Saturday, 18 July 2015
30 March 2023
گزارشی از تیم جستجو در کاتماندو

«عباث جعفری همیشه زنده است»

2009 October 26

اردوان روزبه/ رادیو زمانه

صحبت‌کردن درباره‌ی عباث جعفری آسان نیست. این اولین جمله‌ای است که خیلی از کسانی که با طبیعت و عکس و کوه و محیط زیست و زندگی به دور از هیاهوهای شهرنشینی و روزمرگی‌ها سر و کار دارند، درمورد عباث جعفری می‌گویند.

خواستم در مورد عباث جعفری بنویسم درست بعد از آن که شنیدم این روزنامه‌نگار محیط زیستی و کوهنورد پیش کسوت ایرانی در رودخانه ای خروشان در نپال مفقود شده. اما منتظرماندم تا با یافتنش و تماسی با خودش شرح واقعه را که خودش می‌تواند با هیجان تعریف کند، بنویسم. دست دست کردن و منتظر ماندن و به گزارشات کوتاه بسنده‌کردن کمی طولانی شد. عباث برنگشت، ظاهرن این رودخانه خروشان نمی‌خواهد عباث را رها کند. عباث! هیچ وقت نفهمیدم چرا «عباس» اش را «عباث» می‌نوشت.

20091026-soc-abasjafari

بعد از این اتفاق چند نفر از ایران راهی نپال شدند. جستجو ها پیش از ورود این تیم آغاز شده بود. عباس دوستانی نپالی داشت که منتظر نمانده بودند. آگهی‌هایی که در روستاهای حاشیه رودخانه توزیع شده بود. رادیویی که هر یک ساعت یک‌بار درطول هفته اول مشخصات او را اعلام می‌کرد و کارهای دیگر. جستجو از حاشیه رودخانه تریشولی در نپال آغاز شد. همسر او «فرخنده صادق» اولین زن اورست‌نورد ایرانی که در آخرین دقایق همراه او بود همراه با تیم به جستجوی عباث پرداخت کاری که فقط می‌تواند چاشنی‌اش امیدواری باشد و بس. تریشولی رودخانه خروشان به طول دویست کیلومتر است که عرض آن در برخی مناطق تا هزار متر می‌رسد.

یکی از اعضای تیم جستجوی نپال محمد تاجران است. او در گفت وگویی از نپال در مورد جزئیات کار بیشتر گفت. خواستم از نگاه خودش به این گمشده بگوید:

«ازعباث جعفری،  کسانی که می‌شناسند و با او برخوردی داشتند یا نوشته‌هایش را خوانده‌اند و عکس‌هایش را دیدند شناخت کافی دارند و او یک دوست بزرگ و خیلی ارزشمند است. تنها چیزی که می‌توانم بگویم همین است.

ازعباث جعفری  کسانی که می‌شناسند و با او برخوردی داشتند یا نوشته‌هایش را خوانده‌اند و عکس‌هایش را دیدند شناخت کافی دارند و او یک دوست بزرگ و خیلی ارزشمند است. تنها چیزی که می‌توانم بگویم همین است

عباث مرد طبیعت بود. کسی که با خیلی از جاهای ناشناخته سر و کار داشت و تقریبا می‌توان گفت زندگیش در طبیعت بود. برای ما از حادثه بگویید…

بنا بود بعد از نپال به بوتان سفر کنند. زمانی که در نپال بودند قرار بود قایق‌سواری داشته باشند. قبل از شروع کار عباث برای تمرین با قایق کایاک به کنار رودخانه می‌رود و در هنگام تمرین وارد جریان تند رودخانه می‌شود و کنترل قایق از دستش خارج می‌شود. بعد از سرنگونی کایاک از آن‌ جدا می‌شود و آب او را می‌برد.»

آیا او تجربه کافی را داشت؟

در کار با کایاک مسلط نبود، اما بی‌شک در حال تمرین بود.

انتخاب این سفر دلیل خاصی داشت؟

سفر برای او امری طبیعی بود. عباث به عنوان نجات‌غریق در رودخانه‌های اروند و کارون فعالیت می‌کرد اما زمانی که قراراست اتفاقی رخ‌دهد، می‌دهد و می‌توان تفاسیر مختلفی از این جریان کرد اما برای کسانی که این‌گونه زندگی می‌کنند نمی‌توان دلیل آورد که چرا این اتفاق افتاد. باید این اتفاق می‌افتاد تا سرمنشا خیلی از اتفاقات و آگاهی‌های دیگر برای دیگران باشد.

چه زمانی مطلع شدید که عباث درگیر این حادثه شده‌است و چطور تیم را تشکیل دادید؟

دو سه روز بعد از حادثه مطلع شدم و این تیم جستجو عملن تیمی نبود که از ایران اعزام شود. این جستجو فقط کار مردم محلی است و کسی به جز مردم نپال توان انجام این کار را نداشتند چون شرایط منطقه به گونه‌ای نبود که کسی بتواند کاری کند. خانم فرخنده صادق به همراه دوست‌شان خانم سعیده آتین آن‌جا بودند و تیم جستجو را مدیریت می‌کردند. آقایی به نام «بدری» که از دوستان نپالی عباث است کلیه کارهای جستجو را هماهنگ می‌کرد.

مردم محلی حاشیه رودخانه را جستجو می‌کردند. رادیو مرتب اعلام می‌کرد. هم‌چنین بروشورهایی که شامل عکس عباث بود نیز آماده شده بود و در روستاها پخش شد. حضور ما در نپال صرفا به عنوان تیم جستجو نمی‌توانست باشد چون کاری که ما انجام می‌دادیم در قبال نپالی‌ها بسیار کم بود و نپالی‌ها خیلی خوب و قوی عمل می‌کردند. هر آن‌چه که امکان انجام دادن داشت، توسط آن‌ها انجام شد.»

عباث جعفری به همراه همسرش فرخنده صادق و چند تن از دوستان قدیمی کوهنورد مشهدی برای بازدید جاذبه‌های طبیعی نپال به این کشور عزیمت کرده‌بودند. آن‌ها در روز دوشنبه شانزدهم شهریور برابر با هفتم سپتامبر برای قایق‌سواری در آب‌های خروشان در منطقه رودخانه‌ی تریشولی بودند که در ساعت هشت و نیم صبح عباث با یک کایاک یک نفره وارد رودخانه می‌شود و پس از خارج‌شدن کنترل کایاک از دست او و چپ‌شدن این کایاک عباث در میان امواج خروشان رودخانه بزرگ دویست کیلومتری در جلوی دیدگان همسر و دوستانش ناپدید می‌شود.

وب‌لاگ جستجو برای عباث که دوستش داریم:

«تاریخ 2/7/88 و یک جمله کوتاه: جستجو متوقف شد.»

وقتی این پست وب‌لاگ را می‌خوانم دلم پایین می‌ریزد اما بعد می‌بینم که تیم جستجو کار را رها نکرده است. چون باز هم می‌نویسند. از پیوستن علی جعفری برادر عباث به تیم در نپال و انتظار برای کاهش سطح رودخانه برای ادامه جستجو. پس هنوز هیچ‌کس ناامید نشده است.

محمد تاجران در مورد این توقف ادامه می‌دهد:

«هرجا که امکان جستجو بود را جستجو کردند. در میان سنگ‌ها و درختان. ما همه‌ی فرضیات را در نظر گرفتیم. ممکن است عباث خود را از آب بیرون کشیده و پشت یک سنگ بی‌هوش افتاده باشد همه‌ی این شرایط نه یک‌بار بلکه بارها و بارها جستجو شد و دیگر جایی برای جستجو نبود. این باعث شد که جستجو متوقف شود و در واقع این توقف جستجو ناامیدی ما نبود. ناتوانی ما در مقابل طبیعت و خداست. البته این برداشت شخصی من است. به نقطه‌ای رسیدیم که متوجه شدیم کاری از دست ما برنمی‌آید.

اطلاعات ما فقط از این سایت بود و خود این سایت هم اطلاعات محدود و جزیی داشت. فکر نمی‌کنید که اطلاع‌رسانی گم‌شدن عباث و جستجوی او در یک محاق رسانه‌ای افتاد؟

در ایران گاهی اتفاق می‌افند که با یک خبر نه تنها جایگاه آن شخص حفظ نمی‌شود بلکه خیلی خبرهای زننده‌ای هم می‌نویسند. به خاطره دوری از مسایل حاشیه ایی این گونه برخورد شد. وقتی خبرها چند بار می‌گشت خیلی شخص را زیر سوال می‌برد بنابراین تصمیم گرفته‌شد که خبرها فقط به یک نفر داده شود و خبرها در یک وب‌لاگ آورده شود و بقیه از طریق آن وب‌لاگ پی‌گیری کنند. چیزی که مهم است این است که عباث پیدا شود و بقیه مسایل به نظر من در حاشیه است.»

عباث جعفری متولد سال 1341 در شهر مشهد است. او روزنامه‌نگار، عکاس طبیعت، هیمالیا نورد و مدرس جهانگردی محسوب می‌شود که اگر بخواهیم در بین هم‌طراز‌هایش مقایسه کنیم شاید نتوان گفت بی‌نظیر اما کم‌نظیر است.

او خود دایره‌المعارف جامعی از آفریقا و قبایل ماسایی تا قلل بالای هفت هزار در هیمالیا است. از شرق ایران تا غرب و ماحصل این‌ها را همه به دیگران آموخت و سالیان سال یکی از بهترین‌ها در این حوزه به حساب می‌آمد

کم‌تر کسی عباث را ساکن دیده‌است. مردی که هیچ‌گاه در یک جا بند نشد. گوشه گوشه ایران و جهان. او خود دایره‌المعارف جامعی از آفریقا و قبایل ماسایی تا قلل بالای هفت هزار در هیمالیا است. از شرق ایران تا غرب و ماحصل این‌ها را همه به دیگران آموخت و سالیان سال یکی از بهترین‌ها در این حوزه به حساب می‌آمد.

این عکاس ایرانی مجموعه آثاری در نشریات بین‌المللی دارد. از جمله نشنال جئوگرافیک نیز آن‌ها را منتشر کرده است. کتاب «راهیاب ایران» نیز مرجعی است از گوشه و کنار ایران که این روزنامه‌نگار منتشر کرده است.

جعفری نقش قابل توجهی در شناسایی مناطق دورافتاده و مردم بومی ایران داشته‌است. شاید بسیاری از آیین‌های ایرانی نه به وسیله او اما به واسطه تلاش‌های وی برای شناساندن و معرفی ثبت شده است. اکنون کتاب راهیاب ایرانگردی در ایران توسط انتشارات فرهنگ معاصر درحال آماده‌سازی به سر می‌برد. عباث هنوز دبیر گروه اکوتوریسم خبرگزاری محیط زیست ایران است.

20091026-soc-abas-jafari-2

با تاجران ادامه می‌دهم:

هوای نپال برای جستجو مناسب است؟

خوب است و فصل بارندگی به تازگی تمام شده‌است و ما منتظریم که آب رودخانه پایین‌تر بیاید.

نگاه فرخنده (همسر عباث) به این قضیه چگونه است؟

او هم خیلی قوی و محکم با این قضیه برخوردکرد و تحت تاثیر شرایط احساسی خود نبود. امید زیاد هست هرچند که خیلی غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

فدراسیون کوهنوردی یا هیات‌هایی که عباث با آن‌ها در تماس بوده‌است آیا کمک‌هایی اعم از مالی و ترابری و غیره به تیم جستجو کرده‌اند؟

بسیاری پیشنهاد هم‌کاری دادند اما کاری از دست کسی برنمی‌آمد. شرایط به گونه‌ای بود که نمی‌شد کاری با این قضیه کرد. بهترین کسانی که می‌توانند کمک کنند خود مردم محلی نپال بودند که می‌توانستند خوب فعالیت کنند.»

«هیچ امر غیرممکنی وجودندارد و چنان‌چه خدا بخواهد هر امری ممکن است» این یکی از جملات وب‌لاگ جستجو برای عباث که دوستش داریم، نوشته شده‌است. به نظر من در مجموع نمی‌توان گفت سازمان و یا ارگان‌های مرتبط حمایت و یا هم یاری خاصی برای جستجوی عباث جعفری کردند اما مهم آن است که بی این حمایت‌ها هم کسی که خانه‌ای در سینه دیگران دارد هیچ وقت از خاطرشان نمی رود.

بی‌شک برای یادکردن از عباث جعفری هنوز نمی‌توان از فعل «بود» استفاده کرد.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: