اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
روز سهشنبه یکی از حساسترین و سرنوشتسازترین مسابقههای فوتبال ما در سال گذشته انجام شد. ما در یک دیدار مهم و نفسگیر موفق شدیم تا تیمملی کرهجنوبی را در تهران شکست دهیم و به سه امتیاز تاثیرگذار در روند صعود به جام جهانی 2014 برزیل دست یابیم. آنچه که اکنون ضروری به نظر میرسد، تحلیل و بررسی دقیق و غیرجانبدارانهی این بازی و یافتن نقاط ضعف و قوت تیمملی فوتبال ماست چون واقعیت این است که اگر هوشیار نباشیم این برد نیز میتواند همانند باخت در برابر لبنان بر روند صعود ما تاثیر منفی بگذارد.
اگر بخواهیم از مهمترین پیشآمد این دیدار یاد کنیم، آن موضوع بدون شک چیزی به غیر از اخراج «مسعود شجاعی» از بازی نخواهد بود. «شجاعی» که از همان ابتدای شروع مسابقه نشان داد که از نظر روحی و جسمی ناآماده است به سبب عصبانیتها و خشونتهای بیدلیلش به سرعت کارت زرد نخست خود را از داور بازی دریافت کرد. درست است که اخراج او پس از دریافت کارت دوم نوعی انگیزهی مضاعف برای دیگر بازیکنان ایجاد کرد تا با غیرت و تلاش بیشتری مسابقه را دنبال کنند اما این موضوع چیزی از مسوولیت و اشتباه بارز مربی تیم ما نخواهد کاست. این وظیفهی «کیروش» بود که پس از مشاهدهی شرایط نامناسب روحی «شجاعی» و دریافت نخستین کارت زرد او را از بازی بیرون بکشد که نکشید و در نهایت فشار بازی با یک بازیکن کمتر به همهی تیم وارد آمد. نباید از یاد برد که شانس همیشه با یک تیم یار نیست و یک مربی حرفهای نباید بر روی اما و اگرها برنامهریزی کند.
یکی دیگر از اشتباهات آشکار «کیروش» نوع برخورد غیرحرفهای و تند او با داور بازی بود که به اخراجش منجر شد. درست است که او پس از مسابقه اظهار کرد که از نبودش کنار تیم نگران نبوده چون به دستیارانش اعتماد کامل داشته است اما همه میدانند که این حرف «کیروش» در فوتبال حرفهای تعارفی بیش نیست و هیچکس نمیتواند جای سرمربی یک تیم را بر روی نیمکت پر کند. یکی دیگر از نکات برجستهی این بازی، ترکیب خوب و منسجی بود که مربی ما برای حضور در میدان برگزیده بود. «قوچاننژاد» و «دژاگه» با بازی خوب و تاثیرگذار خود نشان دادند که تفاوت بازیکنانی که از کودکی در لیگهای اروپایی تربیت شده و بازی میکنند با فوتبالیستهایی که در لیگ بیدر و پیکر ما توپ میزنند چیست. «دژاگه» علاوه بر بازی بسیار خوب و هوشمندانهاش در میدان، دو خصوصیت بسیار مهم دیگر نیز دارد که به گمان نگارنده او را به زودی به یکی از بزرگترین بازیکنان ملی ما بدل خواهد کرد، نخست بازی بدون توپ فوقالعادهاش و دیگری غیرت و انگیزهی بالایش که به شدت یادآور «علی دایی» در دوران اوج فوتبالش است.
نکتهی مهم دیگر این است که متاسفانه با شرایط فعلی که لیگ داخلی ما دارد نگرانیهای فراوانی برای جانشینان مناسب در بسیاری از خطوط احساس میشود و اگر روزی ما چند بازیکن کلیدیمان را به هر دلیلی از آسیبدیدگی گرفته تا دوکارته بودن در اختیار نداشته باشیم معلوم نیست جایگزینانشان از پس مسوولیت آنها برنخواهند آمد یا نه. بازی با کرهجنوبی برای ما یک مزیت دیگر نسبت به مسابقه با دیگر تیمها هم داشت که شاید بسیاری آن را از یاد بردهاند و آن فوتبال تمیز شرق آسیا در برابر بازی کثیف عربهاست. ما همیشه در برابر تیمهای عربی به مشکل برخوردهایم و اکنون دو بازی دیگر با دو تیم لبنان و قطر داریم که هر دوی آنها میتوانند برایمان مشکلساز شوند. نباید باد به کلمهمان بیافتد چرا که هنوز چهار بازی حساس دیگر در پیش داریم که آخرین آنها در زمین کره است.
این بازی یکی دو نکتهی حاشیهای مهم دیگر هم داشت، یکی رفتار متمدنانهی تماشاگران کرهای در نظافت جایگاه خود پیش از ترک ورزشگاه بود و دیگری شرایط نامناسب و غمانگیز ورزشگاه آزادی برای برگزاری چنین بازیهای مهمی. آزادی به نوعی تابلویی است از آنچه که در درون ایران میگذرد و وضعیت جایگاهها، دستشوییها، آبخوریها و دیگر امکانات رفاهی به خوبی نشان میدهد که در فوتبال ما تنها بخشی که هیچ مسوولی برایش اهمیتی قایل نیست تماشاگران نگونبخت ما هستند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»