نهال نوریان/ رادیو کوچه
«باد از سر کوی تو گذشتن نتواند
پیغام من دلشده را پس که رساند
باشد که دگر باره چو تاجم به سرآید
بنشیند و در سایهی خویشم بنشاند
تا کی به صبوری بفریبم دل خود را
دیگر دل بیچاره صبوری نتواند
ای تاج سر، ای صاحب اورنگ، هم امشب
«تاج» آید و جان را به قدومت بفشاند
عشق است و خیال تو که ما را به ضعیفی
چون گرد به هر سو به هر کو بدواند»
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
«طاووسخانم» ملقب به «تاجالسلطنه»، سرایندهی شعری است که از نظر گذشت. او زن محبوب فتحعلیشاه بود که دل شاه را در سفر اصفهان از آن خود میکند و همواره از خاصان حرمسرا باقی میماند. هنوز هم میتوان تصویر نقاشیشدهی «تاجالدوله» را در کاخ گلستان تهران دید. شاه در زمان جوانی طاووسخانم، گروهی را برای آموزش او به کار گرفت و به این طریق، استعداد شعری او نیز بیدار شد. شاه قاجار با وجود داشتن هزار زن عقدی و صیغه، ابایی نداشت که باز هم رقاصهها، مطربها، بازیگرها و خوانندههای زن تهران را به قصر خود فرا خواند و حتا بدانها مسکن دهد… زنان خاص شاهان قاجار کم نبودند و حرمسرا و اندرونی و حکایت احوال شاهان با زنان فقط مربوط به دوران قاجار نیست، ولی در دوران سلطنت فرمانروایی چون فتحعلیشاه است که کشور چنان در سراشیبی سقوط و فلاکت قرار میگیرد و جنگهای ایران و روسیه، کشور را به تجزیه و نابودی میکشانند تا آنجا که هفده ولایت از ولایات ایران از خاک کشور جدا شدند، حملهی افغانها و ترکمانان در شرق و شمال شرقی کشور، آرامش را از مردم گرفته بود و نفوذ بیش از حد انگلستان نیز موجب تجزیهی هرات و قسمتهایی از شرق ایران شده بود در حالیکه شاه قاجار، نزدیک به هزار زن عقدی و صیغه را در حرمسرای خود نگاه میداشت و هنگام مرگ، پنجاه و هفت پسر و چهل و هفت دختر از او به یادگار مانده بود. با این وجود فاجعه آنجا رخ مینماید که این زنان نه بهمثابه افراد انسانی، بلکه در جایگاه تودهای بیشکل و ابزاری برای لذت به یاد میآیند و اگر تحلیلی چون کتاب «تاریخ ناگفتهی حرمسراهای ایرانی» هم پیرامون ایشان صورت میگیرد، نه تاریخنگاری زیستشان، بلکه تاثیر حرمسرا بر سرنوشت ایران مورد نظر است.
همانطور که در «تاریخ ناگفتهی حرمسراهای ایرانی» میخوانیم، در توصیف حرمسرای قاجار که بیشتر به قفسی زرین میماند، چنین آمده است که: «حرمسرای شاهی عهد قاجار را دیوارهای بلند و محکمی تشکیل میداد که در مرکز آن، حیاط بزرگی قرار داشت و دور تا دور آن را اتاقهایی جدا و مستقل، همراه با حیاطخلوتها احاطه کرده بود. در این محیط، زنان و کنیزان شاه همراه با خدمه و میهمانان گوناگون، زندگی میکردند و از ثروت و تجمل بسیاری نیز بهرهمند بودند… هیچ مردی جز شاه حق ورود به آنجا را نداشت… نظارت بر کلیهی کارهای اندرون بهعهدهی «خواجگان» بود که همین مسئله، قدرت و ثروت زیادی برای آنان به همراه داشت. اینان علاوه بر رسیدگی به امور زنان، نگهبانی و حفاظت از آنها را نیز بهعهده داشتند… دقت عمل این افراد در کارشان، محیط حرمسرا را به زندانی بدل ساخته بود که زنان شاه، زندانیان آن بودند.»
شاید با دقت در زندگی زنان ایران در هر عصری، بهخصوص در جایگاههایی چنین، بتوان به ریشهیابی پارهای از مسایل پرداخت. آنجا که زنان چارهای جز زندانیشده بودن ندارند و مجبورند نه در کنار هم بلکه در رقابت با هم روزگار بگذرانند. آنجا که حتا زنان با هوشیاری و استعداد خود نیز باید تنها به معیارهای پسند مردانه گردن نهند و درنهایت، آنجا که شخص نخست یک سرزمین، نمیتواند رفتار جنسی خود را تنظیم کند، هیچ بلوغی در رفتار مردان ردههای دیگر نمیتوان سراغ گرفت. شاید بتوان زنانی چون مهد علیا را نکوهش کرد و ایشان را عامل فساد دربار دانست، ولی با نگاهی دقیقتر شاید دلیل رفتاری او را بهتر درک کنیم. باری، اگرچه این کتاب نام نگارنده یا مالفی را بر خود ندارد، ولی میتواند برای علاقهمندان به این حوزه، ورودی به دنیای متنهای تاریخی باشد.
فایل پیدیاف را از اینجا دانلود کنید.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»