اردوان طاهری/ رادیو کوچه
در منطقهای که زمانی نه چندان دور، بیرون از شهر وین بوده است، در میان باغی زیبا، سبز و رنگ به رنگ، قصر شونبرون (Schloss Schönbrunn) بر پهنهی بخش غربی پایتخت اتریش، همچون یادگاری از دوران پادشاهی قدیم بر جای مانده است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
امروز که به قول استاد «محمدابراهیم باستانیپاریزی»، «دختران و پسران، داد دل محرومیتهای دوران فئودالیته را – در این ایام طلایی دموکراسی – از سبزهها و چمنهای پارکهای بورژواها میستانند»، این کاخ زیبای تاریخی، تفرجگاهی است برای مردان و زنانی که در هوای صبحگاهی، نفس باد صبا را در میان درختان سبز باغ «شونبرون» جستوجو میکنند. جهانگردان هم دیدار از اتاقها و سالنهای باشکوه این قصر را بخشی فراموشنشدنی از سفر به پایتخت موسیقی کلاسیک میدانند.
تاریخ قصر «شونبرون» به قرونوسطا و آغاز قرن 14 میلادی بازمیگردد. در واقع زمین و بنای اولیهی این قصر که «کاتربورگ» (Katterburg) نامیده میشد، در حوزهی املاک وقفی و داراییهای «صومعهی نویبورگ» (Klosterneuburg) واقع شده بود. در گذار صدههای پسین، مستاجران متعددی، از جمله شهردار وین، «هرمن بایر» (Hermann Bayer) در سال 1548 در این املاک وسیع زندگی کردند و در همین دوران، با گسترش املاک و ساختمان آن، این بنای نه چندان درخور توجه، به یک ساختمان ارباب نشین تبدیل شد. در سال 1569 میلادی، در دورهی زمامداری «ماکسیمیلیان دوم» (Maximilian II) این املاک که شامل یک خانه، آسیاب، انبار، بوستان و باغ میوه بود، طی یک قرارداد خرید، به داراییهای خاندان «هابسبورگ» (Habsburg) اضافه شد. «ماکسیمیلیان» علاقهی وافری به توسعهی باغ وحش در املاک خود داشت. در حقیقت، او به مکانی به عنوان شکارگاه و محلی برای زندگی طبیعی پرندگان میاندیشید. البته او در باغی که قرقاولهای شکارگاهش را پرورش میداد، از برخی پرندگان عجیب و غریب سرزمینهای دور، همچون طاووس و بوقلمون هم نگهداری میکرد. آن روزها با امروز ما چندان قابل مقایسه نیست که با پروازی چند ساعته، یک «ایگوانای» (Iguana) بیچاره، از یک کشور آمریکای جنوبی به تهران ما قاچاقی وارد شود و به «تراریوم» (Terrarium) جوانهای اهل ذوق شمال شهر تهران به اسارت درافتد.
وقتی به قصر و باغ «شونبرون» وارد میشوید، متوجه خواهید شد که چرا این امارت دیدنی به عنوان یکی از برجستهترین آثار هنری دوران باروک بخشی از میراث فرهنگی جهان شناخته شده است
پس از مرگ نابههنگام «ماکسیمیلان دوم» در سال 1576 میلادی، «کاتربورگ» به مالکیت «رودلف دوم» (Rudolph II) درآمد. «رودلف» در تعمیر و نگهداری «کاتربورگ» ساعی بود، اما خود هرگز به آنجا نرفت. جانشین او، « قیصر ماتیاس» (Kaiser Matthias) کسی بود که از آن منطقه به عنوان شکارگاه استفاده کرد. داستانی دربارهی وجه تسمیهی قصر «شونبرون» تعریف میکنند؛ محلی که تا آن زمان هنوز «کاتربورگ» نامیده میشد. «قیصر ماتیاس» در تعقیب و گریز یکی از شکارهای خود در سال 1612، چشمهای کشف کرد و به همین سبب، آن منطقه را «چشمهی زیبا» (Schöner Brunnen) نامیدند.
جانشین «قیصر ماتیاس»، یعنی «قیصر فردیناند دوم» (Kaiser Ferdinand II) و همسرش «الیونورا فون گونزاگا» (Eleonora von Gonzaga) که شیفتهی شکار بودند نیز «شونربرونن» (Schöner Brunnen) را بهعنوان شکارگاه مورد علاقهی خود برای شکارهای گروهی مرسوم آن دوران انتخاب کردند. هر چند که یادآوری آن شکارهای گروهی و وحشیانهی به جای مانده از قرون وسطا، چندان خوشایند نیست، اما برای این که نکتهای از تاریخ این قصر زیبا از نظر دور نماند، تلخی را هم باید گفت. این شیوهی تاریخ است؛ بیرحم و بیپرده.
پس از درگذشت «فردیناند» (Ferdinand) در سال 1637 میلادی، بیوهی او، «الیونورا فون گونزاگا» اقامت خود را در همان محل ادامه داد. «الیونورا» که به هنر و فرهنگ علاقهمند بود، زندگی سراسر پرجنبوجوش و اجتماعی خود را در آن اقامتگاه آغاز کرد. او برای این نوع زندگی، به فضایی که با زیباییهای هنری، معرف روحیه و شیوهی زندگی او باشد نیاز داشت، بنابراین در سال 1642 وی دستور ساخت یک قصر تفریحی را صادر کرد. همزمان، نام ساختمان و املاک نیز به «شونبرون» (Schönbrunn) تغییر یافت.
با محاصرهی دوم عثمانیها در سال 1683 میلادی که با تخریب ابنیهی تاریخی و ساختمانهای منطقه همراه بود، قصر تفریحی و باغ وحش «شونبرون» نیز از ترکتازی عثمانیها در امان نماند. در زمان فرمانروایی «قیصر لیوپولد اول» (Kaiser Leopold I) در سال 1693 ساخت قصر شکار (Jagdschloss) توسط «یوهان برنهاردفیشر فون ارلاخ» (Johann Bernhard Fischer von Erlach) آغاز شد. این قصر جدید، بر اساس یک نقشهی از پیش طراحی شده، بر بخشی از دیوارهای قصر تفریحی «الیونورا»ی هنردوست بنا میشد که به دست ترکان عثمانی به ویرانه تبدیل شده بود. این قصر شکار بر دامنهی کوه و با تغییرات زیادی نسبت به نقشهی اولیه ساخته شد. همچنین راه ارابهروی شیبداری نیز با ستونهای سنگی و فوارههای آبی تا قصر که روی تپهی کوه «شونبرون» پیشبینی شده بود ساخته شد. کل این مجموعه، با ویژگیهای معماری باروک (Barock) مطابق بود.
از این دوران به بعد، قصر «شونبرون» تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشت. احداث و افتتاح سالن تاتر در سال 1747 و ساخت یک نیمطبقه در بخش غربی کاخ، بین سالهای 1753 تا1763 در زمان حکمرانی «ماریا ترزیا» (Maria Theresia)، فرمانروای اهل هنر اتریش، تنها بخشی از تلاشهای حاکمان اتریش در گسترش و نگهداری این بنای زیبای تاریخی بود. وقتی به این بخش از تاریخ قصر«شونبرون» میرسیم، گویی به لحظات زایش مردمسالاری – که البته کم هم خشمگین نبود – رسیدهایم. «ماریا ترزیا»، مادر «ماری آنتوآنت» (Marie Antoinette) مشهور، همسر معدوم لویی شانزدهم، واپسین پادشاه فرانسه، پیش از انقلاب خونین سال 1792 بود. شاید همین ریشهی خونین، اسباب تزلزل دمکراسی تا همین امروز است. هر وقت به سرنوشت «ماری آنتوآنت» فکر میکنم، به یاد جملات آغازین نامهی خداحافظی او یا همان وصیتنامهاش، که یک شب پیش از تجربهی تیغهی گیوتین، به خواهرشوهرش، «مادام الیزابت» (Madame Élisabeth) نوشت، از جنبش آزادیخواهی مردم هم منزجر میشوم. «ماری آنتوآنت» نامهی تلخ خود را چنین آغاز میکند: «خواهر عزیز! برای آخرین بار به تو مینویسم. در این لحظه، من محکوم شدهام؛ نه به یک مرگ ننگین، که برای یک جنایتکار درنظر میگیرند، بلکه برای پیدا کردن دوبارهی برادرت [لویی شانزدهم]. بیگناه، همچون او. امیدوارم در واپسین لحظه با او همسان و همراه باشم. وجدان من آسوده است، وقتی که میدانم، وجدان مردم ما را مجرم نمیداند. من عمیقن متاسفم از این که کودکان بیپناهم را تنها رها میکنم. […]»
ساخت و ساز و دگرگونی قصر و باغ، اندکی پیش از درگذشت «ماریا ترزیا» در سال 1780 پایان یافت. پس از آن، قصر دوباره به صورت متروکه درآمد تا این که با آغاز فرمانروایی «قیصر فرانتس کارل» (Kaiser Franz Karl) به عنوان قصر تابستانی مورد استفادهی دوباره قرار گرفت. در همین دوران بود که در سالهای 1805 و 1809 قصر «شونبرون» دوبار به تصرف «ناپلئون» (Napoleon) درآمد. در سال 1814 و 1815 با تصویب کنگرهی وین، قرار شد که نمای قصر «شونبرون» زیر نظر معمار سلطنتی، «یوهان امان» (Johann Aman) بازسازی و دگرگون شود. «یوهان امان» نمای شیوهی روکو (Rokoko) را به آن شمایلی که امروز باقی است، تغییر داد. تزیینات بسیار شلوغ روکوکویی حذف و نمایی سادهتر جایگزین آن شد. رنگ زرد قصر «شونبرون» که امروز نیز باقی مانده و به نام «زرد شونبرونی» (Schönbrunner Gelb) معروف است نیز یادگار همین دوران است. «فرانتس یوزف» (Franz Joseph) فرزند «قیصر فرانتس کارل» و «سوفی» (Sophie) در سال 1830 در بخش شرقی همین قصر «شونبرون» متولد شد. او در این قصر، کودکی را به جوانی رساند و به تخت سلطنت نشست و تا لحظهی مرگش در 21 نوامبر 1916 در همانجا اقامت کرد.
شاید همین ریشهی خونین، اسباب تزلزل دمکراسی تا همین امروز است. هر وقت به سرنوشت ماری آنتوآنت فکر میکنم، به یاد جملات آغازین نامهی خداحافظی او یا همان وصیتنامهاش، که یک شب پیش از تجربهی تیغهی گیوتین، به خواهرشوهرش، مادام الیزابت نوشت، از جنبش آزادیخواهی مردم هم منزجر میشوم
قصر «شونبرون» از جمله مشهورترین میراثفرهنگی کشور اتریش بهشمار میرود و از دههی 1960 یکی از مکانهای مورد توجه گردشگران در شهر وین بوده است. پس از انقراض حکومت سلطنتی در اتریش، باغ «شونبرون» به عنوان یکی از تفرجگاههای شهر وین، مورد توجه مردم قرار گرفت. سرانجام در دسامبر سال 1996 در جریان بیستمین نشست کمیتهی میراث جهانی سازمان ملل متحد، «شونبرون» در فهرست میراث جهانی «یونسکو» (UNESCO) (1) ثبت شد. وقتی به «شونبرون» وارد میشوید، متوجه خواهید شد که چرا این قصر باشکوه، که یکی از برجستهترین آثار دوران باروک بهشمار میرود، به عنوان بخشی از میراث فرهنگی جهان شناخته شده است. پیشنهاد میکنم، پیش از سفر به وین، از پانورامای «شونبرون» (Schönbrunn) دیدن کنید.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»