رادیوکوچه
نویسنده وبلاگ «کاکه تیغون» یک طنزنویس افغانی است که در وصف وبلاگ خویش نوشته کاکه تیغون را نخواندی، ای پدر
رفته باشد نیمعمرت بر هدر در ، در آخرین نوشته خویش این چنین نگاشته است:
شیخ ما گفت، همانا که دهان خویش بربند
نشنیدم که شنیدی، دگران هم نشنیدند
شیخ شوخ است، برافکار توشمشیر کشیده
سر اگر زنده ببردی، بکن اسپند ِ بلابند
شاید از پهلوی چپ بوده که برخاسته باشی
که به آزادی گفتار زنی چشمک و لبخند
نرخ این شهر همان است که از روز ازل بود
توچه پرسی که همین چند و همان چند و فلان چند
از همان عصر حجر حرف به دل مانده و مانده
به دماوند و به الوند وبه میوند و به هلمند
آن چه جد تو نگفته است، نگو! گور ِ تجدد
با مدرنیته نیاور دوسه انباق به فرزند
چارپایش به فلک بند که تا توبه نماید
خط بینی بکشد از قندوز تا به سمرقند
تو همان کن که همان کرده پدرها و پدرهات
دیده برکارفلک بند و جهان بند و زمان بند
تُف به آزادی گفتار و به پندار و به کردار
که نه بار پدرت بوده و نه کار خداوند
این دوسه رسم غریب است ترا می برد از ره
دست بردار، خبردار! که این ها همه تلخند
عاقلی نیست چوکارمن و تو با لگدش زن
چشم بربند و دلت بند و دهان بند و زبانبند
11 جون 2004 ، هامبورگ، کاکه تیغون
انباق : امباق؛ انباغ ؛ هوو
فلک: فلکه؛ فلقه؛ چوبی بود با ریسمان که پاهای مقصر و مجرم را به آن میبستند و با چوب میزدند
خط بینیکشیدن : با بینی خود برخاک خط کشیدن؛ کنایه از معذرت خواستن و توبهکردن
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
هارون راعون
زیباست بزرگمرد
سبز باشی