اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
اگرچه پیشتر، یعنی بر سر حضور «رحیم مشایی» در جمع دولت آقای «احمدینژاد» و برخی نکات دیگر رهبر ایران مجبور به واکنش شده بود اما بر سر جریان استعفای وزیر اطلاعات یعنی آقای «مصلحی» و قهر یازده روزه محمود احمدینژاد بعد از نزدیک به سهدهه بهطور رسمی بار دیگر جدال بین ولی فقیه و رییس دولت خودنمایی کرد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
در بین این سهدهه مواردی بوده است که منجر به چالش بین رهبری و رییس دولت شده اما با رنگ و بوی چنین شاید به توان به دوران رودرویی رییسجمهوری «ابوالحسن بنیصدر» و «آیتاله خمینی» اشاره کرد که در نهایت منجر به عزل رییسجمهوری شد. در بین این دو رخداد برخوردهایی بین این دو بخش نظام به چشم میخورد. دولت اصلاحات در برابر بنیادگرایان، گاهگاه رفتارهای مستقل ریاستجمهوری «هاشمی رفسنجانی» که در نهایت اقتدار رهبری خط بطلان بر روی تمامی نظرها میکشید و به هر روی حرف همان حرف رهبر بود.
اما احمدینژاد با رویکردی متفاوت به زمین بازی وارد شده است. او از اختیارات قانونی ریاستجهموری میخواهد استفاده کند، در انتصابها سعی میکند نظر خود را اعمال کند و بهنوعی عزل و نصبهای ولایتمدارانه را بر نمیتابد.
این درست در شرایطی است که برای اولینبار دو جریان بنیادگرا در برابر یک دیگر قرار میگیرند. در واقع آنها با نزدیکترین خواستگاه به رویارویی نشستهاند. در زمانی که رهبر ایران در اعتراضها نسبتبه انتخاب این رییسجمهوری عقاید وی را نزدیکترین عقیده به نظرهای خود یاد میکند. اما این فرزند امروز روبهروی پدر ایستاده است. این تنش پر تخاصم امروز میرود تا با افشاگریهای طرفین و نوع روابط آنها صفحه تازهای را در حاکمیت در ایران باز کند.
اینک خبر از درگیریهای خشونت بار دو گروه به گوش میرسد. گزارشهای تایید نشده از میدان منیریه و خشونت فیزیکی بین طرفداران آیتاله خامنهای و آقای احمدینژاد اشاره به صفبندی دو طرف دارد. گروهی بهدنبال لایههای زیرین ارتباط بین افراد در بدنه دولت هستند و جنگیرها و رمالهای یک دیگر را رو میکنند و گروهی دیگر روابط اقتصادی جریان مقابل را، این شرایط علیرغم دعوت آیتاله خامنهای روز به روز نقطه مقابل جریان «عدم طرح اختلافات داخلی» است.
اما این روی داد چه شرایطی را برای مردم به وجود خواهد آورد؟ مردم باید در این صف بندی چه جایگاهی را بر خود فرض کنند و یا این که اوجگیری این درگیریها چه فرصتها و یا تهدیدهایی را برای مردمی که به سیاستهای فعلی حاکمیت اعتراض دارند فراهم میکند، موضوع گفتوگوی اردوان روزبه با «علی افشاری» تحلیلگر سیاسی است که در پی میآید:
آقای افشاری خیلی خوشحالیم که در گفتوگو با رادیو کوچه شرکت کردید. چند روزی است که بحث مناقشات رهبری و ریاستجمهوری در ایران موضوع رسانهها است، و از طرفی میبینیم علیرغم اینکه نظام در اشکال مختلف، این مسئله را انکار میکند، ولی به هر حال بنابر وضعیت خاص رسانهای این موضوع به بیرون درز پیدا میکند. آیا از دید شما این درگیری بین ریاستجمهوری و ولایت فقیه موضوع نویی در جمهوری اسلامی، است یا خیر؟
ابتدا سلام عرض میکنم خدمت شما و همچنین شنوندگان عزیز برنامه و تشکر میکنم که فرصت این مصاحبه را فراهم کردید. ببینید اختلاف بین رییسجمهوری و ولایت فقیه، یا تصادم اختیارات این دو امر تازهای در جمهوری اسلامی نیست. و تمامی رییسجمهوریهای گذشته به درجاتی این مسئله را داشتهاند. منهای آقای بنیصدر، سطح مناظره در روسایجمهوری قبلی به اندازهی کشمکشهای اخیر گسترش پیدا نکرده بود و یا حداقل به عرصهی عمومی کشیده نشده بود.
معمولن روسایجمهوری قبلی جایی که رهبری و یا ولایت فقیه موضع صریح اتخاذ میکرد، عقب مینشستند. البته آقای احمدینژاد نهایتن تمکین کرد، ولی این تمکین برای مدت طولانی صورت گرفت که به هر حال از دید نیروهای ولایتمدار جمهوری اسلامی و در اصل نیروهای هوادار و تحت امر آقای خامنهای بههیچ عنوان تاکنون رضایت بخش نبوده است.
و آنها کماکان از این قضیه معترض و معتقد هستند که رییسجمهوری هم از قانون اساسی عبور کرده و هم عملن پذیرای اطاعت و تبعیت از ولی امر نبوده است. آقای احمدینژاد هم برای اولین بار است که به صراحت یک رابطه جدیدی را دارد تعریف میکند از بین رهبری و ریاستجمهوری میگوید که عزت رهبری در گرو رییسجمهوری مقتدر است و اقتدار خودش را بخشی از اعمال ولایت تعریف میکند و این به آن معنا است که حاضر نیست از اختیارات خودش به نفع تبعیت از عوامل ولیفقیه دست بکشد.
با توجه به این کشمکش فعلی و مسئله آقای مصلحی که یکی از وزارتخانههای بسیار جدی جمهوریاسلامی را عهدهدار بوده است و از کشمکشهایی که هنوز هم دارد ادامه پیدا میکند، از جمله بحثی که روز گذشته در ارتباط با ادغام چند وزارتخانه در هم مطرح شده بود که اینبار مجلس را هم به یک تقابل کشیده است، آیا فکر میکنید جبهه ریاستجمهوری در برابر رهبری و مجلس خواهیم داشت؟
بله من فکر میکنم الان یک آرایش جدیدی در بین نیروهای داخلی بلوک قدرت ایجاد شده و در این آرایش جدید نیروها صفبندی تازهای دارند و قطعن در مجلس که البته پیش از این اتفاقات جدید، کشمکش و اختلافنظر بین و دولت و مجلس وجود داشت، اکثریت مجلس بهخاطر تبعیت از شخص رهبری و حمایتی که آقای خامنهای خیلی صریح از آقای احمینژاد داشت، کمابیش با دولت همراهی میکردند.
اما بهنظر میرسد آقای خامنهای در فضای جدید تجدیدنظر کنند و اینبار مجلس را در برابر ریاستجمهوری تقویت کند. بنابراین میتوان گفت که ما شاهد این خواهیم بود که اکثریت مجلس خیلی جدیتر از قبل در مقابل دولت مقاومت کند و رویارویی آنها جدیتر شود
اما بهنظر میرسد آقای خامنهای در فضای جدید تجدیدنظر کنند و اینبار مجلس را در برابر ریاستجمهوری تقویت کند. بنابراین میتوان گفت که ما شاهد این خواهیم بود که اکثریت مجلس خیلی جدیتر از قبل در مقابل دولت مقاومت کند و رویارویی آنها جدیتر شود و فراکسیونهای داخلی آنجا هم، بهنظر من اکثریت قاطعشان در بین اصولگرایان مخالف حلقه هواداران آقای احمدینژاد هستند و به نظر میرسد که با موضعی هم که فراکسیون اقلیت اصلاحطلب داشته است، آنها هم در این شکاف موجود ترجیح میدهند که جانب جناح رهبری را بگیرند.
اگر فرض کنیم درست تا چند ماه قبل وقتی در اعتراضات مردمی گروههای مختلف از بدنه نظام در برابر مردم قرار میگرفتند شما میدیدید که همه با یک شعار یعنی «مشی شعار حفظ نظام» و با «مشی شعار پایههای اساسی نظام»، مسئله ولایت و مواردی از این دست، دقیقن با مردم برخورد میکردند. امروز این تقابل را شما چهطور تعریف میکنید؟ یعنی بهنظر شما به هم خوردن این دو سنگ بزرگ نتیجهاش درست در یک جبهه چه خواهد بود؟
تقابل خیلی سمت و سوی معطوف مردم ندارد. یعنی انگیزه و گرایش طرفین ماجرا به نوعی جنگ قدرت و ترکیب آینده حاکمیت است. یعنی الان که قوه مجریه را در دست دارد تمایل دارد که قدرتاش را برای دوره بعد هم حفظ کند، گسترش دهد و بتواند اکثریت مجلس را هم در اختیار بگیرد. پس باید اینرا هم باید در نظر گرفت که خواست هیچکدام از اینها این نیست که بخواهند قدمی به سمت مردم بردارند و یا رفاه و آزادی مردم برای آنها مهم باشد یا اینکه بخواهند به سمت دموکراسی و توسعه سیاسی حرکت کنند.
اما در این جنگ قدرت طبیعی است که افراد مواضع متفاوتی را اتخاذ کردند و جناح آقای احمدینژاد حداقل در حوزه فرهنگی مدافع دیدگاههای باز است و بهدلیل اینکه موازنه قوا در درون حکومت کاملن به نفع ولی فقیه است و ابزارهای اصلی قدرت در دست آن است، رییسجمهوری و حلقهی یاران آن راهی ندارند و اگر بخواهند به این تعارض ادامه دهند، باید به سمت مردم بیایند و در آنجا یارگیری کنند.
اینجا جایی است که میشود پیشبینی کرد که به هر حال فاصله اینها از نظام بیشتر میشود و سعی میکنند حرفهایی را بزنند و مواضعی را اتخاذ کنند که بیشتر سمت و سوی اپوزیسیونی داشته باشد. این مسئلهای است که بهنظر من به نفع نیروهای جامعه مدنی و همچنین جنبش دموکراسیها در ایران تمام میشود.
اول از همه باعث میشود که فشار روی آنها کم شود و فضای تنفسی پیدا کنند و بعد هم بتوانند از این فرصت برای افزایش قدرت خودشان، بهبود موقعیت خودشان و همچنین مساعدکردن فضای عمل استفاده کنند. البته این امکان بالقوه چیزی نیست که به شکل خودکار اتفاق بیافتد و نیازمند برخورد مناسب و استفاده هوشمندانه نیروهای خواهان تغییرات دموکراسی، محور است، اگر آنها بخواهند انفعال پیشه کنند.
و یا احساس کنند که این دعوا، یک جنگ زرگری است و به هر صورت نخواهند یک برخورد فعالانه با آن داشته باشند، این فرصت هم از بین خواهد رفت. که البته تاکید میکنم که منظور من این نیست که در داخل این شکاف بازی بشود. کماکان معتقد هستم که نیروهای دموکراسیخواه و جنبش سبز باید پررنگ موجودیت مستقل و متمایل به خودشان را ترویج کنند و راه اصلی برای سعادت ایران، فردای بهتر برای کشور، از همین مسیر دموکراسی میگذرد.
اما در سطح تاکتیک میشود از این شکاف استفاده کرد، بهخصوص که این امکان وجود دارد که رویارویی این دو جریان عنقریب به خیابانها هم کشیده شود و در آنجا است که به تبع جنبش سبز هم میتواند دوباره از فرصت دستداده استفاده کند و از حالت رکود فعلی بیرون بیاید.
مسئله آزادی یکی از بحثهای جدی در ایران است. الان مسئله حاکمیت مطلق است، یعنی فکر میکنید ممکن است آقای احمدینژاد روزی بتواند به یک محبوبیت در جریانهای روبهرو برسد؟
آقای احمدینژاد مشکلات زیادی در این زمینه دارد. به نظر من بحران اعتماد مردم یا افکار عمومی یک مانع جدی برای احمدینژاد است. به هر حال دولت بدنام است و به این راحتیها هم نمیتواند از این دیوار بیاعتمادی عبور کند. ولی همین مقاومت بیسابقه که ایشان در برابر رهبری انجام دادند، اگر این روند ادامه پیدا کند، میشود پیشبینی کرد که حداقل از میزان نفرت مردم نسبت به دولت کاسته میشود که به نظر من الان هم در حدی شده است.
ولی اینکه آقای احمدینژاد بتواند نظر مثبت مردم را جلب کند، امر دشواری است و نمیشود پیشبینی کرد که در کوتاهمدت چنین اتفاقی بیافتد و بستگی به خیلی عوامل دارد. ولی میتواند حداقل از میزان انزجار و دیدگاه منفی افکار عمومی را نسبت به خودش کم کند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
آزاد
مسائل اقتصادی رو در نظر نمی گیره آقای افشاری. مردم روز بروز از احمدی متنفر تر می شن