مسیب سروندی – الهام رحیمزاده / رادیو کوچه
در حالیکه مهآفرید خسروی «امیر منصور آریا»، سوم خرداد ماه سال گذشته به عنوان یکی از متهمان فساد ٣ هزار میلیارد تومانی اعدام شد؛ روز گذشته و پس از گذشت حدود یازده ماه از این اتفاق، سازمان امور مالیاتی شهر تهران او را برای رسیدگی به بدهی مالیاتیاش احضار کرده است، همراه شما خواهیم بود با برنامه استاتوس از رادیو کوچه.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
خبر تنوری
«احضار مهآفرید خسروی یازده ماه پس از اعدام»
خبرنگاری از افراد مسوول در سازمان امور مالیاتی شهر تهران این پرسش را مطرح کرد که چطور ممکن است فردی پس از فوت، برای پرداخت مالیات احضار شود و چنین پاسخی را دریافت کرد که آقای «امیر خسروی» چه تاریخی اعدام شدهاند.
در حالی که مهآفرید خسروی «امیر منصور آریا»، سوم خرداد ماه سال گذشته به عنوان یکی از متهمان فساد 3 هزار میلیارد تومانی اعدام شد؛ روز گذشته و پس گذشت حدود یازده ماه از این اتفاق، سازمان امور مالیاتی شهر تهران او را برای رسیدگی به بدهی مالیاتیاش احضار و این خبر را سایت مشرق نیوز اعلام کرد.
در همین خصوص، خبرنگار روزنامه قانون برای بررسی صحت این خبر ابتدا با اداره امور مالیاتی شهر تهران واقع در شهرک غرب، بلوار دادمان تماس گرفت که بینتیجه بود. در تماس بعدی با یکی از افراد مسوول در سازمان امور مالیاتی شهر تهران این پرسش مطرح شد که چطور ممکن است فردی پس از فوت برای پرداخت مالیات احضار شود که ابتدا با این پاسخ روبهرو شد که آقای امیر خسروی چه تاریخی اعدام شدهاند؟
سوتی هفته
«خداحافظی پورشه و مازراتی با بازار ایران»
در تازهترین آمار گمرک ایران مربوط به فروردینماه سال جاری نشانی از واردات دو خودروی لوکس مازراتی و پورشه نیست.
آنطور که این آمار نشان میدهد، در ماه فرورودین هیچ خودروی مازراتی و پورشه به کشور وارد نشدهاند. نکته قابل توجه دیگر این آمار، وارد نشدن خودروهای بالای ٢۵٠٠ سیسی است که بر اساس آخرین بخشنامه هیاتدولت در این زمینه بوده است.
سخنگوی دولت در شهریورماه سال گذشته گفت که واردات این خودروها نه تنها ممنوع شد، بلکه اگر متروکه نیز شوند باید به کشوری که از آنجا وارد شدهاند ارجاع شوند و تحت هیچ شرایطی به داخل کشور نیایند. آقای «نوبخت» دلیل ممنوعیت واردات این خودروها را نیز اینگونه اعلام کرد: ما به تردد این خودروها معترض هستیم چرا که با بافت فرهنگی کشور ما ناسازگار است.
حوادث
«رتبه تهران در بین خطرناکترین شهرهای جهان در برابر بلایای طبیعی»
در گزارشی تازه بر پایه دادههای علمی، مناطق بزرگ شهری جهان از نظر آسیبپذیری در برابر بلاهای طبیعی ردهبندی شدهاند. خطرناکترین مناطق، کلانشهرهای مناطق ساحلی قاره آسیا هستند. نام تهران در میان ده شهر خطرناک جهان است.
به گزارش پارسینه: معروفترین و بزرگترین سکونتگاههای مدرن بشر، خطرناکترین آنها هم هست؛ گرچه باور این نکته سخت است اما حقیقت این است که بسیاری از افراد در کشورهای پیشرفته و شهرهایی با استاندارد بالای زندگی، بر روی یک بمب ساعتی زندگی میکنند و اصلن هم از این مساله احساس خطر نمیکنند.
بر پایه گزارش شرکت بیمه اتکایی سوئیس، سوئیس ره (Swiss Re) این شهرها هر کدام به دلیلی در زمره پرریسکترین شهرها برای زندگی طبقهبندی شدهاند.
رتبه ١: شهرهای توکیو و یوکوهاما
به گزارش دویچهوله و بر پایه گزارش محققان موسسه شرکت «سوییس ره»، مخاطرات طبیعی پنجاه و هفت میلیون و صد هزار انسان را در این دو شهر تهدید میکنند که در این میان خطر زلزله از دیگر فجایع طبیعی بیشتر است.
رتبه ٢: مانیل
مانیل پایتخت فیلیپین در ساحل شرقی خلیج مانیل و در مصب رودخانه پاسیگ واقع شده است. سی و چهار میلیون و ششصد هزار نفر ساکن این شهر و حومه آن را خطر زمینلرزه تهدید میکند. دومین فاجعه طبیعی که میتواند زندگی مردم این منطقه را به مخاطره بیندازد، طوفان است و پس از آن خطر سیل.
رتبه ٣: مصب رودخانه مروارید
کلانشهرهای هنگکنگ، ماکاو و کانتون در پایرود رودخانه مروارید (Pearl River) واقع شدهاند. در جنوب چین سی و چهار میلیون و پانصد نفر زندگی میکنند که برای آنها طوفان بزرگترین تهدیدکننده در میان فجایع طبیعی به شمار میرود. سیل دیگر بلای طبیعی است که پس از طوفان زندگی مردم این منطقه را تهدید میکند. در سراسر جهان صد و پنجاه و هفت میلیون انسان در معرض خطر طوفان قرار دارند.
رتبه ۴: اوزاکا
در منطقه پیرامون شهرهای اوزاکا و کوبه در ژاپن مجموعن سی و دو میلیون و صد هزار نفر زندگی میکنند. بزرگترین خطری که این جمعیت را تهدید میکند، زمینلرزه است و پس از آن، طوفان و سپس خطر سیل.
رتبه ۵: جاکارتا
پایتخت اندونزی بر روی مصب رود سیلیونگ در جزیره پرجمعیت جاوا واقع شده است. در پرجمعیتترین شهر اندونزی زندگی بیست و هفت میلیون و هفتصد نفر را خطر زمینلرزه تهدید میکند. سیلاب دومین خطری است که احتمال آن پس از زلزله بسیار بالاست.
رتبه ۶: ناگویا
در ناگویا، سومین شهر مهم اقتصادی ژاپن، بیست و دو میلیون و نهصد هزار نفر در معرض خطر زمینلرزه، طوفان و سیل قرار دارند. در گزارش Swiss Re آمده است که رشد و گسترش شهرها خطر آسیبپذیری جمعیت بالقوه تحتتاثیر بلایای طبیعی را بیشتر میکند. بر اساس پیشبینی سازمان ملل متحد تا سال ٢٠۵٠ میلادی بیش از دو سوم جمعیت زمین شهرنشین خواهند بود.
رتبه ٧: کلکته
در سومین شهر بزرگ هند از نظر تراکم جمعیت که بر روی مصب رودخانه گنگ واقع شده، بزرگترین خطری که جان و زندگی مردم را تهدید میکند، خطر سیل است. هفده میلیون و نهصد هزار انسان در معرض خطر سیل قرار دارند.
رتبه ٨: شانگهای
در چین در منطقهای که در مصب رودخانه یانگ تسه کیانگ واقع شده است، شانزده میلیون و هفتصد هزار انسان در معرض خطر سیلاب قرار دارند. سیل، بزرگترین خطر برای انسان در سراسر جهان محسوب میشود و در سراسر جهان زندگی سیصد و هفتاد و نه میلیون انسان را تهدید میکند.
رتبه ٩: لسآنجلس
در این شهر بیش از شانزده میلیون انسان در معرض مخاطرات طبیعی و بیش از همه در معرض خطر زلزله قرار دارند. لسآنجلس تنها شهر غیرآسیایی است که از نظر جمعیت بالقوه تحتتاثیر زلزله، در میان ده شهر آسیبپذیر جهان قرار گرفته است.
رتبه ١٠: تهران
بر پایه گزارش شرکت بیمه اتکایی سوئیس، سوئیس ره (Swiss Re) تهران با پانزده میلیون و ششصد هزار جمعیت، دهمین شهر دنیا از نظر آسیبپذیری در برابر بلایای طبیعی است. این شهر بر اساس شاخص «جمعیت بالقوه تحتتاثیر زلزله» ششمین شهر آسیبپذیر جهان به شمار میرود.
یادی از تاریخ
«تاریخچه پرچمهای ایران از گذشته تا کنون»
نخستین اشاره در تاریخ اساطیر ایران به وجود پرچم، به قیام «کاوه آهنگر» علیه ظلم و ستم آژی دهاک (ضحاک) برمیگردد. در آن هنگام کاوه برای آنکه مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیشبند چرمی خود را بر سر چوبی کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانروای خونخوار را در هم کوبید و «فریدون» را بر تخت شاهی نشانید.
فریدون نیز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پیشبند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش آراستند و در و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواند و بدین سان «درفش کاویان» پدید آمد. نخستین رنگهای پرچم ایران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانهای ویژه بر روی آن وجود داشته باشد.
درفش کاویان زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوری بر روی آن باشد. هر پادشاهی که به قدرت میرسید تعدادی جواهر بر آن میافزود. به هنگام حمله اعراب به ایران، در جنگی که در اطراف شهر نهاوند درگرفت درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور بهارستان نزد عمربن خطاب خلیفه مسلمانان بردند وی از بسیاری گوهرها، درها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود دچار شگفتی شد اما فرمان داد تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزاندند.
با فتح ایران به دست اعراب، ایرانیان تا دویست سال هیچ درفش یا پرچمی نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملی ایران زمین، یعنی «ابومسلم خراسانی» و «بابک خرمدین» دارای پرچم بودند.
در سال ٣۵۵ خورشیدی (٩٧۶ میلادی) که غزنویان، با شکست دادن سامانیان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان «محمود غزنوی» برای نخستین بار دستور داد نقش یک ماه را بر روی پرچم خود که رنگ زمینه آن یکسره سیاه بود زردوزی کنند. سپس در سال ۴١٠ خورشیدی (١٠٣١ میلادی) سلطان مسعود غزنوی به انگیزه دلبستگی به شکار شیر دستور داد نقش و نگار یک شیر جایگزین ماه شود و از آن پس هیچگاه تصویر شیر از روی پرچم ملی ایران برداشته نشد تا انقلاب ایران در سال (١٩٧٩ میلادی).
در میان شاهان سلسله صفویان که حدود ٢٣٠ سال بر ایران حاکم بودند تنها شاه «اسماعیل اول» و شاه «طهماسب اول» بر روی پرچم خود نقش شیر و خورشید نداشتند. پرچم شاه اسماعیل یکسره سبز رنگ بود و بر بالای آن تصویر ماه قرار داشت. شاه طهماسب نیز چون خود زاده ماه فروردین (برج حمل) بود دستور داد به جای شیر و خورشید تصویر گوسفند (نماد برج حمل) را هم بر روی پرچمها و هم بر سکهها ترسیم کنند. پرچم ایران در بقیه دوران حاکمیت صفویان سبز رنگ بود و شیر و خورشید را بر روی آن زردوزی میکردند. البته موقعیت و طرز قرارگرفتن شیر در همه این پرچمها یکسان نبوده، شیر گاه نشسته بوده، گاه نیمرخ و گاه رو به سوی بیننده. در بعضی موارد هم خورشید از شیر جدا بوده و گاه چسبیده به آن.
«نادر شاه» که مردی خود ساخته بود توانست با کوششی عظیم ایران را از حکومت ملوکالطوایفی رها ساخته، بار دیگر یکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوی جنوب تا دهلی، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چین پیشروی کرد. در همین دوره بود که تغییراتی در خور در پرچم ملی و نظامی ایران به وجود آمد. درفش شاهی یا بیرق سلطنتی در دوران نادر شاه از ابریشم سرخ و زرد ساخته میشد و بر روی آن تصویر شیر و خورشید هم وجود داشت، اما درفش ملی ایرانیان در این زمان سه رنگ سبز و سفید و سرخ با شیری در حالت نیمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشیدی نیمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دایره خورشید نوشته بود «المک اله» سپاهیان نادر در تصویری که از جنگ وی با «محمد گورکانی» پادشاه هند کشیده شده، بیرقی سه گوش با رنگ سفید در دست دارند که در گوشه بالایی آن نواری سبز رنگ و در قسمت پایینی آن نواری سرخ دوخته شده است. شیری با دم برافراشته به صورت نیمرخ در حال راه رفتن است و درون دایره خورشید آن باز هم المک اله آمده است. بر این اساس میتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلی ایران است. زیرا در این زمان بود که برای نخستین بار این سه رنگ بر روی پرچمهای نظامی و ملی آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.
«میرزا تقیخان امیرکبیر» بزرگمرد تاریخ ایران، دلبستگی ویژهای به «نادرشاه» داشت و به همین سبب بود که پیوسته به ناصرالدین شاه توصیه میکرد شرح زندگی نادر را بخواند. امیرکبیر همان رنگهای پرچم نادر را پذیرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطیل باشد (بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه) و سراسر زمینه پرچم سفید، با یک نوار سبز به عرض تقریبی ١٠ سانتیمتر در گوشه بالایی و نواری سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پایین پرچم دوخته شود و نشان شیر و خورشید و شمشیر در میانه پرچم قرار گیرد، بدون آنکه تاجی بر بالای خورشید گذاشته شود. بدین ترتیب پرچم ایران تقریبن به شکل و فرم پرچم امروزی ایران درآمد.
با پیروزی جنبش مشروطهخواهی در ایران و گردن نهادن «مظفرالدین شاه» به تشکیل مجلس، نمایندگان مردم در مجلسهای اول و دوم به کار تدوین قانون اساسی و متمم آن میپردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسی آمده بود: الوان رسمی بیرق ایران، سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است. کاملن مشخص است که نمایندگان در تصویب این اصل شتابزده بودهاند. زیرا اشارهای به ترتیب قرار گرفتن رنگها، افقی یا عمودی بودن آنها و این که شیر و خورشید بر کدام یک از رنگها قرار گیرد به میان نیامده بود.
اما در پایان تعییرات پرچم ایران در اصل هجدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب سال ١٣۵٨ (١٩٧٩ میلادی) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوری اسلامی از سه رنگ سبز، سفید و سرخ تشکیل میشود و نشانه جمهوری اسلامی (تشکیل شده با حروف اله اکبر) در وسط آن قرار دارد.
استاتوس
آیتم پایانی برنامه امروز استاتوس مربوط میشود به خبر تنوری و نظر شما را در این خصوص جویا میشویم که چطور میشود یک اداره بسیار مهم و مالیاتی برای فردی که به دست دولت اعدام شده است و اتفاقن خبر فوت وی بازتاب گستردهای را نیز داشته، برای پرداخت مالیات احضار شود؟
مطلب قبلی این مجموعه برنامه
داعش یک کودک سوری را اعدام کرد
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»