Saturday, 18 July 2015
02 October 2023

«ویدئو / نوروزانه- بخش چهارم»

2011 March 22

رضا افتخاری/ رادیو کوچه

امروز روز عید نوروز است و من به‌عادت هر روز از خیلی زود به‌انتظار بیرون آمدن شاه از در نارنجستان در باغ گلستان قدم می‌زنم. اعلیحضرت بیرون آمد و مرا به‌اشاره‌ای به‌ خدمت خود خواست و من پیش رفتم. دامن خود را که پر از فیروزه بود گشود و از آن میان با دقت تمام سه قطعه‌ی درشت‌تر را جدا کرد سپس جمیع آن‌ها را تحت آزمایش آورد و از آن‌ها آن‌را که منظم‌تر و خوشگل‌تر بود برداشت و به‌من داد و گفت: «این عیدی شماست.»

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

نوروز در حقیقت اول سال رسمی ایرانیانست چه سال‌های اسلامی قمری است و اعیاد و ایام سوگواری ایشان در عرض سال هم‌چنان‌که پیش ما ثابت است ثابت نمی‌ماند فقط نوروز بی‌تغییر است و همیشه درست با روز اول اعتدال ربیعی یعنی موقعی که آفتاب به‌برج «حمل» می‌رسد و بهار شروع می‌شود تطبیق می‌کند و نتیجه این کیفیت چنین شده است که امروز زمان تحویل با ساعت شش‌و‌نیم بعد‌از‌ظهر مصادف شده و آن‌را «اخترشناس باشی» شاه استخراج کرده است.

تالار بزرگ موزه که مراسم سلام در آن‌جا به‌عمل خواهد آمد خیلی زودتر از ساعت شش از جمعیت پرشده بود تمام اعیان مملکتی در آن‌جا جمع بودند و وزرا و صاحبان مناصب عالی بر جاهای خود قرار داشتند حتا من در میان ایشان چند تن از صاحب منصبان نظامی خارجی را هم دیدم.

این صاحب منصبان خارجی که کم‌و‌بیش لباس صاحب‌منصبی ایران را بدون تعارف خریده‌اند در حقیقت خوش‌نشینانی هستند که خواسته‌اند با استخدام این لباس یا ترکیب‌کردن آن با اجزا دیگری از لباس‌های نظامی گوناگون لباسی داشته باشند که برای مجلس نقلبه مناسب‌تر می‌نماید تا برا‌ی مجالس جدی، اعلیحضرت ساعت شش به‌ تالار وارد شد و به‌روی قالی زربفت کهنه‌ای که در پای تخت «فتحعلی‌شاه» انداخته بودن به‌رسم معمولی ایرانی‌ها نشست و بر بالش مروارید دوز تکیه داد شاه مثل روزهای سلام یا مهمانی‌های بزرگ در جواهر غرقه بود و نور فراوان چهل چراغ‌های بزرگ و شمعدان‌ها و چراغ‌های دیواری تلالو عجیی به‌ آن‌ها می‌داد به‌علاوه منظره‌ی این تالار که سراپا آینه‌کاری است بسیار خیره کننده است.

در هر یک از دو طرف تخت عده‌ای از روحانیون ایستاده‌اند و روبه‌روی شاه در چهار قدمی صدراعظم برپا ایستاده و چند‌قدم عقب‌تر در طرف چپ «ظهیرالدوله» رییس تشریفات و دامادشاه قرار گرفته، من در دو قدمی عقب سر «امین السلطان» ایستاده‌ام اما قدری متمایل به‌طرف راست تا در جلوی جمعیت‌های مختلف اعیان دولت را بهتر ببینم. در سر دقیقه معین اخترشناس باشی باوقار تمام و قدم‌های آهسته به‌جلوی شاه می‌آید و پس از تعظیم ساعت به‌دست شروع سال نو را اعلام می‌کند سپس عقب عقب خارج می‌شود، و دو تن از سادات به‌شاه تبریک و سلامت باد می‌گویند.

در حینی که این دو تن سید مشغول عرض تبریک‌اند شمایل «حضرت علی بن ابی طالب» را دست به‌دست می‌گردانند و همه آن‌را، می‌بوسند بعد هر کس چنددانه گندم باین امید که سال آینده سال ارزانی و فراوانی باشد می‌خورد.

امام جمعه با یکی دیگر از مجتهدین در داخل ظرفی آیاتی از قرآن مجید را می‌نویسد و پس از حل‌کردن آن در مایعی قسمتی از آن‌را به‌شاه می‌آشاماند و بقیه را نزدیکان می‌نوشند.

بعد از تمام‌شدن این مراسم «مجدالدوله» سبد بزرگی را که پر از سکه‌های تازه ضرب شده بود و به‌ آن‌ها که مثل بیست‌سانتیمی‌های قدیمی ماست شاهی سفید می‌گویند پیش شاه گذاشت و شاه از آن ابتدا به ملاها بعد به‌ شاهزادگان درجه‌ی اول مقداری داد سپس دو جیب لباس روی مرا پر کرد و دیگران هم یکی یکی از جلوی شاه گذشتند و عیدی خود را گرفتند و با این رسم که تیمنی برای زیاد‌شدن ثروت عیدی گیرنده در سال نو است مراسم نوروزی پایان یاقت سابقن با این شاهی سفیدها اشرفی نیز مخلوط می‌کردند لیکن ناصرالدین شاه این رسم را از بین برده است.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

TAGS: , , , ,