Saturday, 18 July 2015
02 December 2023
پانوراما - بخش دوم

«وضعیت فرهنگی ایران در دهه ۱۳۴۰»

2012 July 06

پیمان عابدی/ رادیو کوچه

در دهه 40، جمعی از نویسندگان، مترجمان و پژوهش‌گران در محلی به نام «موسسه فرانکلین» که با هم‌کاری آمریکایی‌ها اداره می‌شد و آشکارا حمایت حکومت را پشت‌وانه‌ی کارش داشت، گرد هم آمدند و به انتشار آثاری پرداختند که نقش بزرگی در پیش‌رفت فرهنگ عمومی داشت. آن‌جا بود که مفهوم ویراستاری مطرح شد، دقت در انتخاب کتاب‌ها و امانت ترجمه‌ها شرط کار شد و شکل ظاهری و زیبایی کتاب‌ها مطرح شد. افرادی هم‌چون «نجف دریابندری»، «کریم امامی»، «میرشمس الدین ادیب سلطانی»، «پرویز مرزبان» و «هرمز وحید» در آن موسسه فعالیت فرهنگی را سامان دادند.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

مهم‌ترین اثر در میان پژوهش‌های فرهنگی و کتاب‌های مرجع آن دوران، «دایره المعارف فارسی» به سرپرستی «غلامحسین مصاحب» بود. دانش‌نامه‌ی بزرگی که مجلد نخست آن را انتشارات «فرانکلین» در 1345خورشیدی منتشر کرد و جمعی از پژوهش‌گران برجسته در تهیه‌ی مدخل‌های آن هم‌کاری داشتند. انتشار این دانش‌نامه (‌که هنوز هم معتبرترین دانش‌نامه‌ی عمومی در زبان فارسی است) ناگزیر به سرمایه و امکانات مادی و فنی پیش‌رفته نیاز داشت و فقط با حمایت دولت ممکن شد.

دیالکتیک فرهنگ دهه 1340 تضاد میان دو روی‌کرد فکری بود. یکی روی‌کرد شماری از هنرمندان و اندیش‌گران بود با هدف دست‌یابی به کمال آثار هنری و فکری که بیش‌تر متوجه جنبه‌های فکری، فلسفی و نظری کارهای خود بودند و انگیزه‌ی اصلی شان نوآوری بود. روی‌کرد دوم سویه‌ی سطحی و ساده‌گرای گفتمان سیاسی بود که از هنرمندان و روشن‌فکران، تعهد اجتماعی و ایدیولوژیک را طلب می‌کرد و اشتیاق به نوآوری در بیان را فرمالیستی می‌خواند. وزنه‌ی سنگین یا اقتدار گفتمان تعهد اجتماعی با پیروی از الگوهای چپ روشن‌فکری حتا به کار برخی از هنرمندان نوآور مانند «ابراهیم گلستان» یا «احمد شاملو» لطمه وارد کرد. «اجتماعی نویسان» فضایی را ساخته بودند که در آن نوجویی فرمالیستی، خدمت به دست‌گاه ظلم معرفی می‌شد و سر دادن شعارهایی در نفی دیکتاتوری، خدمت هنرمند به خلق.

به تدریج در میان هنرمندانی که در پی نوآوری و کشف راه‌های تازه بودند، اندیشیدن به بیان هنری، سبک و فرم آثار و نیز آشنایی بیش‌تر و دقیق‌تر با پیش‌رفت‌های فرهنگی و هنری غرب اهمیت روزافزون یافت. شاعرانی چون «یداله رویایی» و «احمد شاملو» درباره‌ی شعرهای خود و در اساس درباره‌ی هنر شاعری نظریه پردازی می‌کردند. دو سبک جدید «موج نور» و «شعر حجم» از رواج فرمالیسم و مدرنیسم در شعر حکایت می‌کردند. «یداله رویایی»، «احمدرضا احمدی»، «اسماعیل نوری علا» و «محمد حقوقی» مروجان این طرز ادبی جدید بودند. هم‌چنین جنگ‌ها و نشریه‌های ادبی متعددی در سراسر کشور به چاپ می‌رسیدند و شاعران و نویسندگان در آن‌ها به نقد و بررسی آثار یک‌دیگر، ترجمه ادبیات شعری و داستانی جهان، و مباحث نظری تازه می‌پرداختند. نشریاتی چون «کتاب هفته»، «خوشه»، «پیام نوین»، «آرش»، «دفترهای زمانه»، «اندیشه هنر»، «جنگ اصفهان»، «ویژه ادبیات و هنر»، «الفبا» و «لوح» هرچند به دشواری از سد سانسور می‌گذشتند اما به واسطه مقاله‌های جدی خود خوانندگان جدی و علاقه‌مندی پیدا می‌کردند.

در فاصله سال‌های 1342 تا 1357خورشیدی، 50 داستان‌نویس جدید به عرصه ادبیات ایران معرفی شدند. نویسندگان زن با حضور چهره‌هایی مانند «سیمین دانش‌ور»، «گلی ترقی»، «مهشید امیر شاهی»، «شهرنوش پارسی پور»، «مهین بهرامی» و «غزاله علی‌زاده» حضوری جدی پیدا کردند و ادبیات بومی و منطقه‌ای و حتا گرایش‌های داستان‌نویسی منطقه‌‌ای شکل گرفتند. نویسندگان مکتب قصه‌نویسی خوزستان، حلقه جنگ اصفهان، و نویسندگان داستان‌های شمال ایران هرکدام خصوصیات ویژه خود را داشتند و انواع ادبی رئالیسم، رئالیسم انتقادی، رئالیسم تخیلی، فرمالیسم، سوررئالیسم، و مدرنیسم هواداران و نویسندگان خاصی پیدا کردند. «محمود اعتماد زاده» (به آذین)، «جمال‌زاده»، «علی اشرف درویشیان»، «محمدعلی سپان‌لو»، «اسلام کاظمیه»، «اصغر الهی»، «نجف دریا بندری»، «منصور یاقوتی»، «نسیم خاکسار»، «شمیم بهار»، «عدنان غریفی» و «علی‌مراد فدایی نیا» از جمله نویسندگان مطرح این دوره‌ بودند. در کنار رگه ادبیات رئالیستی گذشته که هم‌چنان به حضور جدی خود ادامه می‌داد، اصحاب مکتب اصفهان از تکنیک و فرم و صناعت داستان بحث می‌کردند و خواستار تعهد در قبال ادبیات به جای تعهد در قبال اجتماع بودند. مدرنیست‌ها به رهبری «شمیم بهار»، چندگانگی و تغییرپذیری واقعیت از منظرهای گوناگون را دنبال می‌کردند. از میان منتقدان تاثیرگذار ادبیات در این دوره می‌توان «رضا براهنی»، «هوشنگ گلشیری»، «یداله رویایی»، «عبدالعلی دست‌غیب»، «محمدعلی سپان‌لو»، «اسماعیل نوری علا»، «محمد حقوقی» و «شفیعی کدکنی» را نام برد که از میان آن‌ها براهنی و دست‌غیب در نقد ادبیات داستانی نیز حضوری جدی داشتند.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , , , ,