مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
در یکی دو روز گذشته و در فضای مجازی اخبار فراوانی دیدم، از فتاوی مراجع تقلید قم و نجف دربارهی رای به جایز بودن راهپیمایی مردم، جهت اعتراض به حکومت و یا تقبیه نصفه و نیمه کشتار و شکنجه و آزار مردم معترض و غیرشرعی خواندن آن. راستش از شما چه پنهان مشاهدهی پیگیری و گسترش چنین نظریاتی از سوی مردم و به خصوص نسل جوان، مرا کمی به آیندهی جنبش و دستآوردهایش نامید و بدبین کرد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
در فرصتطلبی تاریخی روحانیون و رفتار مزورانه و دوگانهی آنان هیچگونه تردیدی نیست. نمونهی بارز آن انقلاب 57 است که آقایان بدون هیچ تلاشی یک شبه همه چیزش را به نام خود مصادره کردند. مراجع شیعه در طول تاریخ نشان دادهاند که همیشه از واقعیتهای علمی و اجتماعی زمان خود عقبترند و فقط هنگامی به آن میپیوندند که پای آبرو و یا منافع مادی و صنفیشان در میان باشد. نمونهی آشکار آن واکنشهای آقایان در برابر مظاهر جهان مدرن و یافتههای علمی است. کافی است که به فتواهای اولیهی مراجع در برابر پدیدههایی همچون حمام عمومی، رادیو و تلویزیون، انتقال خون، بارداری آزمایشگاهی و هزاران نمونهی دیگر نگاهی گذرا کنیم تا همهچیز دستگیرمان شود. هرگاه پای سیاست به میان آمده، البته آقایان فرصتطلبیشان آشکارتر بوده است و همواره مترصد نشستهاند، تا ببینند، قرار است دعوا به نفع کدام طرف ماجرا رقم بخورد و آنگاه به دفاع از همان طرف وارد صحنه شوند.
در این یک سال و نیمی که از پیدایش جنبش سبز میگذرد، همواره گمان میکردم که برای قشر جوان، تحصیلکرده و روشنفکر ما که میداندار این حرکت هستند، تجربههایی چون نهضتمشروطیت و انقلاباسلامی در اثبات توانایی مذهب برای به انحراف کشیدن و به بیراهه بردن مبارزات مردم کافی است. مذهب و در راس آن مراجع به واسطهی ذات ابهامآمیز متون به اصطلاح مقدس، این توانایی را دارند تا با بیرون آوردن نظریات به ظاهر آزادیخواهانه از دل کتاب و سنت و به دست گرفتن رهبری قیامها، پس از پیروزی و در زمان لازم و با چرخشهای زیرکانه، اینبار از درون همان منابع، روایات و احادیث و آیاتی را بیرون بکشند، که بتوانند اهداف سکولار این نهضتها را که بر مبنای حقوقبشر و ورای احکام بسته و دگم مذاهب بنا شده است، را تصاحب کرده و با رنگ و بوی دینی دادن به آن، محوریت جامعه را دوباره در دست بگیرند.
جنبش سبز نباید به دام این اندیشهی ابزارانگارانه گرفتار بیافتد، که میتواند با بهره از توانایی مذهب در تحریک تودهها شمار فراوانی از مردم را با خود همراه کند و سپس دوباره آن را به سمت حرکتی سکولار هدایت کند. یادمان نرود که چنین اشتباهی در سال 57 هم به وقوع پیوست و احزاب چپ و در راس آن حزب توده و فداییان خلق، با تن دادن به رهبری مذهبی روحاله خمینی، سبب شدند تا همهچیز از دست نیروهای روشنفکر و غیرمذهبی خارج شود و بشود آن چیزی که نباید میشد.
چند وقتی است که جسته و گریخته صدای مخالفتهای ملایمی با رژیم ولایتفقیه، از آقایان مراجع به گوش میرسد. این زمزمهها بدون شک نه از سر دردمندی و نه به جهت آزادیخواهی آنان و آگاهی از رنجی که به مردم میرود ابراز میشود، بلکه از سرفرصتطلبی و احساس خطر است و دلیل آشکار بر آن این است که اگر آقایان واقعن چنین چیزی را در وجود خود داشتند، نمیگویم در سه دههی گذشته، حداقل چرا در یک سال و نیم اخیر که میزان ظلم حاکمیت بر علیه مردم به نهایت رسیده است، لب به اعتراض نگشودهاند؟ اکنون شاخکهای روحانیت که همواره در طول تاریخ نشان داده است، که خوب کار میکند و به همهچیز حساس است، دریافته که این حکومت با عدم مشروعیت جدی روبهرو و دیر یا زود رفتنی است، و به قول معروف این تو بمیری از آن توبمیریها نیست. پس به این فکر افتاده است تا با بیان برخی فتاوی ملایم و میانه، حداقل از حذف کامل صنف خود در آیندهی ایران آزاد پیشگیری کند.
اینجا است که باید از جوانان و روشنفکران پرسید، آیا حقوق اولیهیاجتماعی همچون اعتراض به نالیاقتی، فساد، ظلم و خشونت یک حکومت و تلاش برای تغییر آن، نیازمند فتوای آخوندهاست؟ چرا برای اعلام حکم غیرشرعی بودن شکنجه از سوی دو مرجع، چنین ذوق زده شده و از خود بیخود میشوید، مگر آقایان مراجع باید اعلام کنند که این رفتارها غیرانسانی است، تا شما و ما به زشتی آن آگاه شویم؟
دوستان عزیز اگر به فرض محال هنوز باور دارند که با جامعهای به شدت مذهبی و سنتی طرف هستند، که هنوز گوش به فرمان رای چند تا آخوند بیسواد است، چرا تلاش میکنند تا کشور را به سمت انقلاب و دگرگونی بزرگ ببرند، مگر ندیدند که انقلاب قبل از آگاهی چه فاجعهای به بار میآورد؟ اینجانب بر این باورم که اگر قشر روشنفکر ما حقیقتن چنین برداشتی و شناختی از جامعهی خود دارد، پس بهتر است به سراغ اصلاح فرهنگی جامعه برود، چون با در پیش گرفتن این روش و با میانداری مذهبیها، نتیجهی این جنبش نیز بدون شک چیزی بهتر از انقلاب 57 نخواهد بود.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»