Saturday, 18 July 2015
02 December 2023
رازهای زنانه

«این رییس خشن»

2012 July 09

نعیمه دوستدار/ رادیو کوچه

درباره‌ی فشارهایی که از طرف کارفرما به زنان می‌آید زیاد شنیده‌ایم؛ این تجربه که رییس، توقع دارد کارمند زن، به خیلی از خواسته‌ها و توقعاتش پاسخ بدهد که این خواسته‌ها دایره‌ی وسیعی از انجام امور شخصی و روزمره تا برآوردن نیازهای جنسی را در بر می‌گیرند. اما کم‌تر کسی از نوعی خشونت حاکم بر روابط کارکنان زن و روسای‌شان می‌گوید که هرچند به شکل مستقیم بهره‌کشی جنسی نیست، اما نگاه تحقیرآمیز و تبعیض‌آلود به زن هم‌چنان در بطن آن است.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

این نکته که من می‌خواهم بگویم، احتمالن خاص سرزمینی مانند ایران است که ایدئولوژی در آن حرف اول را می‌زند و منافع شخصی و شغلی آدم‌ها با هم گره می‌خورد. در چنین سرزمینی است که ممکن است یک روز کارفرما به خودش اجازه دهد در امور شخصی شما دخالت کند و آن را با تعریف‌های خودش بازتعریف کند. قضیه این است که ممکن است شما به عنوان یک زن مجبور باشید امور کلی و جزیی زندگی‌تان را با کسی که برایش کار می‌کنید در میان بگذارید یا اگر هم خودتان این کار را نکنید، او وظیفه‌ی خودش می‌داند که آن‌ها را پی‌گیری کند و هرجا لازم دید دستور تغییرش را بدهد یا اصلن از شما بخواهد کلن رویه‌تان را عوض کنید. از آن‌جا که در سرزمینی مثل ایران، امر خصوصی معنای چندانی ندارد، برای حفظ کردن شغلی که با زحمت به دست آمده و ماندن بر سر کار، مجبور خواهی بود مطابق نظر و سلیقه‌ی جناب رییس رفتار کنی. چگونه؟ برای‌تان می‌گویم.

شما بی‌حجاب هستید، یا به تعبیر حکومت ایران بدحجاب. محیط کاری اقتضا می‌کند که حجاب‌تان را کمی سفت و سخت‌تر کنید. اما در خارج از محیط کاری می‌خواهید مطابق میل خودتان زندگی کنید. اما قضیه به این سادگی‌ها نیست. همیشه سایه‌ای بالای سرتان هست که ممکن است از این هنجار‌شکنی شما فیلم بگیرد و برای رییس بفرستد. سال دیگر باید در آزمون گزینش شرکت کنید. همسایه‌های‌تان ممکن است مورد پرس و جو قرار بگیرند. از همه‌ی این‌ها مهم‌تر این‌که خود رییس صدای‌تان می‌زند به اتاقش و از شما می‌خواهد بیش‌تر رعایت کنید وگرنه مجبور به قطع هم‌کاری با شما خواهند شد.

ممکن است شما یک وبلاگ یا حساب فیس‌بوک داشته باشید. ممکن است آن‌جا عکسی منتشر کنید یا چیزی بنویسید. نوشتن و عکس منتشر کردن، قطعن برای جناب رییس قابل تحمل نیست. افکار شما را پی می‌گیرد و تذکر می‌دهد که اگر می‌خواهی در این مجموعه کار کنی، این چیزها را ننویس. این چیزها را نگو. عکس هم که پیشکشت.

شما ممکن است رنگ موی‌تان را عوض کرده باشید، یا یواشکی لاک زده باشید. رییس می‌آید بالای سرتان و رنگ مو و لاک‌تان را می‌بیند. رییس یکی از خانم‌های نزدیک به خودش را صدا می‌کند و به او می‌سپرد که به شما تذکرهای لازم را بدهند. رییس همه‌ی حرکت‌های شما را زیر نظر دارد.

شما مجبورید همه‌ی شیوه‌های عادی زندگی‌تان را تغییر دهید. روابط‌تان را با آدم‌ها تغییر دهید. عروسی و مهمانی‌تان مطابق میل رییس باشد، رنگ لباس‌تان، موی‌تان و تنگی‌ و گشادی مانتوی‌تان.

ممکن است این‌طور تلقی شود که چنین برخوردی با مردان هم ممکن است صورت بگیرد، که این‌طور هم هست، اما در مورد زنان، علاوه بر این‌که حساسیت‌های بیش‌تری وجود دارد، برخوردهای تندتری هم انجام می‌شود.

سوی دیگر قضیه این است که نفس پاسخ‌گو بودن درباره‌ی شوون شخصی زندگی و مدام مورد بازخواست قرار گرفتن برای انتخاب شیوه‌های زندگی خصوصی، موضوعی است که در بطن خود خشونت به هم‌راه دارد و جامعه‌ی مردسالار بیش‌تر از این‌که مردان را بازخواست کند، با زنان چنین برخوردهایی می‌کند. زنان در چنین جامعه‌هایی بیش‌تر احساس می‌کنند باید جواب‌گوی سوالات بی‌ربط باشند و به نوعی این خشونت رفتاری را در مورد خود پذیرفته‌اند. در واقع، برای به دست آوردن یک موقعیت معمولی در زندگی حرفه‌ای، یک زن ناچار است تن به خواسته‌های بیش‌تری بدهد و رفتارهای خشن بیش‌تری را تحمل کند.

این خشونت جاری، راز زنانه‌ای است که کم‌تر گفته و شنیده می‌شود.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , ,