سروش / رادیو کوچه
souroosh@radiokoocheh.com
سوم نوامبر مصادف با زادروز آندره مالرو نویسنده، منتقد هنری و سیاستمدار فرانسوی است. او در تمام طول عمرش به طور مداوم راجع به هر آنچه پیرامونش میگذشت، رمان و مقاله مینوشت و در مقطعی هم به ارتش پیوست و حتا زمانی نیز وزیر اطلاع رسانی شارل دوگل شد. سرانجام نیز در سال 1976 بر اثر بیمار جذام درگذشت.
ژرژ آندره مالرو در سوم نوامبر ۱۹۰۱ به دنیا آمد. در سالهای نخست کودکیِ او، پدر و مادرش پیوند گسستند و او نزد مادرش بزرگ شد، اما مالرو با پدر و خانوادهی پدری نیز، که در حومهی شهر دنکرک به حرفهی شمعسازی و کشتی سازی اشتغال داشتند، روابط گرمی داشت. مالرو در مدرسه محصل درخشانی نبود و هرگز امتحان سال آخر دبیرستان را نگذراند. هیچ سندی هم در دست نیست که ثابت کند وی تحصیلاتش را در «مدرسهی زبانهای زندهی شرقی» به پایان رساند.
پس از بازگشت به فرانسه چند رمان نوشت و برای رمان وضعیت بشری که در مورد قیام کمونیستی شانگهای بود جایزه گنکور را دریافت کرد.
در ۱۹۳۰ به گروه باستانشناسانی پیوست که در ایران و افغانستان کار میکردند.
با شروع جنگ داخلی اسپانیا به نیروهای جمهوریخواه پیوست و خلبان شد. دوبار در نبرد برای دفاع از مادرید در برابر حمله فالانژیستها زخمی شد.
مالرو که به دلیل جدایی مادر از پدرش که کمی بعد هم خودکشی کرد ـ نزد مادربزرگش بزرگ شده بود، نخستین رمانش را در سن بیست و پنج سالگی منتشر کرد. کمی پیش از آن در بیست و یک سالگی همراه با همسرش، به کامبوج رفت. در 1933 صاحب دختری شدند (که بعدها با آلن رنه کارگردان سینما ازدواج کرد)
آندره مالرو در شرق آسیا علاوه بر انتشار روزنامه «هندوچین در زنجیر» علیه استعمار وقت، به باستان شناسی هم میپرداخت و برای این کار سفری هم به ایران داشت و گفته میشود به همین سبب، تا حدودی با زبان فارسی نیز آشنا بود.
آندره مالرو همراه لویی آراگون، فدراسیون جهانی نویسندگان مدافع فرهنگ را مشترکا بنا نهاد. در جنگ داخلی اسپانیا، به عنوان خلبان به جمهوری خواهان پیوست. دو مرتبه مجروح شد و ماجراهای زیادی را از سر گذراند که در اغلب آثارش به آنها اشاراتی دارد.
مالرو در دومین جنگ جهانی برای ارتش فرانسه خدمت کرد. در سال 1940 اسیر شد، اما فرار کرد و به مقاومت فرانسه پیوست. در 1944 به وسیله گشتاپو مجددا دستگیر شد، اما در نهایت با کمک اعضای مقاومت فرانسه فرار کرد. پس از جنگ مورد تقدیر قرار گرفت، و سه مدال دریافت کرد و در زمان ژنرال دوگل وزیر اطلاع رسانی شد. او در این دوره آثاری در مورد هنر و فرهنگ منتشر کرد. سپس دوگل او را اولین وزیر فرهنگ فرانسه کرد. در این سمت او به تأسیس خانه فرهنگ در سراسر فرانسه پرداخت.
مالرو در تمام طول عمرش به طور مداوم راجع به هر آنچه پیرامونش میگذشت، رمان و مقاله مینوشت. و همین امر شهرت او را بیش از هر چیز به عنوان روزنامه نگار و نویسندهای همه کاره رقم زده است. وی درباره خودش چنین میگوید: «آنچه ما را در بیست سالگی از دوستانمان جدا میکرد، حضور تاریخ بود. برای آنها هیچ چیزی پیش نیامده بود؛ اما ما کسانی هستیم که تاریخ همچون تانکی از روی ما میگذرد» با این وجود میتوان گفت: چیزی که به عنوان حس ماجراجویی برای مالرو مطرح است، به خاطر ادبیات و رمان است. و همین است که از او نویسندهای برجسته میسازد.
او آخرین کتاب خود را با الهام از بیمارى صعب العلاج خود، «جذام» نامید و در ۲۳ نوامبر ۱۹۷۶ از همین بیمارى در پاریس درگذشت.
منابع
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»