مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
منبع: فضول محله
چند روزی است که ترانه تازه شاهین نجفی، به نام «آی نقی» در اینترنت پخش و به گوش ایرانیان رسیده است. این ترانه مستقیمن مشکلات و معضلات اجتماعی و سیاسی ایران را هدف گرفته و با بهره گرفتن از نام نقی، امام دهم شیعیان و درخواست از وی برای ظهور به جای مهدی موعود و حل مشکلات ایرانیان، تاثیر به سزایی در تقدس زدایی و مضحک جلوه دادن خرافات و اعتقادات برخی از مردم ایران را دارد.
هر چند این ترانه پربار، با استقبال ایرانیان و به خصوص جوانان روشنفکر و فرهیخته روبهرو شده است، اما نمیتوان قشر همیشه ناراضی و امت عصبانی مسلمان را نادیده گرفت. خردباختگان شیعه در طی چند روز گذشته، نه تنها به شاهین نجفی و هوادارانش و تمامی کسانی که این ترانه را تایید و حمایت میکنند، توهین کردهاند؛ بلکه به صورت علنی شاهین را تهدید به قتل نموده و به خون وی تشنه گشتهاند.
همه توهینها، تهمتها، دشنامهای رکیک و تهدیدها را میتوان در تاربرگ هواداران شاهین نجفی در فیسبوک خواند و به راستی که باید برای آن قشر مذهبی و بی تربیت و بیاخلاق متاسف بود. شیعیان مرتضی علی که همه روزه باورها و اعتقادات سخیف شان را به زور چماق در حلق ملت فرو میکنند، چند روزی است دوباره دست به دامان مغلطههای همیشگی شان شدهاند و ناله سر میدهند که: «چرا به عقاید ما احترام نمیگذارید؟»
حال باید از آن شیعیان خردباخته پرسید: آیا زمانی که بنا بر دستورات اسلام، زنان و دختران ایران زمین را به جرم بدحجابی، بیآبرو کرده و با فحش و تهدید و زور آنان را بازداشت و سپس به ایشان تجاوز میکنید، در حال احترام گذاشتن به عقاید زنان در رابطه با چگونگی پوشششان هستید؟ زمانی که دانشآموزان را مجبور به خواندن مزخرفات دینی میکنید و مهملات را به عنوان حقیقت، به خورد کودکان میدهید، در حال احترام گذاشتن به دانش آموزان میباشید؟
مغلطه احترام به عقاید به قدری نخنما و کلیشهای است که نگارنده دیگر حوصله نگاشتن در آن رابطه را نداشته و بحث کردن در آن زمینه برای وی، بسیار رنج آور و دردناک است. به قول زنده یاد شاملو: «سخت است فهماندن چیزی به کسی که برای نفهمیدنش پول میگیرد.» البته اینجا چیزهای دیگری همچون تعصب کورکورانه، بیسوادی، منطق و خرد نداشتن نیز در امر نفهمیدن تاثیر گذارند.
نگارنده همواره شاهین نجفی را هنرمندی ارزنده، با سواد، روشنفکر و با استعداد دانسته و از او به عنوان یکی از تاثیر گذارترین اهرمهای موجود برای به حرکت در آوردن چرخ روشنفکری، خردگرایی و خرافاتستیزی در سراسر ایران، نام برده است. شاهین جوان است و هم درد میلیونها جوان ایرانی، شاهین رنج و بدبختی ملت ایران را با پوست، گوشت و خونش لمس کرده و بنابراین شنونده با وی احساس غریبگی و بیگانگی ندارد و خیلیها از جمله نگارنده، بر این باورند که صدای شاهین، فریادِ آه و ناله نسلی است که خفهخوان گرفته و از ترس در حال لرزیدن است.
شاهین در آسمان فلاکت ایران اوج گرفته و با هر ترانهاش، یکی از معضلات اجتماعی ایران را نشانه میگیرد و دل لاشخورهای ولایتمدار و یا دیگر خردباختگانی که خود را روشنفکر از نوع دینی میخوانند، به درد میآورد؛ اما شاهین با اجرای ترانه آی نقی، خط قرمزی میان خود و هم فکرانش با امت مذهبی و خرافاتی کشیده و شومبختانه چندی از طرفداران سابقش نیز اکنون با دیگر اسلام پناهان، در یک جبهه و علیه شاهین قرار گرفتهاند.
از آنجا که شاهین نجفی انسانی باهوش بوده و با وضعیت اجتماعی ایران آشناست، نگارنده اطمینان دارد که وی با آگاهی از عواقب خواندن این ترانه و با میل شخصی خویش، به استقبال گلاویز شدن با دستهای از دو پایان رفته که پیشتر، میزان پستی و بیشرفیشان را، با کشتن فریدون فرخزاد و احمد کسرویها ثابت کردهاند.
جامعه ایران نه تنها قهرمان زنده قبول نمیکند، بلکه قهرمانان تابو شکنی چون شاهین نجفی را راهی قبرستان کرده و آنگاه بالای سر جنازه آنان ایستاده و برای قهرمانان ملی، اشک میریزد.! شاهین نجفی خود نیک میداند که قدم در راهی گذاشته که فریدون فرخزاد، آن دلاور میهندوست، سالها پیش جانش را در آن راه از دست داده است.
شاهین نجفی آگاه است که ایران زمین به جسم بیجان وی نیازی ندارد و مام میهن شاهین را زنده و در حال پرواز میخواهد تا اوج بگیرد و معضلات و مشکلات فرهنگی، اخلاقی و اجتماعیمان را به رخ مان بکشد. ایران نیازمند وجود شاهینهاست تا بنویسند، بگویند، بخوانند و ملتی را که دهه هاست خود را به خواب زده، سرانجام بیدار کنند.
شاهین نجفی گرامی، حال که قدم در این راه پر خطر گذاشتهای، بیش از پیش مواظب خود باش و بدان که امت خردباخته تا انتقام بیاحترامی به اهل بیت را از تو نگیرند، از پای نخواهند نشست. لاشخورها در کمین تواَند ای شاهین؛ پس حواست را بیشتر جمع کن و به خاطر بسیار آنچه را که زنده یاد اسماعیل فصیح گفت: «جامعه ما قهرمان زنده قبول نمی کند. باید مرد تا قهرمان شد…!»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
مریم
خیلی عالی کامل خوندم خیلی مطلبتون پربار بود.
شرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررریم