Saturday, 18 July 2015
21 March 2023
كارزار «من صداى او هستم»

«صدای حامد روحی‌‌نژاد باش، نگذار صدایش را خاموش کنند»

2011 February 15

آن‌چه در این بخش می‌آیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

احمد فاطمى

منبع: کمیته مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسى در ایران

۲۶ ماه می‌ روز جهانی‌ هم‌بستگی‌ با بیماران مبتلا به بیماری ام‌اس است. این بیماری علاج‌ناپذیری است که در بسیاری موارد منجر به فلج، در مواردی به مرگ منجر می‌شود، و در بهترین حالت بسیار دردناک است و مراقبت حرفه‌ای و همیشگی‌ را ضروری می‌سازد. جهان انسانیت، برای جلب توجه جوامع به نیاز‌های مبتلایان به ام‌اس، خود را سازمان داده است، و فعالیتی انسانی‌ و جهانی‌ را به پیش می‌برد.

حامد روحی‌نژاد مبتلا به بیماری ام‌اس است. حامد زندانی سیاسی هم هست. حامد را رژیمی که از انسانیت بیگانه است، رژیمی که تنها رابطه‌اش با جامعه، سرکوب و تحقیر و شلاق و زندان و اعدام است، به مرگی تدریجی‌ و دردناک محکوم کرده است. حامد در سیاه‌چالی که انسان‌های سالم را هم خورد می‌کند، از ابتدایی‌‌ترین امکانات طبی هم محروم است.

حامد در نامه‌ای که در تاریخ ۱۷ اکتبر ۲۰۰۹ و پیش از تقلیل مجازاتش به ۱۰ سال حبس نوشته بود، داستان زندگی‌ خود را شرح داده است. حامد در خانواده‌ای فقیر به‌دنیا می‌آید، فقر و بی‌حقوقی و بی‌افقی در جهنمی که یکی‌ از ضد انسانی‌‌ترین نظام‌های سیاسی جهان امروز برای میلیون‌ها جوان ایرانی آفریده است، حامد خیلی‌ زود به ام‌اس مبتلی می‌شود، دوا و درمان این بیماری خرج دارد، با پیش‌رفته‌ترین مراقبت‌های پزشکی هم زندگی‌ جهنم است.

حامد جوان، مثل هر جوان دیگری با یک دنیا آرزو، تصمیم می‌گیرد که از راه عراق و غیر قانونی به اروپا یا آمریکا سفر کند. وى خواست به این ترتیب هم بار مخارج سرسام آور بیماریش را از دوش خانواده فقیرش بر دارد و هم به تحصیل دانش‌گاهی خود ادامه دهد.در عراق حامد را دستگیر و به مدت ۴ ماه در زندان اربیل محبوس می‌کنند، پس از آزادی، حامد به طور قانونی به ایران باز می‌گردد، و هیچ‌گونه اتهامی به او وارد نمی‌کنند. ۱۰ ماه بعد، در ۴ ماه مه‌ ۲۰۰۹ حامد را بی‌‌هیچ بهانه‌ای دستگیر می‌کنند. می‌‌گویند به «رهبر» توهین کرده، می‌گویند عضو سازمانی است که طرف‌دار سلطنت است. بدون توجه به بیماریش که اکنون بسیار پیش‌رفته، بدون هیچ‌گونه مداوا و مراقبت پزشکی، ۴۰ روز در بند ۲۰۹ اوین و در انفرادی حبسش می‌کنند. در این مدت حامد در مقاطعی کنترل و احساس نیمی از بدنش، و دید چشم راستش را کاملن از دست داد، اما دردش را دیدند و به حال خودش رها کردند.

حامد را که پیش از انتخابات دستگیر و زندانی کرده بودند، پس از انتخابات زیر فشار به مجبورش کردند یکی‌ از داستان‌های دست‌گاه تبلیغاتی نظام را تکرار کند و آن‌چه را که به او دیکته می‌کردند بر کاغذ بیاورد. داستانی‌ که که حامد در هر فرصتی انکار کرده است. بر مبنای این نمایش حامد را ابتدا در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به مرگ محکوم کردند.

این حکم آن‌قدر بی‌پایه بود که دست‌گاه قضایی هم مجبور شد آن را به ده سال حبس تعزیری به جرم ارتباط با مخالفین رژیم کاهش دهد. این‌که پزشکی‌ قانونی خود رژیم صریحن اعلان کرده است که حامد به دلیل بیماری نمی‌تواند در زندان زنده بماند تاثیری در حکم نداشته است. حامد جوان ، کور شده، بخشی از اندامش از کار افتاده، و هنوز بی‌هیچ دلیلی‌ بدون امکان مداوا و مراقبتی که برایش حیاتی‌ است در زندان است.

حامد را اینک به زندان زنجان تبعید کرده‌اند. حامد می‌گوید اینان برای ایجاد وحشت قربانی می‌خواستند، من قربانی کم‌خرجی بوده‌ام.

صدای حامد از این فراتر نمی‌رود.

١٣ فوریه ٢٠١١ برابر با ٢۴ بهمن ١٣٨٩

فایل پی‌دی‌اف را از این‌جا دانلود کنید.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , ,