سام شریف/ رادیو کوچه
«حاشیهنشینی» پدیدهای است که با اسکان غیررسمی و بدون مجوز گروه بزرگی از مردم در مکانی در کنارهی شهرها ایجاد میشود.
حاشیهنشینی در شهرهای ایران به صورت شهرکنشینی در حومه شهرها و همچنین آلونکنشینی دیده میشود. به عبارت دیگر شهرکهای حاشیهنشینان در اصل «روستای شهر» با «شهرکهای روستاگونه درون شهر» هستند. بنا به آمار رسمی هفت میلیون و پانصد هزار نفر از جمعیت ایران در حاشیه شهرها بزرگ ایران زندگی میکنند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
خبرگزاریمهر، از قول مجید روستا، مدیرکل دبیرخانه «ستادملی توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی» گفتهاست: «باگسترش زندگی شهری و مهاجرت روستائیان و ساکنان شهری کم برخوردار به شهرهای بزرگ، زندگی حاشیهنشینی با ساخت و سازهای غیراصولی روز به روز گسترش یافته و هم اکنون به بیش از هفتمیلیون و پانصدهزار نفر از جمعیت شهری کشور در این مناطق ساکن هستند.»
در یک بررسی گسترده که در سال 1351 در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران صورت گرفت مشخص شد که 91 درصد از سرپرستان خانوادههای حاشیهنشین در تهران روستایی بودهاند 72 درصد آنان قبلن دهقان محسوب میشدند و 59 درصد خرده مالک بودهاند. حاشیهنشینی در ایران براساس دلایل بیشماری اکنون یک معضل ملی محسوب میشود که با ادامه روند فعلی بیشک به یک فاجعه ملی منجر خواهدشد. به گفته آقای روستا، ستاد ساماندهی مناطق حاشیهنشین در تمامی استانهای ایران تشکیل شدهاست. مناطق حاشیهنشین از امکانات شهری کافی نظیر آب، برق و بهداشت برخوردار نیستند و آمار جرم و جنایت در این مناطق بالاست و شهرداری و دولت نظارت چندانی بر این مناطق ندارند.
ایران برای ساماندهی حاشیهنشینان چند شهر از بانک جهانی وامی به مبلغ ۲۳۰ میلیون دلار دریافت کردهاست که قرار است برنامه آن تا دو سال دیگر تمام شود. به گفته آقای روستا، این طرحها در پنج شهر زاهدان، تبریز، بندرعباس، کرمانشاه و سنندج در حال اجرا است.
گرانی و تورم سالهای اخیر نیز به فقر بیشتر منجر شده و بر تعداد فقرا و حاشیهنشینان شهرها اضافه کرده است
گرانی و تورم سالهای اخیر نیز به فقر بیشتر منجر شده و بر تعداد فقرا و حاشیهنشینان شهرها اضافه کرده است. بنابر گزارش بانک مرکزی ایران 14 میلیون نفر در ایران زیر خط فقر قرار دارند. در همین راستا با «آمنه نجفی» فوق لیسانس جامعه شناسی صحبت کردیم. او پایان نامه خود را در زمینه حاشیهنشینی و جرم کار کردهاست. او گفت: «متاسفانه یکی از مشکلات عمدهای که ما در زمینه بررسی معضلات حاشیه نشینی داریم عدم دسترسی به آمار واطلاعات است وبرخی از این آمارها حتی برای کارهای پژوهشی نیز ارائه نمیشود. بر همین اساس کار ما فقط بر اساس گزارشهای میدانی است. آنچه که ما را شگفتزده میکند پدیده نسبتن جدیدی است که درحال رخ دادن است و آن شاید با تساهل و تسامح بتوان گفت تغییر بافت فرهنگی و جمعیتی در مناطق حاشیهنشین است. بر اساس آمارهایی که از سالهای گذشته موجود است بیشتر حاشیهنشینها روستاییانی بودند که بر اثر بیکاری و فقر به حاشیه کلان شهرها مهاجرت میکردند اما در سالهای اخیر براسلس تورم وگرانی وحشتناک بسیاری از اقشار طبقه متوسط که قبلا در شهرها زندگی میکردند رو به زندگی در حاشیههای کلانشهرها آوردند. من در طی تحقیق خود که بر روی پاکدشت و فیام دشت انجام دادم به طور چشمگیری با این افراد مواجه شدم که از زندگی در این مناطق به شدت زجر میکشیدند و دچار افسردگی شده بودند و علت اصلی آن را عدم تطابق فرهنگی با محیط خود عنوان میکردند. به عبارت دیگر ما شاهد یک جدال فرهنگی بین این طبقه و ساکنین سنتی حاشیهها که به طور عموم روستایی بودند هستیم.»
از آمنه درمورد اقداماتی که دولت با در یافت وام 230 ملیون دلاری برای کلان شهرها انجام داده پرسیدیم و او در پاسخ گفت: «اقداماتی انجامشده اما کافی نیست زیرا بدون برنامهریزی بلندمدت انجام شده و بیشتر حالت مسکن دارد. برای مثال در برخی نقاط ما فرهنگسرا و زمین ورزش و پارک ساختیم در صورتی که اولویت ما در این مناطق برنامههای آموزش همگانی است. به عنوان نمونه مساله خشونتخانگی علیه زنان در این مناطق بسیار دیده میشود که به علت آنکه یک تحقیق جامع و کامل در این زمینه انجام نشده نمیتوان بهطور قطع گفت چه تعداد از زنان تحت خشونت قرار دارند اما آنچه را که ما در تحقیقات میدانی خود مشاهده کردیم بسیار بالا بود وعلت اصلی آن نیز تغییر ارزشها تحتتاثیر کلان شهرها و عدم تطابق مردان با این ارزشهاست وشما اگر بررسی کنید در مییابید که هیچ برنامه آموزشی فراگیری برای حل این معضل وجود ندارد. مساله دیگر بیکاری است که نیاز به یک برنامه بلندمدت برای تقویت زیرساختهای اقتصادی است نه برنامههای کوتاهمدت که به صورت مسکن عمل میکنند.»
ایران به عنوان شانزدهمین کشور پرجمعیت جهان طی سالهای 1335_1380 جمعیتش 6/3 برابر افزایش یافته درحالی که این رشد برای جمعیت جهان کمتر از 3/2 برابر بودهاست. رشد جمعیت شهری کشور طی همین مدت (45 سال) بیش از 7 برابر بودهاست. حاشیهنشینان شهری با جایگاه شهروندبودن فاصله زیادی دارند ولی میتوانند شهروندان آینده باشند حتی در روندی تدریجی و… اما این به این معنا نیست که آنها درحال حاضر تهدیدی جدی نیستند. به راستی اگر قرار باشد برای چالشهای حاشیهنشینی برنامهای طراحی شود چه کسانی (یا نهادی) باید به سراغ چه نسخههایی بروند؟
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»