محمد مصطفایی / وکیل دادگستری
اگر قصاص مجازات خوبی است – که نیست. اگر قصاص مجازات انسانی است. که نیست و اگر قصاص پیش گیرنده از وقوع جرم است که در اصل و واقعیت آن هم نیست، پس لازم و ضروی است که نسبت به همه قاتلین عمد به صورت مساوی در ایران اعمال شود.
اما واقعن این طور است؟
یا واقعا تمام کسانی که در ایران دیگری را به عمد به قتل میرسانند، به حکم قصاص محکوم میشوند و یا اگر محکوم شدند، حکمشان اجرا میگردد و در نهایت اعدام میشوند؟
آیا واقعا تمام کسانی که در ایران دست بهریختن خون دیگری میزنند، خونشان طبق قوانین شرعیت و بر اساس تعریفی که در باب قصاص گفته شده است، ریخته میشد؟
صریح و بدون هیج شک و شبهه و با یقین میگویم که خیر، چنین نیست… در ایران زمین قاتلان تقسیم بندی می شوند به قاتلان با خونهای رنگین که ریختن خونشان به مصلحت نیست و قاتلین معمولی که حقشان به زعم حاکمان، اعدام است و باید به مجازات عمل ارتکابی شان برسند.
شاید بفرمایید که آیا برای چنین ادعایی دلیلی هم دارید؟
در جواب خواهم گفت: نه یک نمونه، بلگه هزار پرونده را می توان مثال زد که قاتلین چنین پرونده هایی نه تنها اعدام نمیشوند، بلکه مصونیت قضایی هم دارند. ما میتوانیم برای مثال از نمونه های کلی همچون عدم قصاص مامورین نیروهای مسلح نام ببریم که در تعقیب گریزهای مختلف هدف اصلی خود را و یا افرادی که در حول و حوش هدف قرار دارند را به قتل میرسانند و یا افراد لباس شخصی که دستی بر قدرت دارند مانند کسانی که در راهپیماییها و یا تظاهران مامور قتل دیگری میگردند را نام برد و نمونههای جزیی هم بسیار زیاد است. مانند قاتلین قتل های زنجیرهای یا قاتلان بازداشتگاه کهریزک و یا ماموران مشخص مسلحی که دیگری را به قتل میرسانند و همچنان آزاد هستند.
از زمانی که قانون قصاص در جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسیده است تاکنون حتی یک مامور بسیج، نیروی انتظامی یا ماموران لباس شخصی امنیتی، قصاص نشده و به دار آویخته نشدهاند، اما تا دلتان بخواهد، افرادی که چنین مامورانی را به قتل رساندهاند بدون محاکمه عادلانه اعدام شدهاند.
شاید بفرمایید که خوب فرد یا افرادی توسط ماموران نیروی انتظامی به قتل نمیرسند تا بخواهیم کسی را اعدام کنیم و یا آنکه آنها مجوز قتل افراد خاص را دارند؟ در صورتی که در واقعیت چنین نیست. ماموران مسلح در جمهوری اسلامی ایران از جمله افرادی هستند که بیش از تمام کشورهای دیگر جهان شهروندان خود را به وسیله اسحله به قتل میرسانند و برخلاف قانون دارای مصونیت پنهانی کیفری هستند. در زیر به یک نمونه بسنده می کنم و قضاوت را به خود شما میسپارم. این نمونه ای از هزار نمونه ای است که در سالهای گذشته رخ داده است.
پیش تر اعلام کنم که با مجازات اعدام کاملا و شدیدا مخالف هستم و حق هیچ انسانی را مرگ نمیدانم به همین دلیل برای آنکه اثبات کنم مجازات اعدام مجازات شایستهای نیست، مثالهایی در خور این ادعا، که ادعای مخالفین اعدام نیز هست به میان میآورم.
در روز سیزدهم اردیبهشت ماه سال جاری، فرمانده نیروی انتظامی بجنورد آقای ستوان خلیل رضایی متوجه میشود که فردی که به صورت غیابی به هشت سال حبس محکوم شده است و شاکی پروندهاش حکم جلبش را ارائه داده بود، قرار است در مراسم عروسی در روستای بدرانلو شرکت کند. آقای رضایی شخصا ـ البته گفته شده است و به نظر می رسد که گویا ایشان مقادیر بسیار زیادی رشوه دریافت نموده بودند ـ اسلحه کمری خود را پر از گلوله می کند و به همراه معاون خود به نام ستوان براتی و یک سرباز وظیفه با لباس شخصی ـ نه لباس فرم مخصوص پلیس ـ به محل برگزاری مراسم عروسی می رود.
حبیب الله تیموری فردی است که تحت تعقیب قضایی قرار داشت و با پیش بینی درست فرمانده کلانتری، در همان شب نیز در مراسم عروسی شرکت نموده بود. فرمانده کلانتری با همراهانش وارد محل برگزاری عروسی میشوند و حبیب الله را بازداشت میکنند. در لحظه بازداشت دستبند به دستان حبیب الله میزنند تا ایشان نتواند فرار نماید. ماموران در آن زمان حکم مامویت یا دستور قضایی نشان نداده و حبیب الله در مقابل اعمال خشونت آمیز افراد لباس شخصی مقاومت میکند. در همان لحظه مامورین شروع به ضرب و جرح حبیب الله میکنند. شدت ضرب و جرح به گونه ای بود که تمام اندام حبیب کبود شده و دست و پایش بر اثر ضربات سخت میشکند. سه مامور که حبیب الله به زمین نشانده بودند متوجه حضور مردم میشوند. فرمانده نیروی انتظامی اعلام میکند اگر جلوتر بیایید حبیب الله را میکشد و در همین لحظه به جای آنکه از شلیک هوایی استاده کند، از فاصله نیم متری سه گلوله بر سینه حبیب الله وارد کرده و او را به قتل میرساند. حاضرین از ماموران میخواهند که اجازه دهند حبیب الله به بیمارستان منتقل شود که با اندکی درنگ این کار انجام میشود اما برادر و عموی حبیب الله که در آنجا حضور داشت به صورت غیر قانونی بازداشت میگردد. برادر حبیب در همان شب توسط ماموران مجروح شده و برخی از استخوانهایش میشکند. این قتل در مقابل زنان و کودکان روستا اتفاق میافتد، اما نکتهای که قابل تامل است اینکه، علارغم اینکه از لحاظ قانونی چنین عملی قتل عمد به حساب میآید، دادستان آن منطقه آقای میرعلم سیّدی، از بازداشت فرد متهم به قتل استنکاف میورزد و تاکنون این فرد بازداشت نشده است
در این پرونده آنچه از لحاظ پرونده قتل دارای اهمیت است اینکه: مامور شلیک کنند، طبق قانون نحوه به کار گیری سلاح در موارد ضروری حق استفاده از سلاح را در آن شرایط نداشته است، شلیک گلوله از فاصله کوتاهی (نیم متری) صورت گرفته و افراد بسیار زیادی حاضر به ادای گواهی هستند که قتل به صورت عمد حادث شده است.
اما انچه از لحاظ مخالفت با اعدام مطرح است اینکه: آیا چنین افرادی در مقابل قانون دارای وجه متمایزی هستند که نه محاکمه می شوند و نه حکم به قصاص آنها اگر هم داده شود، اعدام میگردند. در ماه افراد بسیار زیادی توسط مامورین نیروهای بسیج یا سپاه، وزارت اطلاعات، پلیس یا هر مامور دیگری که دارای اسلحه است به ناروا کشته میشوند، بدون آنکه مقررات قانونی نسبت به به کار بردن اسلحه رعایت شود. اما هیچ کدام از قاتلین تاکنون اعدام نشدهاند و هرکز نمی توانید احدی را بیابید که در چنین شرایطی اعدام شده باشد.
در حوادث پس از انتخابات متقلبانه ریاست جمهوری دهها نفر در خیابانهای ایران به قتل رسیدند و برخی از آنها قاتلانشان مشخص بود. هدی صابر و هاله سحابی دو نفر از فعالین حقوق سیاسی توسط ماموران اطلاعاتی به قتل رسیدند یا زهرا کاظمی توسط قاضی مرتضوی یا به دستور وی یا با معاونت وی به قتل رسید و در جریان بازداشت گاه کهریزک نیز متهم اصلی قتل تعدادی از شهروندان ایرانی بود، اما نه تنها این عده هرگز محاکمه نشدند و حکمی علیشان صادر نشد بلکه به قاضی مرتضوی سمت ریاست یکی از حساس ترین پست های دولتی داده شد.
به هر حال سوال اینجاست که چرا حکومتی نسبت به افرادی دارای تحمل بالاست که از صدور حکم به اعدامش حذر میکند و او را مصون از تعرض میداند اما از طرفی دیگر تحملش نسبت به برخی دیگر چنان ضعیف است که او را در سن ۱۷ سالگی در ملاعام اعدام میکند. آیا بهتر نیست برای آنکه عدالت رعایت شود مجازات اعدام حذف شود تا به این شکل قاتلین نیز به سزای عمل خود برسند و محبوس گردند؟
امیدوارم که دستگاه قضایی اجازه ندهد خون جوانی که به ناحق ریخته شده است پایمال شود، شاید خانواده مقتول ببخشند که چنین کاری را در نهایت خواهند کرد اما حق این است که مرتکب قتل این جوان، هر چه زود تر بازداشت و محاکمه گردد…
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
فرزان
اشغ.. کثا… توی … پدر که میگویی قصاص بد است وانسانی
نیست از بزهم ابله تری یارو که میری با زور چاقو زن مردم را خفت میکنه بهش تجاوز میکنه مستحق اعدام نیست ؟یا..و
سعد
جناب فرزان، این آقا که حکم زندان گرفته بود ولی حتی اگر حکم اعدام هم می گرفت، مجلس عروسی جای اجرای حکم است؟