شراره سعیدی/ رادیو کوچه
چه با انکار چه با اغماض – چه باور کنیم، چه نه، آنها هستند – در کنار ما زندگی میکنند و ما با رفتارمان انسانیتمان را به آزمون بردهایم، یکی از مباحث بسیار پیچیده در مورد مسئله همجنسگرایی، همجنسگرایان مسلمان هستند، این افراد کسانی هستند که تحتتاثیر تمایلات همجنسخواهانه قرار دارند، اما از سوی دیگر پایبند به موازین شرعیشان میباشند، آنها در برزخی بسیار متاثرکننده قرار دارند، از سویی به علت ساختار نامتعارف وجودیشان تمایلی به جنس مخالف ندارند و از سوی دیگر از آنجا که دارای اعتقادات دینی هستند، نمیتوانند با طبیعتشان هماهنگ عمل نمایند، این افراد جز واخوردهترین اقشار جامعه ما هستند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
آیا واقعن هیچ راهی برای عبور از این شرایط وجود ندارد؟ آیا یک همجنسخواه مسلمان باید بین گرایش مذهبی و جنسیاش یکی را برگزیند؟ آیا او مجبور است در یک جنگ دایمی زندگی کند؟ و از آنجا که غرایز او مانند تمامی انسانهای دیگر تا حدودی و تا زمانی قابل مهار است، اگر به ناچار روزی دچار تخطی شد باید از ایمانش چشم پوشیده و دچار یاس دینی و افسردگی گناهآلود شود؟
یا میتوان برای رسیدن به پاسخ به راهکارهای ادیان ابراهیمی دیگری که آنها هم دارای این مشکلات بوده ولی از آن گذر کردهاند، نظری داشت، مقالات بسیاری در مورد توقعات متعدد از نواندیشان دینی مطرح شده است که یکی از آنها این است: در طول تاریخ مذاهب و ادیان بهخصوص سه دین بزرگ یهودیت، مسیحیت و اسلام وجود داشته است، اما روشنفکران دو مذهب مسیحیت و یهودیت زمانی موفق به آشتی مذاهب خود با جهان امروزی شدند که از قرائتهای به قول معروف اگوستینی از مذهب (که طبق آن مسیحیت به عنوان سقف خرد و عقل بشر تلقی میشود) گذشتند و در مناسبات بین دین و عقل، ارزش بیشتری برای عقل قائل شدند بهطور کلی روشنفکری دینی یعنی قرائتهای همخوان با دور و زمانه و تلاش برای همگام کردن مذهب با پیشرفتهای علمی، فرهنگی و اجتماعی جامعه بشری، همین موضوع در عرفی کردن جوامع مسیحی، رشد دمکراسی و حقوق بشر و پایبندی مسیحیان مذهبی به ارزشهای امروزی تاثیر به سزایی داشت. به همین دلیل هم هست که دمکراسی، حقوق بشر، سکولاریسم و لاییسیته جوامع غربی مترادف بیدین شدن مردم آن جوامع نیست.
آیا واقعن هیچ راهی برای عبور از این شرایط وجود ندارد؟ آیا یک همجنسخواه مسلمان باید بین گرایش مذهبی و جنسیاش یکی را برگزیند؟ آیا او مجبور است در یک جنگ دایمی زندگی کند؟
روشنفکران مسلمان «از جمله علی شریعتی» تا چند سال پیش برداشتهایی مشابه قرائتهای اگوستینی از دین اسلام ارایه میکردهاند. یعنی هرچند که معرف برداشتی متفاوت ازبرداشت روحانیان سنتگرا و پیروان آنها از اسلام بودهاند و به همین دلیل هم بارها مورد خشم و غضب دستگاه روحانیت واقع شدهاند اما در مسئله تقابل عقل و ایمان مذهبی اصالت را به دین دادهاند. ولی در سالهای اخیر به خصوص از دوره اول ریاست جمهوری خاتمی، ما شاهد ظهور پدیده جدیدی در بین روشنفکران دینی کشور بودهایم. کسانی مثل سروش، کدیور و بعضی چهرههای تئوریسین جبهه دوم خرداد که با پیش کشیدن مباحث پلورالیسم دینی- فرهنگی و بدین طریق جدا کردن حوزه ایمان از حوزه عقل و قائل شدن وزن بیشتر برای عقل در مناسبات ایندو، گامهای مهمی در عبور از «قرائتهای اگوستینی» از اسلام برداشتهاند و باید این را باید به فال نیک گرفت چه شکلگیری دموکراسی، پلورالیسم فرهنگی و اخلاقی، و احترام به تفاوتها بدون همگامی مسلمانان معتقد و «مسجد رو» اگر نه ناممکن، حداقل بسیار سخت خواهد بود.
اما گسست از قرائتهای گذشته و ارایه برداشتهای تازه از دین و سازگاری بیشتر اسلام با جهان مدرن که روشنفکران دینی امروز جامعه ما منادی آنند نتوانسته همگام با تحولات ذهنی اجتماعی پیش برود و همچنان در سطح بحثهای آکادمیک باقی مانده است. هرچند نمیتوان فشارهای حکومت و دستگاه روحانیت سنتی بر روشنفکران دینی را نادیده گرفت اما همه مسئله این نیست و به نظر میرسد که روشنفکران مذهبی ما یا نمیخواهند و یا از نظر ذهنی «و شناخت» از برداشتن قدمهای بعدی وحشت دارند. شاید همین هم باعث شده که آنها در مباحث خود تنها تا سطح پلورالیسم دینی- عقیدتی میرسند ولی پلورالیسم فرهنگی- اخلاقی را به کلی فراموش میکنند.
این دوستان نظریهپرداز مذهبی که ظاهرن دغدغه دین دارند و میخواهند آنرا با پیشرفتهای بشر امروزی هموار کنند بهتر از هرکسی به این مسئله واقفند که پروتستانیسم اسلامی نمیتواند در نیمه راه متوقف شود و خواه ناخواه باید همان مسیری را طی کند که پیشتر توسط پروتستانیسم مسیحی طی شده است.
در کشورهای مسیحی (بهخصوص در کشورهای غربی مسیحی) روحانیت به دفاع و حمایت از همجنسگرایی موضعگیری میکند، همجنسگرایان مسیحی مذهبی و کلیسا رو در درون تشکیلات کلیساهای خود، تشکلات و گروههای حمایتی خاص خود را دارند و کلیساها در مسئله تصمیمگیریها و اعلام مواضع خود از سازمانهای همجنسگرایان مذهبی به عنوان ارگانهای مشورتی استفاده کرده و در تصمیمات خود به نظرات آنها توجه میکنند. از آن گذشته کشیشان همجنسگرا در کلیسا از احترام و امنیت شغلی برخوردارند و….
روشنفکران مذهبی ما نمیتوانند از یکطرف داعیه پروتستانیسم اسلامی کنند اما از طرف دیگر چشمان خود را بر واقعیتهای زمینی ببندند و هزاران هزار «اگر نه میلیونها» همجنسگرای مسلمان و مسجد رو از جمله روحانیون همجنسگرا را فرموش کنند. واقعیت این است که همینها بهطور بالقوه بخش عمدهای از بستر اجتماعی، فرهنگی و دینی روشنفکران مذهبی را تشکیل میدهند. سکوت نظریهپردازان پروتستانیسم اسلامی در مورد حقوق فرهنگی- اجتماعی همجنسگرایان بهخصوص همجنسخواهان مسلمان همان حلقه گمشده در مباحث روشنفکران مذهبی ما است. لازم نیست الفبای علمی و طبیعی بودن گرایش به همجنس را برای این دوستان توضیح دهیم. آنها مسلمن این را میدانند و اگر هم نمیدانند کافی است به سایتها و مجلات پزشکی و علمی سر بزنند تا علمی، عقلی و طبیعی بودن همجنسخواهی و دلایل آن را متوجه شوند. اما ظاهرن وقتی به مسایل جنسی انسانها میرسند ترجیح میدهند که یا از مواضع خود عقبنشینی کنند «به برداشتهای اگوستینی از مذهب رجعت کنند» و یا مهر سکوت بر لب بزنند. امری که به این سوال در اذهان بسیاری دامن میزند که پس اخلاق، صداقت و راستگویی «دینی» شما کجاست؟
اگر روشنفکران دینی مخالف انحصارطلبی و قرائت خاص روحانیون و مراجع تقلید سنتگرا از اسلام باشند، خود نمیتوانند مانع قرائتهای دیگری شوند و همجنسگرایان مسلمان حق دارند برای آشتی اسلام و ایمان خویش با گرایش و نیاز جنسی «همجنسگرایانه» خود برداشتها و قرائتهای خاص خود را ارایه دهند. و گرنه ادعای نظریهپردازان مذهبی فاقد ارزش و اصالت خواهد بود. از طرف دیگر اگر کسی با اجبار در حیطه اندیشه مخالف باشد، نمیتواند با اجبار در حوزه جنسی موافقت کند. روشنفکری مذهبی با تبارتر از جبهه سیاسی معروف به دوم خرداد است چه قبل از آن بوده و بعد از آن نیز خواهد بود و به این دلیل تئوریسینهای آن نباید و نمیتوانند گردش زبان و قلم خود را بنا به مصلحتهای سیاسی روز تنظیم کنند. تقسیم مومنان و پیروان دین بر اساس تعلقات جنسیشان و انحصار نزدیکی به خدا و بهشت موعود به افراد خاص به خیر و صلاح هیچ دینی نبوده و نیست و اجبار یک همجنسگرای معتقد به خدا و دین به انتخاب بین اعتقادات وجدانی- ایمانی خود و گرایش جنسی- درونی یعنی محکوم کردن او به جهنمی زمینی است درحالیکه قرار است خدا و فرشتگان در آن جهان خود قضاوت کنند. ترمیم حیثیت خدشهدار شده مذهب اسلام در افکار ایرانیان و بسیاری از مردم جهان در گرو حل همین تناقضات است و حداقل برای خیر و صلاح دین خود هم که شده، روشنفکران مذهبی ما باید وارد اینگونه مباحث شوند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»