اکبرترشیزاد/ رادیوکوچه
در طول تاریخ همیشه چیزهایی وجود داشتهاند که پس از سالها معنی و کاربرد اصلی خود را از دست دادهاند و به جای آن جایگاه و هویت تازهای یافتهاند که از اساس با کارکرد نخستین آنها در تضادند، و بدون شک یکی از مهمترین و مشهورترین این نمونهها در ایران «منارها» یا «میلها» هستند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
در کنار راههای ایران، بهویژه در دل کویر و در میان انبوه درختان جنگلی، ساختمانهای بلندی دیده میشوند که از فرسنگها دورتر قابل مشاهده هستند. اینگونه بناها چنانچه از نامشان پیداست نخست برای راهنمایی رهگذران راه ساخته شده، هرچند که بیشتر آنها امروزه امامزاده گشتهاند. درمورد «منارهای» راهنما نیز چنین است، بهعنوان مثال، «کج مناره» کاشان یا منار نزدیک آرامگاه «ارسلانجاذب» در «سنگبست» خراسان بیآنکه پیوندی با مسجد یا بنای مذهبی داشته باشند، در جایی واقع شدهاند که راههایی چند بدانجا رسیده یا از کنار آن رد میشده است.
در گذشته سفر در سرزمین پهناور ایران بهخصوص در کویرهای بزرگ، کوهستانهای مرتفع و جنگلهای انبوه، بدون شاخصهای راه، کاری دشوار بوده است. از همین رو ایرانیان با تلفیق هنر و معماری، بناهایی زیبا و با شکوه بر سر گذرگاههای اصلی دوران قدیم برپای داشتند، تا راهنمایی برای مسافران و کاروانها باشند. این بناها امروزه به «برج»، «میل»، «منار» یا «مناره» معروفاند و بیشتر در بلندی یک تپه یا کوه و در کنار جادههای قدیمی، نظارهگر مسافران و کاروانها میباشند. برفراز برخی از میلها و منارهها، در شبها یا روزهای مهآلود، طوفانی و تاریک، مانند برجهای دریایی، آتش میافروختند و آثار آتش در میلهای «اخنجان» (اخنکان) و «رادکان» در جای مناسب یعنی میان دو گنبد تاییدکنندهی این نظر است. و به سبب همین کاربرد «منار» یا «مناره» است که در قدیم به آن، «چراغدان» و «چراغپایه» نیز گفته میشده و در لغت به معنای کانوننور، محل روشنایی و جای «نار» بوده است. وجود «میل»، بهخصوص در کویرهای شنی و ماسهای و جنگلهای انبوه از رباط ضروریتر بوده و اگر رباطی ساخته میشد، لازم بود نشانگری، مسافران را به سوی خود جلب نماید، چنان که در رباط «سنگبست» خراسان، دو «میل» به ارتفاع چهلمتر، چنین کارکردی داشتهاند.
«منار» پیش از اینکه با منطقریاضی، درست در جای خود، یعنی بر دوش درگاهها و تکیههای مسجد بنشیند، در کنار ساختمانهای مذهبی هم، بهصورت راهنما و بهعنوان نشان مسجد ساخته میشده و بیشتر به جای ماذنه و گلدسته بهکار میرفته است
«منار» پیش از اینکه با منطقریاضی، درست در جای خود، یعنی بر دوش درگاهها و تکیههای مسجد بنشیند، در کنار ساختمانهای مذهبی هم، بهصورت راهنما و بهعنوان نشان مسجد ساخته میشده و بیشتر به جای ماذنه و گلدسته بهکار میرفته است.
در بعضی از «میلها» هیچگونه شکی در راهنما بودن آنها نیست، مانند «میلنادری». اگر کسی از دشتهای پهناور ایران و بهویژه از کوره راه «یزد» به «طبس» گذشته باشد، با دیدن تپههای بزرگ و ریگهای روان که هر روز جای خود را عوض میکنند، در مییابد که وجود «میل» و «منارهها» در کنار جاده، حتی از رباط و کاروانسرا هم لازمتر بوده است. در جنگلها نیز رهگذر جای خود را گم میکند. تاریکی و انبوه درختان، مانع از آن است که مسافر موقعیت خود را درک کند و راهی را که مقصود است بیابد. امروزه نیز، تنها نشان و راهنما در جنگلهای شمال شرقی ایران برج «رادکانکردکوی» است، که در جای مناسبی بر روی تپه بنا شده است و رهگذر را از راه دور بسوی خود مینمایاند. بر روی تپهای در محور جاده «گرگان»، برجی است که امروزه بهنام «آقامام» معروف است. موقعیت این برج و بسیاری برجهای دیگر که همه نام امامزاده دارند، مینماید که نخست بهمنظور راهنمایی ساخته شده و هیچ بعید نیست که بعد به آرامگاهی بزرگ تبدیل شدهاند. چنانچه مقبره «آلرسول» اصولن معماری پارتی دارد و پیش از اسلام و یا در آغاز اسلام ساخته شده و پس از آن بهصورت مقبره درآمده است.
گاهی پیشآمدی بد یا خوب، همچون جنگ یا صلح، سبب میشده، که موقعیت خاصی به بعضی از «میلها» داده و آنرا از صورت یک راهنمای ساده بیرون آورد، مانند «قدمگاه» در نیشابور که به مناسبت گذشتن امام هشتم از آنجا و گردآمدن دوستداران خاندان پیامبر در پیرامون آن، بهصورت مکانمقدس و بنای یادبود درآمده و رباطها و ساباطهای چندی، گرداگرد آن ساخته شدهاند و گرنه بقعه اصلی با معماری ویژهای که دارد، تنها یک میل راهنماست و با برجهای همانند خود مانند برج «رادکان» خراسان و «میلاخنجان» و «میلکاشمر» هم طرح میباشد.
وجود تعداد بیشمار آرامگاهها، درست در کنار شاهراهها و برفراز تپههایی که بخوبی از دور نمایان هستند و همچنین «قبلهای» نبودن جهت بیشتر آنها، خود نشاندهنده این است، که اگر روزگاری این بناها به آرامگاهی اختصاص یافته و یا بانی در آنها بخاک سپرده شده، در آغاز بهمنظور راهنمایی رهگذران ساخته شدهاند. بسیاری از امامزادهها وجود دارند که در اساس برای آرامگاه مسلمانان ساخته نشدهاند و با قبله به هیچوجه سازگار نیستند و گاهی انحراف ضریح نسبت به اضلاع آنها، نزدیک به یک زاویهی قائمه است، که بهعنوان نمونه میتوان چند مسجد معروف مانند «گناباد» و «نیریز» و «بیدآخوید» را نام برد که محراب آنها بهطور کامل، مایل در دیوار مواجه قبله تعیین شده و آشکارا پیداست که اینگونه بناها در اصل اسلامی نبودهاند و ایرانیان پس از مسلمانی معبدها و مکانهای مقدس را با تغییرات اندک و تعمیر و بازپیرایی، بهصورت مسجد و آرامگاه بزرگان دین و مقدسان درآوردهاند.
معماری در تمامی دورانها از تاثیرگذارترین هنرهای این سرزمین بوده است. این هنر جای جای این خاک کهن را به نمایشگاه هنر ایرانی بدل کرده است. معماران ایران چه پیش از اسلام با تکنیک آنچنانی و چه پس ازاسلام، فاصله خاک و افلاک را به هیچ رسانیده، سنگ و آجر را، ماه و ستاره کردهاند. بناها و عناصر معماری متعددی در این جاودانگی ازلی و ماندنی بودهاند که بدون شک یکی از برجستهترین آنها که در هر دو دورهی پیش و پس از اسلام نقشی چشمگیر و حضوری کم نظیر داشته، «میل» یا «منار» بوده است.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»