اردوان روزبه / سردبیر/ رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
پس از یک دوره نزدیک به یکسال با بیستوپنجم بهمنماه حرکتی تازه در بین ایرانیان رخ داد. این حرکت نشان از آن بود که دستگیریها، ارعاب و جلوگیری از اطلاع رسانی و پروژههای اعترافگیری و حکمهای سنگین زندان برای فعالان مدنی و کوشندگانی که فقط اعتراض به شرایط موجود داشتند، نه تنها موجب عقبنشینی مردم از خواستههایشان نشده، بلکه به نوعی این آتش زیر خاکستر از جوشش و وسعت بیشتری برخوردار شده است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
چرا که اگرچه مردم در پساز انتخابات حضوری فراگیر در عرصهها داشتند اما در دوره اول اعتراضات موضوع «رای من کو؟» بود. اما امروز بیپروا این مردم با شعار بر ضد عالیترین مقام حاکمیت در واقع به دنبال تغییر نظام هستند. حضور دور دوم مردم پس از بیستوپنجمبهمن ماه نشان داد که مردم الگوهای اعتراضشان تغییر کرده است. وقتی آقای «موسوی» و «کروبی» به حصر خانگی با هدف سرگردانی مردم در تصمیمگیری دچار میشوند، حرکت خود جوش مردمی شکلی تازه به خود میگیرد.
آنها به خیابان میآیند، شعار میدهند، برنامهریزی میکنند و مردممحور سعی در تنظیم حرکتهای بعدی خود دارند. اینبار به نظر میرسد جامعه کاریزما طلب ایرانی، بهدنبال یک رهبر و گرداننده برای حرکت نیست. رهبر بدنه جریان اعتراضی مردم شده است.اما نکته همین است. اگر چه حاکمیت به نوعی از مردم رو دستخورده، اما تلاشهای لازم برای یافتن راهکارهای مناسب که جنبههای تبلیغاتی را هم لحاظ کند را از خاطر نبرده است.
آنها به خیابان میآیند، شعار میدهند، برنامهریزی میکنند و مردممحور سعی در تنظیم حرکتهای بعدی خود دارند. اینبار به نظر میرسد جامعه کاریزما طلب ایرانی، بهدنبال یک رهبر و گرداننده برای حرکت نیست.
ایجاد رعب و وحشت به جای تیراندازی مستقیم به مردم. عدم دستگیری فلهای به روش بعد خرداد سال 88 و بررسی سریع پروندههای دستگیرشدگان که بازداشتهای بلاتکلیف خود میتوانست یک هیجان عمومی راه به همراه بیاورد از سویی و از سوی دیگر پروژه تصاحب کشتهشدگان اعتراض روز بیستوپنجم با برنامههای تلوزیونی و گذر از همه مرزهای اخلاق که تا حد جاسوسنمایی و جعل کارتشناسایی نیز پیش رفت، حکایت از برنامهریزی بلند مدتی داشت که حاکمیت در حرکتی تیمی به آن رسیده بود.
مردم نیز به روش همان ایدههای خودجوش راهکارهای مقابله این حرکت را یافته و پاسخ گفتند. اما به هر روی ایجاد اعتراض بهطور حساب شده در حوزه های علمیه قم، شعار مرگ بر موسوی و کروبی، تظاهرات اکثریت مجلس با شعار اعدام و هم چنین موضعگیری کاملن رسمی بر علیه هاشمی، جریانی تازه بود. این بار کسی که کشته شده بود، منافق نبود، عامل اسراییل نبود، فروشنده مواد مخدر نبود، بلکه جاسوس کیهان بود.
اما موضوع این است که با فرایند جدید بنا هست چه شود. اعلام روزهای آتی اعتراض در رسانههای غیر رسمی یا وبلاگها و همراهی ایرانیان خارج از کشور با برگزاری تجمعهای اعتراضی همه خود به امتیازهای این رقابت سخت کمک میکند، اما راه کار نهایی چیست؟ با توجه به حرکتهای حاکمیت در ایجاد جو بر علیه کاندیداهای معترض و خطر به روشی حساب شده با کشتهشدن افرادی در تصادف مانند شیراز آن هم بهطور کاملن اتفاقی و یا دستگیری دانشجویان، اما اینک مرحله تازهای از پیگیری مردم برای دستیابی به خواستههایشان آغاز گرفته است.
در این مرحله هم زمانی با حوادث دنیای عرب خود جان تازهای بود به این منتظران و آتشهای زیر خاکستر اما نباید فراموش کرد شرایط اعتراضی در ایران به لحاظ ساختار حاکمیت و اقتصاد نفتی با تمامی اتفاقات پر سرعت چند هفته گذشته در تونس، مصر، لیبی، اردن و عربستان و چند زمزمه دیگر متفاوت است. در ایران باید صبر داشت. آرام و بردبار جلو رفت و روزنههای نفوذ در بدنه حاکمیت را یافت. اعتراضها باید شکلی نهادینه بگیرد و به ارکان نظام سرایت کند. آنها باید خود بتوانند در بخش مدیریتهای میانی و فرماندهان نظامی در ارتش و سپاه و حتا بسیج کلاه را قاضی کنند تا این حرکت فراگیر شود.
مردم ایران نباید برای دستیابی به خواستههایشان انتظار هجده روزه داشته باشند. اما پر واضع است که از سویی وقتی کسی در خیابان بیپوشاندن صورت شعار «مرگ بر» را بر علیه عالیترین سطح نظام میدهد، این یعنی تغییری که پیامی نامبارک برای حاکمان یک کشور دارد. راهی که بازگشت ندارد. مردم و رسانههای آزاد و کارمندان و ارکان جامعه باید بدانند هر کدام به فراخور موقعیت به وظیفه خود عمل کنند و این بار سعی کنند هر کدام آن چه را که میتوانند به کار گیرند و نه آن که هر کار ممکن است دم دستشان بیاید، همانی که به حرکت «هیتی» مشهور است. این بار ساختار و سیستمسازی برای حرکت فعال در بدنه اعتراض میتواند رمز موفقیت باشد. حتا اگر دراز مدت حاصل شود.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»