مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
مهدی رود
داستان بیانتهای اتحاد اپوزسیون موضوعی ست که بارها از سوی سیاسیون و روشنفکران مورد بحث و چالش قرار گرفته، بسیاری از نیروهای تاثیر گذار در این راه کوشیدهاند . گذشته از پیشنهادهای نظری و تئوری، حتا راههای عملی را که میتواند گروهها و طیفهای خارجنشین مخالف رژیم را گرد هم آورد را ارایه دادهاند، اما بیهیچگونه اغراقی باید گفت که این تلاشها تا کنون ره به جایی مشخصی نبرده است.
چند روز قبل به این فکر میکردم که اگر شخصی غیر ایرانی که به زبان فارسی هم مسلط باشد و دست بر قضا تمایلی به تحقیق و پیگیری دیدگاهها و عملکرد طیفهای مخالف رژیم حاکم بر ایران در تقابل با یکدیگر، از خود نشان بدهد و وارد این عرصه شود، بیشک بعد از مدت کوتاهی به نتایجی شگرف دست پیدا خواهد کرد. حال اگر این فرد در کشور خود با سیستمی بزرگ شده باشد که در آن جامعه، آزادی بیان و احترام به حقوق دیگران نهادینه و جز جداییناپذیر آن باشد، که دیگر نتیجهگیری او از جدال اپوزسیون ایرانی بر سر منیتها و خودخواهیها بیشتر و بیشتر خواهد شد .
اگر به گروهها و سازمانهای سیاسی مخالف رژیم که به خصوص در این سالهای اخیر با بهم پیوستن تنی چند از فعالین و کنشگران سیاسی تشکیل و اعلام موجودیت کردهاند، بنگریم نیک در مییابیم که در متن اساسنامه تمامی این تشکلها پیروی از اصل آزادی بیان و احترام به حقوق دیگران (دو اصلی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر گنجانده شده است) به چشم میخورد اما در عمل آنجایی که کار به مناظره و تلاقی دو دیدگاه از دو طیف خاص میکشد، آنقدر این جنگ دیدگاهها و نظریات بالا میگیرد که گاه هدف اصلی فراموش میشود. این مدعا را میتوان در شبکههای اجتماعی به وفور مشاهده کرد، این سایتها و شبکهها که اتفاقن میتواند ابزاری مناسب برای همگرایی و پل ارتباطی گروههای مختلف اپوزسیون گرد یک کانون منسجم باشد، بر عکس، تبدیل به صحنه جنگ تمامعیار دیدگاه و مشاجره جریانهای مختلف اپوزسیون گردیده است.
این حقیقت که هیچ عنصری به مانند اتحاد عمل و یکدلی اپوزسیون خارج نشین نمیتواند برای ایادی جریان حاکم بر ایران، سنگین و دردسر ساز باشد، بر همگان مبرهن است. اما پرسش اینجاست که ما تا کجای این راه پیش رفتهایم؟ و اینکه اصولن میتوان با این رویکردی که اپوزسیون پیش گرفته است به یک اتحاد فراگیر امیدوار بود؟
برای ریز شدن در این مبحث مهم و حساسیت آن میتوان به صحبتهای چندی پیش «رامین مهمانپرست» (سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی) اشاره کرد که در نطقی گفته بود «گروههای اپوزسیون خارج از کشور حتا 5 دقیقه هم نمیتوانند با هم متحد شوند» پایان نقل قول، این موضع مهمانپرست، خود نشان از آن دارد که هر چقدر شکاف بین طیفهای مخالف بیشتر گردد، به همان اندازه حکومت به خواسته خود (بهرهگیری از این واگرایی برای پیشبرد اهدافش) نزدیکتر میشود. لذا آنهایی که کمی منصفانهتر و از بیرون گود به ماجرا نظر میکنند و ادعای مهره رژیم (رامین مهمانپرست) را موشکافانهتر وارسی میکنند، به نقطهای میرسند که در شرایط بغرنج کنونی راهی جز تایید آن ندارند. به هر صورت نقطه شروع بازسازی این کانون در هم ریخته (اتحاد اپوزسیون) این است که ما بپذیریم راهی که در پیش گرفتهایم به ناکجاآباد میرسد و بیش از این آب در هاونگ نکوبیم.
در اینجا مایلم موضوع را بیشتر باز کنم، از همین رو سعی میکنم با مثالی ساده، تصویری روشن از این راه تاریک را نمایان کنم، بیایید در یک تشابه هر یک از گروهها و طیفهای اپوزسیون را یک تیم فوتبال در نظر بگیریم و فرض کنیم این تیم در رویدادی حساس مقابل تیمی سختکوش قرار گرفته که در پایان مسابقه, به ناچار باید یکی از این دو تیم از گردونه رقابت حذف شود، پس همین جا مشخص است که احتمال دارد این رویداد تا پایان وقت عادی و اضافه مساوی شود و کار به ضربات پنالتی بکشد، اکنون با همه این پیشفرضها در نظر بگیرید که با شروع این رقابت حساس به نگاه مربی تیم مورد نظر ما در دقیقه 10 بازی، دست به تعویض بزند و بازیکنی را که در ضربه پنالتی قهار است و همزمان گلر ذخیرهای را که از نظر او شایسته است هنگام پنالتی از دروازه حفاظت کند را وارد میدان کند. این ریسک مربی تنها در یک صورت میتواند به نفع تیم تمام شود و آنکه در نهایت بازی به پنالتی کشیده شود. اما از جهات بسیاری این عجله در اتخاذ روش و مهمتر از آن بیتوجهی به قائده بازی و شرایط در دقایق پیش رو از یک سو و خطرات این رویکرد غیرمنطقی از سوی دیگر، میتواند برای تیم گران تمام شود و چه بسا زمینههای شکست تیم را فراهم کند اما بدتر از باخت، تبعات آن، هم خود بازیکنان را در ادامه راه خسته و بیانگیزه میکند و هم هواداران را ناامید و دلسرد، با تشریح این مثال میتوان از منظری گروهها و جناحهای اپوزیسون را به این تیم تشبیح کرد، بیآنکه توجه به تاکتیک تیم مقابل داشته باشند، گاهی آنقدر غرق در مواضع و رویکردهای اشتباه خود میشوند که اصولن نه تنها هدف اصلی را گم میکنند بلکه فلسفه وجودی و کارکرد اپوزسیون را نیز یه دست فراموشی میسپارند، اینجاست که زمان هرچه پیش میرود بیشتر درجا میزنند .
رامین مهمانپرست: «گروههای اپوزسیون خارج از کشور حتا 5 دقیقه هم نمیتوانند با هم متحد شوند»
آنچه که در یک نگاه کلی میتوان دریافت این است که گاهی جنگ بر سر نوع حکومت آینده در سپهر سیاسی ایران، بین جناحهای اپوزسیون آنقدر بالا میگیرد که دیگر این جریانها نقش اصلی خود در مخالفت با رژیم کنونی را از دست میدهند و در واقع خود به نوعی اپوزسیون خود میشوند. از آنجایی که همواره به شخصه اعتقاد داشتهام که در شرایط کنونی هدف باید اتحاد این گروهها (بر سر یک موضوع مشخص) با یکدیگر و برنامهریزی و ایجاد پل ارتباطی با افراد و فعالین داخل ایران برای سازماندهی و هدایت آنها در راستای تضعیف و از میان برداشتن رژیم حاکم باشد، اما شواهد امر نشان میدهد عدهای از فعالین و کنشگران سیاسی در این گیرو دار، نه تنها هنوز اندرخم کوچه «تعیین نوع حکومت آینده» میگردنند بلکه در این راه از هیچ کوششی برای سرکوب عقیده و ترور شخصیت اشخاصی که با تفکر آنها مخالفند، دریغ نمیکنند.
اینجانب به عنوان فردی که هیچگاه طرفدار نوع حکومت پادشاهی، به هر شکل آن نبودهام، اما حملات ادامهدار این روزها به جناب رضا پهلوی را منصفانه نمیبینم، نه تنها بازخواستهای غرضورزنانه از آقای رضا پهلوی، بلکه هر شخص دیگری هم که به قصد همگرایی جناحها و جریانهای سیاسی متکثر، پا به عرصه گذاشته، نتیجهای جز خشنودی ایادی حکومت به همراه نخواهد داشت. چرا باید اینگونه باشد؟! آوردن تنها نام آقای رضا پهلوی در مطلبی که به نوعی از نظریات فراجناحی ایشان در مورد همبستگی دفاع شده باشد، کافیست تا مخالفان ایشان نگارنده را در جایگاه هدف انتقادات و حملات خود قرار دهند! باید توجه داشت قدم گذاشتن در این راه و نمایش تصویر سیاه از افراد تاثیرگذار، هیچ نتیجهای در پی نخواهد داشت جز آرامشخاطر گردانندگان رژیم و سوژه آفرینی برای کیهان شریعتمداری، شوربختانه باید گفت عدهای ناخودآگاه (و شاید هم خودآگاه) مروج این تئوری شدهاند که حاضرند در این راه حکومت توتالیتر ولایت فقیه، سالها ادامه حیات داشته باشد، اما هیچگاه دست اتحاد به رضا پهلوی ندهند که خود جای بسی تاسف است. (البته نکته دیگری هم قابل عرض است و نباید بدون اشاره به آن رد شد این است که در مقابل هواخواهان و طرفدارن جناب رضا پهلوی هم بهتر است در تقابل با مخالفان خود صحه صدر بیشتری از خود نشان بدهند به جای وارد شدن به جنگ رسانهای با حملهکنندگان، آستانه تحمل خود را بالاببرند تا این پیکار منجر به دستاوردی که پیشتر نیز به آن اشاره شد، منجر نشود).
در کلام آخر باید گفت که اکثریت بدنه اجتماع داخل ایران بیش از آنکه به دنبال نتیجه نزاع سیاسی و تقابل گروهها و نیروهای اپوزسیون خارج از کشور باشد، تحت تاثیر شرایط دشوار اقتصادی امروز قرار دارد. از این روی نجات خود را از این مهلکه در گرو خلاص شدن از دست حکومت میداند، کارکرد اپوزسیون خارج از ایران تنها در یک صورت برای مردم امید بخش خواهد بود و در صورت فراهم شدن شرایط میتواند حرکت مردمی و حتا نافرمانیهای مدنی را سازماندهی کند، و آن اینکه اپوزسیون به یک همدلی و اتحاد واحد برسند، در غیر این صورت و با نمایش تصویر امروز اپوزسیون، حاصلی جز بیاعتمادی و بیاعتنایی مردم نخواهد داشت.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»