که نظام شاهنشاهی در دوره قبل از این رژیم بر سر کار بوده بر چهار پایه شاه، بزرگ مالکی (فودالیسم)، روحانیت و کمک خارجی استوار بود ولیکن پس از فروپاشی دو پایه آن که همان شاه و فودالیسم بود روحانییت مسوولیت آنها را بهدست گرفت و جا پای آنها گذاشت استبداد شاه را برای خود نگه داشت و فودالیته را بین آقازادهها تقسیم کرد و با اتکا به آنها حکومت خود را پایهریزی کرد و با حمایت و کمک خارجی به سوی جمهوری اسلامی سوق داده شد که در آن زمان فقط دو حکومت از نوع جمهوری اسلامی در جهان وجود داشت که یکی جمهوری اسلامی اریتره و دیگری جمهوری اسلامی پاکستان بود حکومتی که هیچ تعریف مشخصی از آن وجود نداشت برای همه ملت ایران ناشناخته بود.
حال پس از سی و یک سال و اندی روحانیت بهواسطه افراط و تفریطهای خود، خویش را به ورطه نابودی کشانده است ورشکسته شانه خالی کند که آنها نیز به این نتیجه رسیدهاند که دیر یا زود میبایست این کار را انجام دهند و از منافع مقطعی خود دست بردارند و نظام در حال فروپاشی را به حال خود رها کنند تا با تلنگری از هم گسیخته گردد، باشد که ملت ایران پس از دوران گذار به آنچه در ذهن خود میپرورانده برسد و طعم عدالت و آزادی را بچشد.
حاکمان این نظام باید بدانند که این طبل توخالی را اگر بهصدا در آورند گوش خود را کر کردهاند و راه به جایی نخواهند برد جز اینکه سر تسلیم بر خواستههای ملت ایران فرود آورند باشد به امید روزهای درخشان که به زودی خواهند رسید.
آنچه که از قوانین اسلامی بر میآید آنست که میبایست شرعیات را رعایت کرد، واجباتی وجود دارد که دخل و تصرف در آن راه ندارد، و امکان تاویل و تفسیر وجود ندارد، بماند که در جمهوری اسلامی هر غیرممکنی، ممکن میشود و اما آنچه که فلاسفه در باب جمهوری گفتهاند حکایتی غیر از این است که جمهوری را در رساله جمهوری ژان ژاک روسو میتوان یافت نه در جمهوری اسلامی
در باب اینکه این نظام نه جمهوری است و نه اسلامی باید بگویم آنچه که از تعریف این دو بر میآید آن است که طبایع متضاد (جمع ضدین) هرگز در کنار هم جمع نیاید، نمیشود که یک حکومتی هم اسلامی باشد و هم جمهوری.
آنچه که از قوانین اسلامی بر میآید آنست که میبایست شرعیات را رعایت کرد، واجباتی وجود دارد که دخل و تصرف در آن راه ندارد، و امکان تاویل و تفسیر وجود ندارد، بماند که در جمهوری اسلامی هر غیرممکنی، ممکن میشود و اما آنچه که فلاسفه در باب جمهوری گفتهاند حکایتی غیر از این است که جمهوری را در رساله جمهوری ژان ژاک روسو میتوان یافت نه در جمهوری اسلامی.
حال اگر بخواهیم ایران امروز را با آنچه که فلاسفه در باره حکومت گفتهاند مقایسه کنیم به اعتقاد من از نظریات نیچه میتوان به فهوای جمهوری اسلامی پی برد نظامی که با فاشیسم مذهبی، ایران و اسلام را به قهقرا کشانده است و مذهب را در همه ارکان اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، و حتا زندگی شخصی مردم وارد کرده است.
به اعتقاد من تا زمانیکه سکولاریسم در ایران اجرا نگردد و دین از سیاست جدا نشود حتا اگر دوباره حکومت شاهنشاهی برقرار شود باز هم روزی به این نقطه که امروز رسیدهایم میرسیم.
حکومت بیپایه امروز که همه هم و غم خود را صرف این میکند که به دیگران ثابت کند که ما مقتدرانه ایستادهایم غافل از اینکه فقط یک تلنگر لازم است تا آنها را به قعر چاهی که خود برای خویش کندهاند پرت کند و در میان سیل خروشان مردم غرق شوند و آن روز در همین نزدیکی است.
دوستانه میگویم، این انبار بنزین یا نفت بهتر بگم انبار باروت که شما روی آن نشستهاید بهزودی با جرقهای آتش خواهد گرفت و شما را نیز با خود خواهد سوزاند، بگذارید یک چند پلی در پشت سرتان باقی بماند چون اگر در این مخمصه بیافتید دیگر راه بازگشت نخواهید داشت.
این همان خط قرمزی است که برای شما کشیده شده است و شما از آن گذشتهاید شاید روزنههای باقی مانده باشد و این سد ترک خورده نظام اسلامی بزودی با نیروی ملت ایران شکسته خواهد شد و دودمان همگیتان را با خود خواهد برد پس قبل از رسیدن غروب به ملت بپیوندید و خود را از به خواب زدن برهانید چرا که بیدار کردن کسی که خود را به خواب زده بسیار سخت تر از آن کسی است که در خواب است و شما از آندسته اول هستید باشد که به جمع یاران پیوسته و آن را یاری کنید.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
rashid
حتی اگر ۵ خط از این نوشته کار مدحی باشه من اسم خودم را علی خامنه ای میگذارم.مدحی میدونه روسو کیه؟ مدحی میدونه نیچه کیه .معلوم نیست باز هم داده به کدام بدبختی یک متنی را نوشته به اسم خودش منتشر کرده.هر کسی چند روز با مدحی حتی تلفنی هم حرف زده باشه میدونه که این نوشته نمیتواند کار این فرد باشه.کاری نداره باهاش یک مصاحبه کنید و درباره اندیشه نیچه و روسو ازش سوال کنید خنده داره که بعضی از این لغات که در نوشته به کار رفته را حتی نمیتونه تلفظ کنه.تا کی میتونه پشت وبلاگش قایم بشه بالاخره یک روزی باید در فضای زنده سیاسی حاضر بشه آنوقته که مردم و آشنایان به سیاست یک جا یقش را میگیرن چنان خاکش میکنن که نتونه نفس بکشه دیگه اونوقت نمیتونه جنبشی از جنس هخا به خورد ملت بیچاره بده
محمدی
واقعاً حسادت درد بی درمانیست
زمانیکه سردار مدحی در دانشکده اطلاعات و دانشگاه امام حسین علیه السلام تدریس میکرد شاید شما با شلوار کوتاه راه میرفتی شاید هم تازه به دنیا آمده بودید
این نشد راه دیگری را برای تخریب انتخاب فرمایید جیره خواران
rashid
مدحی چه سال هایی در دانشکده اطلاعات تدریس میکرده و چه سال هایی در دانشگاه امام حسین؟ ….
بخش هایی از این کامنت به دلیل عدم انطباق با روال کار کوچه حذف شده است
—
رادیو کوچه:
دوست گرامی آقای رشید
معمول در این بخش گروه نظر سنجی پاسخ می دهد، اما لازم دانستم این بار خود در پاسخ به کامنت اول و دوم شما که به دلیل تناقض با روش های کوچه در صدد تخریب شخصیت است پاسخ گو باشم.
طرح مسایل کلی، بدون منشا و استفاده از کلمات نا مناسب، ادبیات مناسبی برای مداقه کردن نیست.
سوال این است که وقتی مخاطب شما آماده به بحث و طرح موضوع است چرا از ادبیات غیر دموکراتیک و غیر مناسب بهره می برید؟
بیاموزیم به موضوع با طرح موضوع و با دید کاربردی نگاه کنیم
اگر بر نوشته نقدی وارد است وظیفه ما در کوچه انتشار آن و حتمن وظیفه نویسنده پاسخ دادن است. اما با این بیان شما آیا قرار است کسی به چه گفته شما پاسخ بدهد؟
کم در طول سال های گذشته در ایران با همین روش هر اعتراضی تبدیل به یک جریان شخصی و تخریبی شده است؟
شاید هر یک از ما دیدگاه غیر همسویی با مصاحبه شونده داشته باشیم اما می توانیم پاسخ بدهیم.
شما از هم نشینی و مجالست با مصاحبه شونده نوشته اید و یا تماس تلفنی . اگر تا به این حد به مصاحبه شونده نزدیک هستید چرا تاکنون با خود ایشان مطرح نکرده اید؟
امیدوار باشیم روزی تعریف رفتار دموکراتیک و دور از شائبه و حب و بغض را در عرصه اجتماع و فرهنگ و سیاست کشورمان بیاموزیم تا اداره آن راهی به پیش باشد و نه روزگار امروز کشورمان
به هر روی کامنت اول شما بنابر احترام به نظر مخاطب منتشر شد، اما تدوام این رفتار پسندیده نیست
کوچه خوشحال خواهد شد نظرهای کارشناسی شما را در خصوص مطلب منتشره ، منتشر کند
با احترام
سردبیر