شراره سعیدی/ رادیو کوچه
در برنامه گذشته از چرایی تلاش برای دخالت روشنفکران دینی در مبحث همجنسگرایان مسلمان و همچنین سهلانگاری این گروه در پاسخگویی به آنها گفتیم، و اما ادامه نقد همجنسگرایان از آقای کدیور که به عنوان یکی از روشنفکران دینی مطرح، در برنامهای تلویزیونی «تلویزیون هما» همجنسگرایی را مانند متعصبین دینی بدون نگاه کارشناسانه و توجه به پیشرفتهای علمی و علت این گرایش، گناهی کبیره دانسته است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
حتا اگر همجنسگرایی گناه باشد اما چرا باید در قانون همجنسگرایی را ممنوع اعلام کرد؟ اگر انسانی بخواهد گناه کند و این «گناه» ضرری به کسی نمیزند، باز این حق اوست. اگر اسلام همجنسگرایی را برای مسلمانان گناه میداند حداقل غیرمسلمانان همجنسگرا در کشور ما باید آزاد باشند و قوانین اسلامی نباید بر آنها تحمیل شود. چرا آقای کدیور که به درهم کردن اخلاق در قوانین مخالفت میکند، قانون مجازات همجنسگرایان را مسکوت میگذارد؟ وظیفه اخلاقی و روشنفکری دینی ایشان در این وسط چه میشود؟
کدیور در اشاره به قوانین کیفری در کل میگوید:
«البته مجازات باید قانونی، عادلانه و دموکراتیک باشد. حال اگر ما جز یک جامعه دینی بودیم، دینمان هم اسلام بود، قاعدتن ما در متن دینمان هم گزارههای دینی نظری داریم و هم گزارههای دینی عملی.»
اما کدیور از تطبیق دستآوردهای علم در مورد همجنسگرایی و لزوم به رسمیت شناختن علم دراینباره چشمپوشی کرده تنها به حکم کلی «گناه کبیره بودن» همجنسگرایی بسنده میکند.
بدتر از آن آقای کدیور مجازات را هم میپذیرد هر چند محدودتر از متعصبان. او میگوید:
البته مجازات باید قانونی، عادلانه و دموکراتیک باشد. حال اگر ما جز یک جامعه دینی بودیم، دینمان هم اسلام بود، قاعدتن ما در متن دینمان هم گزارههای دینی نظری داریم و هم گزارههای دینی عملی.
«یکی از انحرافهایی که در جوامع دینی وجود دارد این است که فکر میکنند اگر قوانین را از متن دین اخذ کنند، این باعث سلامت جامعه میشود. این در حالی است که اگر ما در دوران صدر اسلام تا قبل از دوران مدرنیته بودیم آن فقه چندان با واقعیت جامعه تفاوتی نداشت. لذا نظم فقهی برآورنده نیازهای آن دوران هم بود. اما به تدریج با تحول جامعه در دوران مدرن به نظر میرسد فاصله فراوانی در بین شیوه زیست مردم و قواعد و گزاره های حقوقی اسلامی ایجاد شده که متاسفانه کوشش فقها در پر کردن این شکاف چندان موفق نبوده. هر چند امروزه این نظر اکثر علمای ماست اما وقتی به سطح مرجعیت میرسیم بسیاری از محدودیتها باعث میشود تا ایشان نتوانند به این نیاز پاسخگو باشند. در نتیجه نمیشود این مسئله را از اسلام ستنی عینن تبدیل به قانون کرد. اگر چنین کنیم در واقع خواستهایم نظم عرفی دوران سپری شده را بر زمانه خود مسلط کنیم. منظورم از دوران سپری شده، دوران اسلامی نیست، منظورم دوران عرف عصر نزول است.
من معتقدم اسلام پیام جاودانه دارد. اما مجتهد و عالم باید زحمت بکشد و این پیام جاودانه را از بخش عرفی و شرایط زمانی و مکانی عصر نزول جدا کند. این کوشش هنوز به نتیجه نرسیده. امروز در خود ایران تاسیس چیزی به عنوان مجمع تشخیص مصلحت برای چیست؟ یکی از مسایل اصلیاش این است که ناکارآمدی فقه را در نظر بگیرد. ابتکار مرحوم آیتاله خمینی چه بود؟ اینکه با صدای رسا و شفاف در بین فقها اعلام کرد که اجتهاد سنتی نمیتواند دنیای مدرن را به سامان ببرد. ایشان یک فقه مصلحتی و یک فقه حکومتی را آورد. با بخش اول سخن ایشان من موافق هستم.
این فقه مصطلح به هیچوجه توان اداره جامعه را ندارد. اما من نسبت به مورد دوم انتقاد دارم. یکی از مشکلات این است که اگر کسی خواست دنیا را به زبان خودش و از دید خودش دینی کند و فکر میکرد هر چه به غلظت دین بیافزاید بهتر است و وقتی دید فقه کفایت نمیکند، اخلاق را هم چاشنی فقه کرد. خواست اخلاق را هم قانونی کند. قانونی کردن اخلاق یا به اصطلاح دیگر قانونی کردن مستحبات و مکروهات نه فقط واجبات و محرمات تبعات فساد فراوان دارد. حکام و زمامدارانی که میخواهند واجب و حرام، مستحب و مکروه و حتا اخلاق حسنه و رذیله را به متن قانون بکشند، زندگی شخصی و خصوصی مردم را چنان تنگ میکنند و اختیار دینی را چنان محدود میکنندکه دیگر کارکرد وجدان اخلاقی از دست میرود و کسی که میباید شخصن و آزادانه و با اختیار دین بورزد از ترس پلیس و پاسدار و بسیجی به ظاهر خود را متمایل به دین نشان میدهد. این شیوه نهادینه کردن ریاکاری و تظاهر دینی به جای ایمان است و من بارها تاکید کردم ریا خوره ایمان است. حکومتهای دینی از آبشخور چنین فقهی به جای آنکه مروج دین شوند مروج ریا میشوند.»
این گفتههای آقای کدیور در موقعیت فعلی و با حاکمیت قوانین سخت و خشن شریعت اسلامی شاید به کفش کهنه در بیابان مانند باشد اما توقع از روشنفکر دینی بسیار بیشتر از اینهاست، چرا که آقای کدیور با «گناه کبیره» دانستن همجنسگرایی خواه ناخواه مسلمان همجنسگرا را به سرکوب هویت جنسی خود «همان هویتی که علم آن را معتبر و صحیح میداند»، فرا میخواند. در این رابطه حقوق بشر این مسلمان همجنسگرا چه میشود و مسوولیت روشنفکر دینی در آشنایی انسان مسلمان با حقوق بشرش چه پاسخی میگیرد؟ متعصبان مذهبی و دین سنتی آنها بر عبودیت بشر تاکید میکنند و کاری که آقای کدیور میکند هم چیزی جز این نیست و اینجاست که بادکنک روشنفکری دینی ایشان سوراخ میشود. اگر ادعا شود که سازگاری اسلام با حقوق بشر که مورد ادعای روشنفکران دینی ماست، قبل از اینکه واقعیتی را عیان کند بیشتر یک خواست و آرزوی این دسته از فعالان سیاسی مذهبی را منعکس میکند، یعنی دینی را میپسندند که تا حدودی خشونت کمتری از خود بروز میدهد، اما همچنان عبودیت را ترویج میکند، سخن بیهودهای نخواهد بود. روشنفکران دینی مسیحی دهها سال پیش به این نتیجه رسیدند که سختگیری دینی تنها مومنان را کمتر و کلیساها را از نمازگزاران خالی میکند. آنها دریافتند که انسان عصر جدید میل به انتخاب دارد و آزادی و حق گزینش میخواهد.
نکته مهم دیگر اینکه مذهبیون از جمله «روشنفکران دینی» هیچ دلیل عقلی، علمی و منطقی در رد همجنسگرایی ارایه نمیدهند و صرفن با استناد به اینکه این مسئله گناه است از وارد شدن به بحث جدی و علمی دراینباره میپرهیزند. چنین برخوردی از جانب یک متعصب مذهبی قابل درک است اما از جانب کسانی که خود را روشنفکر معرفی میکنند قبل از هرچیز روشنفکر بودن آنها را به زیر سوال میبرد چرا که یک روشنفکر به حدیث و گفته بسنده نمیکند بلکه با طرح پرسش و بحثهای علمی و عقلی، با هر پدیده مواجه میشود و هیچوقت خشکاندیشانه علم را فدای باورهای کهنه نمیکند بلکه در نهایت قرائت تازهای از دستورات ارایه میدهد که با علم امروزی همخوانی داشته باشد ولو آنکه یک پوشش مذهبی برای یافتههای عقلی و علمی بسازد.
گفتههای حکمگونه آقای کدیور و ضد و نقیضها و گاهی مبهمگوییهای ایشان بیشتر به استفاده ابزاری از منطق برای مقاصد سیاسی میمانند تا انعکاس دغدغههای اصیل یک روشنفکر دینی جدی که در کشور ما نادرند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
كامران موسوي
مشکل شماره یک و اساسی اکثریت قریب به اتفاق مردم تو دنیای فعلی نابرابری اقتصادی (و نتایج غیر قابل اجتنابش: بیکاری و فقر) عدم بهداشت و بیسوادی یه که همه رو باید مدیون سرمایه داری از کنترل در رفته دونست.
تو غرب –بالاخص آمریکا و اروپا– مردم نسبتا به حقوق فردی الکی خودشون آشنان٠ بنا بر این حکام باید علاوه بر اعمال هژمونی اقتصادی از طریق تبلیغات و ضد اطلاعات، دائما سوژه هاشونو منحرف و سرشون رو با بحث های غیر ضروری گرم کنن. یکی ازین مباحث مسئله گرایشات جنسی مختلفه که هی گرم و سرد میشه و اینروزا صدقه سری حسین آقا، دوباره نوبت الو گرفتنش شده.
این از غربش که مثلا پیشرفته س. حالا تو جوامع در حال توسعه یا عقب افتاده باید علاوه بر مشکلات مادی، عقب افتادگی ذهنی و فرهنگی، عدم آزادی اندیشه، سرکوب سیاسی، عدم وجود قوانین مترقی یا تو سرشون بخوره شبه مترقی و خرافات منتجه از دین و مذهب رو هم اضافه کرد.
حالا٠٠٠٠٠
من کامران موسوی هستم و به قول مجتبی تو فیلم مارمولک: آقا مسئله تُن:
تو یه جامعه مث ایران که سر تا پاش اشکاله، چه طوری میشه یهو موضوع همجنسگرایی رو به عنوان یه بحث کلیدی مطرح کرد؟ سرکوب مرکوب بخوره توی سرم، من میگم سرپناه ندارم، نون ندارم، بهداشت ندارم، سواد ندارم٠ اونوخت حال کردن و دادن رو از کجا بیارم؟ آخه مگه میشه با شیکم گشنه به فکر زیر شیکم بود؟ والا خر و گاو و اُشتر و خر چسونه هم –حتی واسه تولید مثل– اول باید یه چیزی بخورن بعد خاک تو سری کنن٠
خانوم سعیدی، محض خدا اعجل و عندالجواب