Saturday, 18 July 2015
21 March 2023
مجله جاماندگان-خدایان نجاتشان نمی‌دهند-قسمت بیستم

«مصائب از تو، نعمات از الله»

2011 January 27

شراره سعیدی/ رادیو کوچه

در ادامه مبحث تناقضات مورد ادعای منتقدان قرآن، موضع‌گیری انسان‌ها در برابر خیر و شر و سخنان قرآن و آیات مرتبط با آن مورد  بررسی قرار می‌گیرد، این تناقضات از سه منظر مورد موشکافی قرار گرفته است:

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

1  – جمله «و اگر خیری به آنان رسد، می‌گویند: این از جانب خداست» و همین‌طور جمله بعد، موارد نقض فراوانی دارد. آدمیان در برابر حوادث خیر و شر صدها گونه موضع‌گیری می‌کنند که یکی از آن‌ها ممکن است همان باشد که در آیه 78 سوره نسا آمده است و شتاب‌زدگی و چشم بستن بر روی آن‌چه در عالم واقع می‌گذرد، موجب کلی‌گویی‌هایی از این دست می‌شود.

2  -‌‌ این بخش از آیه، با بسیاری از آیات دیگر در تناقض است. به عنوان مثل بنگرید به این آیات:

الف- «چون به انسان آسیبی رسد،‌ پروردگارش را ـ در حالی که به سوی او بازگشت کننده است ـ می‌خواند و چون خداوند او را از جانب خود نعمتی عطا کند،… مشرک می‌شود» سوره زمر آیه 8

ب- «… و اگر از جانب خود رحمتی (به انسان) بچشانیم، قطعن خواهد گفت: من سزاوار آنم و گمان ندارم رستاخیز برپا شود.» سوره فصلت آیه 50

ج- « و چون انسان را نعمت بخشیم، روی برتابد و خود را کنار کشد.» سوره فصلت آیه 51

3  -در این آیه خداوند خطاب به پیامبر اسلام می‌گوید:

«و اگر شری به آن‌ها رسد، می‌گویند: این از جانب تو (پیامبر) است.»

منتقدان می‌گویند، شاید در زمان پیامبر اسلام انسان‌هایی وجود داشته‌اند که هرگاه پیشامد بدی برای‌شان رخ می‌داد «مثلن فرزندشان ناقص‌الخلقه به‌دنیا می‌آمد و یا دست و پایشان در اثر حادثه‌ای آسیب می‌دید و یا همسرشان مرتکب خیانت می‌شد و یا …» این پیشامدها را به پیامبر نسبت می‌دادند و او را به نوعی مقصر می‌دانستند، اما آیا بعد از مرگ پیامبر ـ خصوصن امروزه که صدها سال از آن زمان می‌گذرد ـ باز هم آدمیانی وجود دارند که پیامبر را عامل اصلی حوادث ناگوار زندگی خود بدانند؟ مگر این‌که بگوییم این آیه فقط در مورد افراد خاصی در زمان حیات پیامبر نازل شده و عمومیت ندارد. اما چنین مضمونی ـ که پس از مرگ پیامبر سالبه به انتفا موضوع می‌شود ـ چه جایی می‌تواند در یک کتاب آسمانی ـ‌ که قرار است همه جهانیان را تا روز قیامت هدایت کند و به سوال‌ها و نیازهای اساسی بشر پاسخ دهد ـ ‌داشته باشد؟ این منتقدان ریزبین می‌گویند، ای کاش به جای چنین آیاتی ـ که حجم قابل توجهی از قرآن را اشغال کرده‌اند ـ مسایلی مهم‌تر و جهان‌شمول‌تر در قرآن می‌آمد.

و اما قسمت دوم آیه مورد بحث که می‌گوید:

«همه حوادث خوب و بد، و نعمت‌ها و مصیبت‌ها و  …از جانب خداست» با آیه 79 سوره نسا و آیه 30 سوره شوری ـ که به ترتیب می‌آیند ـ در تناقض آشکار است:

«هر خیری که به تو رسد، از جانب خداست، و هر شری که به تو رسد، از جانب خود  توست…و هر مصیبتی که به شما می‌رسد، به سبب کارهایی است که خودتان کرده‌اید…»

مطابق این آیات، هر‌گونه شر و مصیبتی که به انسان می‌رسد، نتیجه اعمال و گناهان و خطاهای خود اوست و این قانون حتا شامل پیامبران هم می‌شود، زیرا در آیه 79 سوره نسا ـ که در فوق آمد ـ ‌خداوند خطاب به پیامبر اسلام می‌گوید: هر شری که به تو می‌رسد، از جانب خود توست.

اکنون به آیه 41 سوره ص بنگرید:

«و از بنده ما ایوب یاد کن آن‌گاه که به پروردگارش گفت: شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.»

اگر مضمون آیات قبل «79 سوره نسا و 30 سوره شوری»درست باشد، ایوب پیامبر مرتکب دروغ و تهمت «به شیطان»شده است. زیرا اگر رنج و عذابی به او رسیده، نتیجه اعمال خطا و گناه‌آلود خودش بوده و نباید آن را به شیطان نسبت دهد، خدا هم باید به او بگوید که: بیهوده به شیطان تهمت نزن و به جای آن به فکر جبران اعمال خطای خودت باش تا مشکلاتت حل شود.

اما الله در قرآن  به ایوب می‌گوید:

«پایت را بر زمین بکوب: این آبی است برای شست‌و‌شو، و سرد برای آشامیدن…(و) دسته‌ای از چوب‌های باریک به دست گیر و با آن (همسر خود را) بزن…» سوره ص آیات 42 و 44

به هر حال عدم تعیین نظر قرآن در علت و ریشه اصلی رنج‌ها و مصیبت‌هایی که به آدمیان می‌رسد از جمله انتقادات وارد شده بر قرآن کتاب آسمانی مسلمین است.

ولی پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب خدا را بر ما بیاور

نمونه چهارم تناقضات مورد ادعا در قرآن، آیه 167 سوره شعرا است، آن‌جا که پاسخ قوم لوط به هشدارها و نصایح او را چنین بیان می‌کند:

«گفتند: ای لوط، اگر دست «از هشدارها و نصایح خود» برنداری، قطعن از اخراج‌شدگان خواهی بود.»

در آیه 82 سوره اعراف نیز «پس از آن‌که در آیات قبل، هشدارها و نصایح لوط به قوم خودش را بیان می‌کند» می‌گوید: «ولی پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: آنان را از شهرتان بیرون کنید، زیرا آنان کسانی هستند که به پاکی تظاهر می‌کنند.»

آیه 56 سوره نمل نیز تکرار می‌کند که پاسخ قوم لوط در برابر هشدارها و نصایح او جز این نبود که او و خانواده‌اش را تهدید به اخراج از شهر و دیار خود کردند.

اما آیه 29 سوره عنکبوت می‌گوید:

«… ولی پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می‌گویی عذاب خدا را بر ما بیاور.»

ممکن است متدینین بگویید: در این‌جا تناقض رخ نداده است، زیرا می‌توان فرض کرد که موارد ذکر شده در آیات فوق مربوط به زمان‌ها و مکان‌های مختلف است و قوم لوط در موارد مختلف، پاسخ‌های مختلف به او داده‌اند. اما اگر در هر چهار مورد، آیات قبل و بعد را با دقت بخوانیم و با هم مقایسه کنیم، خواهیم دید که این پاسخ در این‌جا صدق نمی‌کند. زیرا در همه مواردی که داستان لوط و عکس‌العمل قوم او را بیان می‌کند، بلافاصله می‌گوید:

«ما هم آن‌ها را عذاب کردیم و بارانی مرگ‌بار بر سر آن‌ها فروریختیم و خانواده لوط ـ به جز همسر پیرش ـ را نجات دادیم.»

مسلمن قوم لوط چهار بار گرفتار عذاب الهی نشد. پس در هر چهار مورد قرآن می‌خواهد داستان لوط را به‌صورتی کلی و خلاصه بیان کند، نه چهار سکانس مختلف از یک داستان طولانی، بنابراین برای حل تناقض متدینین باید فکر دیگری کنند.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , , , , ,