Saturday, 18 July 2015
02 April 2023
قصه‌های ما، از رویا تا واقعیت

«کالسکه»

2011 January 30

شهره شعشعانی/ رادیو کوچه

ghesseha@koochehmail.com

«نیکلای واسیلییویچ گوگول» (Nikolai Vasilievich Gogol) نویسنده، طنزپرداز و نمایش‌نامه‌نویس اهل اوکراین در 31 مارچ 1809 به دنیا آمد و در 4 مارچ 1852 چشم از جهان فرو بست. او را «پدر مکتب نوین رئالیسم روسی» می‌دانند. هرچند آثارش بیش‌تر به مکتب رمانتیسم نزدیک است. در اوایل قرن نوزدهم هر‌چه خارجی و مربوط به خارجه بود در روسیه مد روز بود. سرزمین اوکراین که از 1654 بخشی از روسیه به حساب می‌آمد با فرهنگ و زبانی متفاوت در این سال‌ها مبدل به نمودی از همین گرایش شده بود و کنجکاوی خواننده‌های روسی را نسبت به فرهنگ و ادبیات این خطه بر‌می‌انگیخت.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

نامه‌های گوگول به مادرش در اوایل 1829، جایی که از او می‌خواهد «ذهن هوشیار و باریک‌بین» خود را به کار گیرد و هر‌چه از «آداب و رسوم روس‌های کوچک» (نامی که در آن دوره به اوکراینی‌ها داده بودند) می‌داند برای او توصیف کند، شاهدی بر این مدعاست. گوگول در این نامه‌ها دلیلی برای جمع‌آوری اطلاعات مورد نیازش به مادر ارایه نمی‌دهد، اما برای ما اکنون به خوبی روشن است که او «آداب و رسوم روس‌های کوچک» را جز به عنوان دست‌مایه‌های آثار اولیه‌ی سخت متاثر از هویت اوکرایینی‌اش  نمی‌خواست، هرچند بعدها از این گرایش فاصله گرفت و روایت‌هایی طنز آمیز از بورکراسی امپراتوری بزرگ روسیه نوشت.

در میان مشهورترین آثار گوگول «تاراس بولبا» (1835)، «نفوس مرده» (1842)، «شنل» و «دماغ» (1842) بیش از دیگر آثارش تحسین شده‌اند و شهرت جهانی یافته‌اند.

گوگول در اغلب آثار خود، اعم از داستان کوتاه، نمایش‌نامه یا رمان، در اصل از طرحی یک‌سان و  ساده استفاده می‌کند. یک موقعیت یا شرایط به ظاهر با ثبات، مثل محفلی خانوادگی، جمعی دوستانه، یا خلوتی خصوصی را توصیف می‌کند و سپس با ورود عاملی بیگانه وضع موجود را به صورتی غیر‌منتظره و ناگهانی به‌هم می‌زند.

«کالسکه» یکی از کوتاه‌ترین داستان‌های گوگول است که در سال 1836 نوشته شده است.  این اثر نمونه بارزی از اغلب تم‌های آشنای داستا‌ن‌های اولیه‌ی گوگول، مثل اهمیت رتبه و مقام، لاف‌زنی،  نگرش کودکانه به زن و تظاهر شخصیت‌ها به موقعیت‌هایی است که ندارند، یا شرایطی که واجدش نیستند. پایان داستان با کشف چرتوکوتسکی توسط مهمان‌های ناخواسته خواننده را حیرت‌زده می‌کند، هر‌چند این پایان در واقع نسخه‌ی پیچیده‌تری از شیوه‌ی «بدون پایان» است که خوانندگان در داستان «دماغ» هم آن را تجربه کرده‌اند.

«آنتوان چخوف» پس از خواندن این داستان به «آلکسی سوورین» (ناشر و روزنامه‌نگار ثروت‌مند روسی) نوشت: «عجب هنرمندی است! تنها همین داستان کالسکه دویست هزار روبل می‌ارزد. لذت ناب، همین و بس.» و «تولستوی» این اثر را اوج کمال در آثار گوگول می‌نامد. آن‌چه در واقع موجب لذت چخوف، تولستوی و بسیاری از خواننده‌های روسی این اثر شد، شیوه‌ی مبتکرانه و شگفت‌آور گوگول است که سخاوت‌مندانه صرف حکایتی به غایت ساده شده است.

از سال 1836 به بعد گوگول بیش‌تر در خارج از روسیه و به‌ویژه در رم به سر برد، او معتقد بود برای نوشتن در‌باره‌ی روسیه نیاز دارد دور از آن‌جا زندگی کند. طی سال‌های 1840 به شدت از نظر جسمی و روحی به رنج افتاد، هرچند در همین دوره چندین اثر مهم غیر‌داستانی نوشت، ضمن این که به‌طور مستمر روی بخش دوم «نفوس مرده» هم کار می‌کرد.

یک‌بار در سال 1845 بیش‌تر دست‌نوشته‌های بخش دوم «نفوس مرده» را  سوزاند، و بار دیگر در 1852 کمی پیش از مرگش، شاید بر اثر مرارت‌های بیماری تیفوس و روحیه ناامید، بخش بیش‌تری از بازنویسی اثر خود را دوباره سوزاند.

مترجم: خشایار دیهیمی

موسیقی متن:

Saint Saens; Carnaval of Animals

Modest Petrovich Mussorgsky; Pictures at an Exhibition

Louis Armstrong; Ochi Chernyie

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , , ,